اصلاحات به چه معناست و آیا ضرورت دارد؟
چرا فوتبال ما سالهاست با فیفا و نگارش اساسنامه خود مشکل دارد؟ سالهای پیش هم شاهد این اتفاقات بودیم، روندی که خیلی ساده است، اما باید پرسید مشکل کجاست که این همه پیچ و خمش میدهیم تا هم برای خود و هم برای نام و آبروی ایران، مشکل ایجاد میکنیم.
سؤال دیگری که مطرح میشود این است، آیا واقعاً دستاندرکاران فدراسیون فوتبال به دنبال نگارش یک اساسنامه درست و حسابی هستند یا به قول خودشان میخواهند کاری کرده باشند تا نه سیخ بسوزد نه کباب. مرجع هر کاری مشخص است و مرجع فوتبال هم فیفاست. چرا برخی از مدیران فوتبالی ما و آنهایی که در فدراسیون، صندلی مدیریت یا بهتر بگوییم کرسی قدرت دارند، نمیخواهند بر اساس همان اساسنامه مد نظر فیفا اقدام کنند؟ البته با این تأکید که در این اساسنامه جدید، منافع ملی ما هم لحاظ شود نه منافع شخصی یک یا چند مدیر.
چرا زیر بار نمیرویم، اگر اساسنامه مد نظر فیفا با حفظ منافع ملی به رشته تحریر درآید، چه فرد یا افرادی از صندلی قدرت دور میشوند؟ چرا برخیها از اجرای کامل و بینقص این روند ترس دارند؟
خودمان با دست خودمان فساد ایجاد میکنیم اما به دنبال مبارزه با آن هم هستیم
در فدراسیونی که کمیته اخلاق دارد و از مبارزه با فساد سخن میگوید، در نخستین اقدام شاهد یک بیاخلاقی هستیم که زمینه فساد را ایجاد میکند. در اساسنامه آمده اگر فردی بخواهد برای حضور در انتخابات حضور داشته باشد باید امضای اعضای چند عضو مجمع را بگیرد. این یعنی شروع یک فساد، چرا که شما برای گرفتن این امضاها نیاز به لابی کردن یا برقراری ارتباط برای رسیدن به یک هدف مشخص دارید. در این روزها و ایام، به قول قدیمیها هیچکس برای رضای خدا، موش هم نمیگیرد چه برسد به امضا دادن برای گرفتن صندلی و کرسی آنهم بدون چشمداشت . حال خودتان قضاوت کنید برای گرفتن امضا، نیاز به لابی کردن با چند عضو مجمعی دارید که پس از انتخاب، بدون شک باید به درخواستهای آنان پاسخ مثبت بدهید، چرا که با تأیید آنان راهی مجمع شده و سپس انتخاب شدهاید.
از عزل رؤسای هیئتهای استانی تا مهندسی انتخابات
با روندی که مدیران فدراسیون فوتبال در پیش گرفتهاند، در بهترین شرایط باید به عزل رؤسای هیئتهای استانی و مهندسی انتخابات امیدوار بود و این بار قبول کرد که این رفتار در ورزش ما وجود دارد. چند رئیس هیئت، نامهای نوشتند و پای آن را هم امضا کردند، طبق آنچه در قانون آمده خواستار رؤیت متن پیشنویس اساسنامه فدراسیون فوتبال شده و میخواهند از حق قانونی خود بهرهمند شوند، اما رفتاری را شاهد هستیم که خارج از عرف بوده و به دور از منطق است. فراخواندن آنان به کمیته اخلاق، یعنی یک شاهکار دیگر در مدیریت ورزشی ما.
