زهرا نژادبهرام، عضو شورای اسلامی شهر تهران در دوره پنجم درباره شکلگیری شوراها و نقش آنان در سیاست و سیاستگذاری به ایرناپلاس میگوید: شوراها از جمله ارکان اصلی مردمسالاری در نظام ماست. وقتی به شعارهای انقلاب اسلامی در ابتدای تأسیس آن مانند استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی نگاه میکنیم میبینیم که ارتباط با مردم یکی از وجوه مورد توجه بوده و یکی از اصلیترین مشکلات ما با رژیم گذشته، نشنیدن صدای مردم بود.
نژادبهرام با اشاره به آیه «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ» توضیح میدهد: آیتالله طالقانی نیز از افراد تأثیرگذار در شکلگیری بحث شوراها بودند. همچنین امام خمینی و آیتالله طالقانی باتوجه به کارکرد شوراها برای حل مسائل جامعه بسیار بر این موضوع تأکید داشتند. درواقع ما از ابتدای شکلگیری انقلاب، شوراهای مختلفی مانند شورای صنفی معلمان، کارگران و ... را هم داشتیم، اما با توجه به مشکلاتی که پیش آمد، اصل قانون اساسی مبنی بر تشکیل شوراها مغفول و مسکوت مانده بود که این مغفول ماندن، دو اثر داشت.
این عضو شورای شهر تهران ادامه میدهد: مغفول ماندن تشکیل شوراها باعث شد فرصت گفتوگو با مردم گرفته شود. چراکه با تشکیل این شوراها امکان ارتباط چهره به چهره و دریافت مطالبات مردمی بسیار آسانتر میشد و دیگری هم مغفول ماندن یکی از اصول قانون اساسی بود که برای نظام جمهوری اسلامی درست نبود.
او همچنین اضافه میکند: شوراها در دولت اصلاحات، تحقق واقعی پیدا کردند و با توجه به تأثیرگذاری این نهاد و میل افراد برای تأثیرگذاری، افراد زیادی ثبتنام کردند که در ۱۰۰۰ شهر و ۱۰۰ هزار روستا شوراها تشکیل شدند و درواقع لایه زیرین ساختار حاکمیت که کامل نبود، به سطوح کامل شدن رسید. بیشترین همپوشانی و نزدیکترین لایه مردمی که به حاکمیت هم ارتباط دارد، شوراهاست که سریعتر، دقیقتر و بیشتر میتواند پیامها و مطالبات مردمی را دریافت کند و به شکل پیامهای سیاسی به مسئولان منتقل کند و نظرات مردمی را در تصمیمات خود دخیل سازد.
نژادبهرام با بیان اینکه روزبهروز بر دامنه تأثیرگذاری شوراها اضافه میشود، میافزاید: امروز در دوره پنجم شورای شهر، کارکرد شوراها بسیار بیشتر شده است. البته قرار بود بر اساس قانون ۲۵-۲۶ وظیفه مصوب دولت در اختیار شوراها قرار بگیرد و دولت از تصدیگری کامل خارج شود، اما به خاطر لایه سخت قدرت که میخواهد همه ظرفیتها را در اختیار خود داشته باشد، این اتفاق رخ نداده است.
او در ادامه بیان میکند: حضور نماینده مردم از اقشار مختلف و انتقال اندیشهها و باورها در جوامع شهری و روستایی و تصمیمگیری برای آنها و تبدیل مصوبات آنها درواقع تبدیل کردن یک موضوع نظری مردمسالاری در بستهبندی عملیاتی است. البته باوجود یکسان بودن وظایف و اختیارات، ماجرا در پایتخت متفاوت است. در پایتخت، وسعت و جمعیت بیشتری وجود دارد، همچنین استقرار نهادهای اصلی حاکمیت در این استان باعث شده که شورای شهر برای تصمیمگیری خود با موانع مختلفی روبهرو باشد که باید برای تصمیمات خود با نهادهای مختلف هماهنگی انجام دهد.
این عضو شورای شهر تهران معتقد است: در ارتباط با بحث کرونا دیدیم که در شهرهای مختلف تصمیمات خاصی گرفته میشد، اما در تهران، شما مجبورید برای هر تصمیم با نهادهای دیگر هماهنگی انجام دهید. بنابراین شورای شهر در پایتخت پیچیدگیهای خاص خود را دارد. این مشکلات دو جریان فکری برای یافتن راهحل این موضوع ایجاد کرد؛ نخست اینکه ما به یک مدیریت واحد احتیاج داریم که مثلاً اداره برق و آب و گاز و .. همه تحت یک مدیریت واحد باشد. این موضوع حدود هفت و هشت سال است که مطرح شده، اما هنوز به دلیل عدم تمایل لایه سخت قدرت به تقسیم اختیارات، به سرانجام نرسیده است. راهحل دوم هم که این روزها بیشتر مورد توجه قرار گرفته و به نظر میرسد که مصائب راهحل ابتدایی را ندارد، هماهنگی و هارمونی در تشکیل مدیریت هماهنگ است. به عبارتی، شوراهای مختلف تخصصی شکل بگیرد مانند شوراهای تخصصی شهری، شوراهای تخصصی هماهنگی حمل و نقل، شورای هماهنگی اقتصادی و ... .