زمانی که چنین رفتار خارج از عرفی را میبینیم آیا میتوان به انتخابات به دور از حاشیه باور داشت. اگر اندک زمانی وقت بگذاریم و به اخبار چند روز گذشته و البته مصاحبه همین عزیزان دقت داشته باشیم، چیزهایی میبینیم و میشنویم که شاید باورش سخت باشد، اما حقیقت دارد. اینکه فلان رئیس هیئت را به استعفا مجبور کرده یا دیگر مدیر استانی را برای آنکه از حق قانونی خود استفاده کرده، به تهران فرا بخوانیم آنهم در ماه پرخیر و برکت رمضان که قطعاً یک روز، روزه و عبادت وی را دچار مشکل میکند، رفتاری صحیح است؟
آیا بهتر نیست نهادهای نظارتی یکبار برای همیشه، پرقدرت و پرتوان پای کار بیایند و از نزدیک آنچه را در فدراسیون فوتبال و البته ورزش ما میگذرد، مورد بررسی دقیق قرار دهند؟ چرا باید شاهد هدر رفتن پولهای کلان آنهم از جیب بیتالمال در ورزشی باشیم که بهنوعی با زندگی مردم عجین شده است. آیا تمایلی برای برخورد با این بیقانونیها نیست یا قدرتی بالاتر از قانون وجود دارد که دست و پای همه را بسته است؟
آیا بهتر نیست در این شرایط بهگونهای برنامهریزی شود که هیچ رئیس هیئت فوتبال استانی برکنار نشود تا اگر واقعاً به دنبال شفافسازی هستیم، شاهد برگزاری یک مجمع اخلاقمدار و مطابق با قانون باشیم.
جای فوتبالیها در مجمع فدراسیون خالی است
در مجمع فدراسیون فوتبال چه کسانی رأی میدهند و چه میزان با قوانین این ورزش آشنایی دارند؟ اگر این افراد کاربلد بوده و به امور اشراف کامل دارند، چرا شاهد اتفاقات عجیب و غریب در فوتبال ایران بوده و هستیم؟ تصمیمهای نادرست در فوتبال ایران کم نیست، قراردادهایی که نوشتیم و در آخر هم خسارتهای کلانی که دادیم، دلیل همین اشتباهاتی است که در مجمع فدراسیون فوتبال گرفته میشود. اشتباه در انتخاب نفراتی که وقتی به میز قدرت میرسند همهچیز را فراموش میکنند.
ما از فوتبال حرفهای سخن میگوییم اما مگر میشود در فوتبالی که منابع مالی آن از بخشهایی مانند وزارت ورزش، وزارت صنعت، وزارت نفت و .... تأمین میشود، لقب فوتبال حرفهای داد.
از ۷۰ نفری که در مجمع فدراسیون رأی میدهند، ۴۰ نفر رئیس هیئتی هستند که با اعمالنظر و تصمیم رئیس فدراسیون، بر مسند قدرت تکیه زدهاند. البته به غیر از آنهایی که جرئت مخالفت را از خود بروز دادهاند. طبیعی است اگر این ۴۰ نفر مطابق تصمیم رئیسی که آنها را منصوب کرده رفتار کنند، نتیجه انتخابات چه خواهد شد، اما یک سؤال مهم در این میان مطرح است، جای فوتبالیها در این انتخابات کجاست؟
چرا فوتبالیها راهی برای ورود به مجمع ندارند؟ چرا افرادی مانند علی دایی، علی پروین، خداداد عزیزی، احمدرضا عابدزاده، حسن روشن، مهدی مناجاتی، همایون شاهرخی، فرشاد پیوس، علی کریمی، و بسیاری از نامداران دیگر این ورزش برای انتخاب نفر اول فوتبال ایران و آینده این رشته ورزشی، اجازه تصمیمگیری ندارند و دیده نمیشوند.
جای نهادهای نظارتی خالی است
چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه باور کنیم و چه باور نکنیم حال ورزش ما و حال فوتبال ما خوب نیست. این مسئله حل نمیشود مگر با ورود و نظارت دقیق نهادهای نظارتی و البته برخورد شدید با متخلفانی که میدان را خالی دیدهاند و به دنبال منافع شخصی و البته اهداف دیگر هستند.
ما باید یک بار برای همیشه برای خشکاندن ریشه فساد در فوتبال و ورزش گام جدی برداریم. کار سادهای نیست و بدون شک با برخوردهای شدید هم مواجه خواهیم شد، اما به هر حال باید یک روز و از یک جا شروع کرد و شاید این روز، همان روزی باشد که از آن سخن میگوییم.
اوضاع در هیئتهای ورزشی هم خوب نیست و این مسئله تنها به فوتبال معطوف نمیشود. در سایر رشتههای دیگر و فدراسیونها نیز این مسئله وجود دارد. اگر رئیس یک هیئت همراه و مطیع باشد، هست و کار میکند و اگر مخالفتی داشته باشد به هر طریق ممکن از چرخه کار خارج میشود. هر چه فدراسیون مهمتر و از منابع مالی بیشتری برخوردار باشد، این مسئله بیشتر دیده میشود و گواه آن فدراسیون دوومیدانی است که چندی پیش، اتفاقات جدیدی در آن روی داد.
از خانهنشینی ورزشیها تا ریاست مدیران بیدانش
ورزش نیازمند مدیران خاص خود است، مدیرانی که توان و تخصص مدیریت ورزشی را داشته باشند نه مدیری که امروز اینجاست و فردا در فلان وزارتخانه یا یک نهاد دیگر قبول مسئولیت میکند. اینجا نیازمند افرادی است که با لایهلایه ورزش آشنایی داشته و بهنوعی قدرت تصمیمگیری درست را داشته باشند. هر کاری متخصص خود را میطلبد اما ورزش شده حیاط خلوت بسیاری از افراد، که یا جایی برای ریاست ندارند یا به دنبال مقبولیت در جامعهای هستند که بیشتر قشر آن را، جوانان تشکیل میدهند و چه زود میتوانند در کنار ورزش و ورزشیها، خود را معروف و محبوب کنند.
مدیریت کت و شلوار پوشیدن و پشت میز نشستن نیست. از مصاحبه کردن و در جلسات حضور یافتن، مدیر ورزشی در نمیآید. این فضا نیازمند افرادی با دانش و با تجربه است که در کشورمان زیاد داریم، اما چه کنیم که بیشتر آنها خانهنشین هستند و متأسفانه بیکار.
فوتبال نیازمند دوا و درمان است
فوتبال اگر با همین روش پیش برود بدون شک، آینده خوشایندی در برابر خود نمیبیند. در این فوتبال با این حال و روز، دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم. به چه چیز این ورزش میبالیم؟ تا دلمان بخواهد پروندههای متعدد علیه فوتبال ایران و باشگاههای ما در محاکم بینالمللی باز است و هر روز هم بر تعداد شاکیان اضافه میشود. چرا به اینجا رسیدیم؟ خیلی ساده است؛ به این دلیل که فوتبال از فوتبالیها خالی است، به این دلیل که تصمیماتی را میگیریم که میدانیم برای پاسخ دادن به آن هیچکسی بازخواستمان نمیکند و پول بیتالمال است که هر روز بیهوده هزینه و نابود میشود. یک حساب سرانگشتی ساده نشان میدهد میلیاردها تومان بدهی و غرامت باید بدهیم، آنهم از جیب بیتالمال و به دلیل تصمیمهای غلط مدیرانی که امروز خانهنشین که نیستند، هیچ، در فضایی دیگر همچنان بر مسند مدیریت تکیه زدهاند. طبیعی است آب از آب تکان نمیخورد و این داستان همچنان ادامه دارد.
چرا در برابر اجرای قانون ایستادگی میکنیم
پیشنویس اساسنامه فدراسیون فوتبال قبل از ارسال به فیفا باید به تأیید و تصویب مجمع برسد در غیر این صورت در نخستین گام شاهد یک بیقانونی هستیم. اگر فدراسیون فوتبال این تخلف را انجام دهد که از شواهد و قراین تاکنون اینگونه هم به نظر میرسد، اشتباهی را مرتکب شده که در صورت اطلاع فیفا، قطعاً بدون پاسخ نخواهد بود و آنها را بیش از پیش حساس میکند. مگر در این پیشنویس چه نکتهای وجود دارد که نباید اعضای مجمع از آن مطلع شوند؟ چرا نباید این مسئله در مجمع مطرح شود تا با خرد جمعی بهترین تصمیم گرفته شود و چراهایی که بدون پاسخ است.