او همچنین بیان میکند: در مجموع، شوراها، نهاد سیاسی- اجتماعی در تصمیمگیری هستند و درواقع مانند یک تسهیلگر عمل میکنند که مطالبات مردم را پردازش و به حاکمیت منتقل مینمایند.
شورا عینیت دموکراسی است
این عضو شورای شهر در پاسخ به این پرسش که آیا گروهها و اقشار مختلف مردم در شوراهای شهرشان نماینده واقعی خود را دارند یا نه، میگوید: الزامی وجود ندارد که همه اقشار، نماینده داشته باشند. هر فرد میتواند نماینده چند قشر باشد. بهطور مثال، زنان نیمی از جامعه را تشکیل میدهند اما قشر نیستند و با لیست اصلاحطلبان برای شورای پنجم، ۳۰ درصد از زنان به شوراها راه یافتند که از ۲۱ نماینده شهر تهران، ۶ نفر زن هستند. همچنین این افراد دارای تفکر و اندیشهای هستند و در کنار آن هم به خاطر مشاغل خود مانند معلمی، پزشکی و ... میتوانند در این حوزهها نیز صاحبنظر باشند. من فکر میکنم که شوراها بیشترین میزان پوشش اقشار مختلف مردم را دارند، اما در شهر تهران که حدود ۱۰ میلیون نفر جمعیت دارد، ۲۱ نماینده کافی نیست. ما حتی اگر بخواهیم نسبت به هر منطقه شهر هم یک نماینده داشته باشیم، ۲۲ نماینده لازم است. چراکه در جمعیت ده میلیونی، هر فرد میبایست با حدود ۷۰۰ هزار نفر در ارتباط و پاسخگویی باشد که بسیار دشوار است.
او در پاسخ به این پرسش که آیا شوراها توانستند مطالبات مردمی را عینیت ببخشند و در سیاستگذاری نقش داشته باشند، میگوید: تا حدی که توان داشته این اتفاق افتاده است. البته شوراهای شهر نهاد نوپایی است. کل عمر حاکمیت ۴۰ سال است و شوراها نیز حدود ۲۰ سال، سن دارند و در این سالها نیز بهطور مستمر تغییر کردهاند. بنابراین بهتر است اجازه بدهیم شوراها راه خود را پیدا کنند. مثلاً در کلانشهرها، شوراها نقشهای مؤثری در سیاستگذاری دارند. خصوصاً شورای شهر پنجم، نسبت به دورههای پیشین سیاسیتر بوده است. چراکه افراد حزبی وارد شورا شدهاند و دید سیاسی بالایی دارند. الان هم شورای شهر تهران، پیامهای دیپلماتیکی به شوراهای شهر دیگر ارسال میکند و دو پیام دیپلماتیک از طرف آقای محسن هاشمی ارسال شده که دستاورد مهمی است. شوراهای شهر با نمایندگان مجلس ارتباط زیادی دارند و درباره لوایح مختلف اظهارنظر میکنند. به عبارتی، به نظر میرسد که شوراها دچار تحول فکری شدهاند.
نژادبهرام معتقد است: سیاست به مفهوم قدرت است و قدرت هم باید در اختیار نخبگان مردمی باشد. وقتی ما میگوییم شوراها باید سیاسی باشند یعنی قدرت داشته باشند و شوراها چون نمایندگان مردم هستند، قدرت دارند چراکه مردم قدرتاند و مشروعیتبخشی میکنند. البته نماینده مردمی شورای شهر در تهران، حساسیتهای خود را دارد. مثلاً اگر زنی در بهشتزهرا به خاطر گرسنگی به کاری دست بزند، این موضوع مسئله پایتخت است. یعنی مسائل شوراهای شهر خصوصاً تهران را نمیتوان به جادهها و جویها محدود کرد. مسائل حساسی است که شوراها با آن درگیرند.
او میگوید: من فکر میکنم شوراهای شهر نهاد مغفول ماندهای در قانون اساسی است که با حضور مردم امکان پیدا کرده و فعال شده است.