نقش کمیته اخلاق چیست؟ اینجا، جای خاطیان است نه ...
اتفاق عجیب دیگری که در این روزها در فدراسیون فوتبال میافتد، شاهکار دیگری است که باید در صفحات تاریخ مدیریت فدراسیون فوتبال نوشت. این شاید یک باب جدید دیگر در مدیریت ورزشی ماست که اگر کسی با ما اختلافنظر داشت یا دچار تعارض آرا شدیم، بهجای تعامل، او را به پای میز محاکمه بکشانیم.
آیا کمیته اخلاق جای رؤسای هیئتهای استانی است که به دنبال اجرای صحیح قانون هستند؟ فراخواندن افرادی که با رسانهها سخن میگویند و بعد به کمیته اخلاق دعوت میشوند و حتی برکنار یا تهدید به برکناری میشوند، نور علی نور است و این شاید فقط در فوتبال به اصطلاح حرفهای ما دیده شود. چرا آن زمانی که به رأی آنها نیاز است، بازوان قدرتمند فدراسیون خوانده میشوند و در این زمان اینگونه با آنها رفتار میشود.
چرا آن زمان که مدیران فوتبالی یا مدیرانی که از پشتوانههای دیگر برخوردار هستند، ائتلاف کرده و امضا جمع میکنند تا در انتخابات شرکت کنند، کمیته اخلاق وارد نمیشود و با آن گروه برخورد نمیشود، اما برای امضای ۱۰ نفر باید کار به کمیته اخلاق بکشد؟
از تعامل تا تعارض
ورزش و فوتبال با تعامل، به رشد و به تعالی میرسد، اما متأسفانه چند وقتی است در ورزش ما رفتارهای خارج از عرف و به دور از اخلاق دیده میشود و باید پرسید آیا فرد اول ورزش ما از این رفتارها خبر دارد؟
اگر قرار است فدراسیون تصمیم گیر باشد و با مخالفان در کمیته اخلاق برخورد شود، دیگر به هیئتهای استانی نیازی نیست؟ فدراسیون را با چند نفر اداره کنند و برای کاهش هزینهها، هیئتهای استانی را تعطیل کرد . چرا در ورزش ما در برابر بیاخلاقیها، در برابر قراردادهای نجومی که پول آن از بیتالمال هزینه میشود، برای تصمیمهای اشتباه و پرهزینه مدیران ورزشی و ... رفتار و برخورد قاطعی نمیبینیم اما در برابر یک اعتراض کوچک از سوی مدیران میان دستی، شاهد برخوردهای قهری آن هم با شدت بسیار هستیم.
وقتی تحمل انتقاد نداریم
ورزش ما یا بهتر بگوییم برخی از مدیران ورزشی ما تحمل انتقاد و نقد را ندارند. شاید در ظاهر مسئله، اتفاقی روی ندهد اما در واقع، شاهد رفتارهایی هستیم که باید برای آن تأسف خورد.
امروز فوتبال و ورزش ما به جایی رسیده که برای حقخواهی و حقطلبی، داریم افرادی را فرامیخوانیم و محاکمه میکنیم که جرمشان رفتار صادقانه است و بر عدالت محوری تأکید دارند. آیا برای کشوری که در منطقه و جهان دارای اعتبار است و قدرتی بلامنازع دارد، خوب است که چنین در عرصه ورزش با آبرویش بازی شود؟
چرا امروز به جایی رسیدیم که برخی مدیران ورزشی ما اینگونه یکهتازی میکنند؟ این افراد از چه قدرتی برخوردار هستند یا چه کسانی آنها را حمایت میکنند؟ چرا نامهای که فیفا از اساسنامه فدراسیون فوتبال ایراد گرفته، به دست هیئتهای استانی و اعضای مجمع نرسیده است و هزاران سؤال بیجواب دیگر که باید برای آنان پاسخ درستی باشد.