ماه مبارک رمضان از دیرباز در کشور ما با آیینهایی همراه بوده است. آیینها و سنتهایی که از دل سالهای کهن بیرون آمده و بسته به هر فرهنگ و زبان و جغرافیایی در نقاط مختلف این مرز و بوم متنوع است. موسیقی و نواهای مختص این ایام، یکی از مهمترین این رسومات است.
در گذشته مردم با نواهایی زیبا به پیشواز رمضان میرفتند و در سحرگاهان با سحرخوانی مناجات میکردند. اما این نواها از کجا آمده و چگونه به فرهنگ مذهبی ما ایرانیان اضافه شده است؟ چرا شاهد چنین نواهایی در کشورهای دیگر نبودهایم و اینکه چرا امروز موسیقی و نواهای آیینی رمضان، نهتنها دیگر به گوش نمیرسند بلکه کسی هم از جای خالیشان حرفی نمیزند؟
با هوشنگ جاوید، پژوهشگر موسیقی نواحی و آیینی درباره این سؤالات به گفتوگو نشستیم که قسمت نخست آن را در ادامه میخوانید.
روزهداری همراه با مناجات و نقارهزنی
هوشنگ جاوید درباره پیدایش موسیقی آیینی در ماه رمضان و جایگاه آن در موسیقی ایران، به خبرنگار ایرناپلاس گفت: مجموعه نواها و موسیقیهای ماه رمضان را در سال ۱۳۸۳ بهصورت یک کتاب که حاصل پژوهشهای دهسالهام در زمینه موسیقی آیینی ایران بود، ارائه کردم و توسط مرکز موسیقی حوزه هنری و نشر سوره مهر منتشر شد. با توجه به تحقیقاتی که بهصورت میدانی در سطح کشور انجام داده بودم متوجه شدم که ما میتوانیم به تعریفی جدید از موسیقی آیینی برسیم که یک شاخه آن، موسیقی رمضان است و کتابم هم تحت همین عنوان، یعنی «موسیقی رمضان در ایران» به بازار ارائه شد.
جاوید با اشاره به اینکه در گذشته یک دسته از موسیقیهای ما به همین ماه مربوط میشدند، افزود: چون آیین روزهداری با مناجات و نقارهزنی همراه بوده است و حتی در برخی مناطق کشور از سازهای بادی مانند شیپور، سرنا و کرنا برای بیدارسازی بهره میبردند. در زمان گذشته پیشواز ماه رمضان برگزار میشد و سه روز مانده به ماه مبارک تحت عنوان «چاووشخوانی» برای پیشواز رمضان، عدهای به خیابانها و گذرها و محلات میآمدند، پرچمی بر دوش داشتند و با آوازهای زیبایی آغاز ماه رمضان را اعلام میکردند.
به این علت که جامعه ایران در آن زمان از نظر دانش تقویم، سوادی چندانی نداشت و همه مردم گذر روز و هفته را در دست نداشتند و کسانی که آگاه بودند، این چاووشخوانان یا سحرخوانان و موذنین را به انجام این کار مکلف میکردند.
ارتباط چاووشهای پیشواز ماه رمضان با آیین کهن ایرانیان
این پژوهشگر موسیقی با مرتبط دانستن چاووشهای پیشواز ماه رمضان با دوران قبل از اسلام و زمان ساسانیان، اینگونه توضیح داد: چاووشهای پیشواز در هر منطقهای با زبان و لهجه و نغمههای همان منطقه اجرا میشد و در کنار آن برای رؤیت هلال ماه، آداب و رسوم خاصی وجود داشت که از آیین کهن ایرانیان میآمد. فردوسی در شاهنامه میگوید که ایرانیان برای دانستن زمان و اینکه آغاز هر ماهی فرارسیده است، نقارهنوازی میکردند. این نقارهنوازی بعد از اسلام در خدمت اسلام قرار میگیرد و در ابتدای ماه و سحرگاه و عید فطر و حلول ماه شوال که انتهای رمضان است نیز نقارهنوازی و طبلنوازی میکردند. این فرهنگ نقارهنوازی از ایران به سایر کشورها کشیده شد. زیرا ابنبطوطه در سفرنامه خود مینویسد، زمانی که در مکه بود برای اعلام وقت، طبل و دهل میزدند و در نمازهای خاصی که در ماه رمضان خوانده میشد، دوباره طبل و دهل میزدند و مردم را برای اجرای نماز دعوت میکردند.
سحرخوانی در ایران کاری درباری بود
وی در ادامه افزود: همچنین آوازهای سحر برای بیدارسازی، یعنی سحرخوانی، آیینی دیرینه است و پادشاهان بر این امر موظف بودند. در دوران ساسانیان چون آنها بهطور کامل به دین زرتشت بودند، پادشاه وظیفه داشت برای بیدارسازی با صدای بلند سحرخوانی کند تا همه بیدار شوند و به کار خود بپردازند. سحرخوانی در ایران کاری درباری بود که نشاندهنده وقت کارها در دربار بود. ولی جالب است که بعد از اسلام، آیین درباری به آیینی مردمی تبدیل میشود و کسانی که این کار را انجام میدادند، بهاحتمال زیاد از خاندان دبیران و منشیان زرتشتی بودند که به اسلام روی آورده بودند. اینچنین شد که آداب آوازهای سحر پیش از اذان صبح در ایران راه افتاد.
شاعرانی که شعرهای ویژه سحر دارند
جاوید درباره گسترش سحرخوانی و مناجاتخوانی و تأثیرشان بر ادبیات فارسی بیان کرد: بعدها که شعر سروده میشود و ما در قرن دوم به بعد تبلور شعر فارسی خصوصاً اشعار آیینی و مذهبی را داریم، این اشعار توسط خوشخوانها در سحرگاه اجرا میشود و تحولی میآفریند و امروز یکی از شاخههای شعرشناسی در ادبیات «سحوریات» است. یعنی شعرهایی که ویژه سحر است که مولانا، سعدی، خاقانی و حافظ فراوان از این اشعار دارند. تقریباً همه شاعران مطرح سحوری دارند.
علاقه به مختارنامه و تعطیلی شاهنامه در ماه رمضان
نویسنده کتاب «نفش زن در موسیقی مناطق ایران» درباره تنوع آوازهای سحر در نقاط مختلف کشور گفت: این شکل آوازهای خبری و بیدارسازی به مرور زمان از نظر فنی نیز تفاوتهای نغمهای، لهجهای، لحنی و ادبی پیدا میکنند و چون زبان تغییر میکند، تفاوتهایی پدید میآید که در تمام اقوام وجود دارد. ترک، لر، کرد، بلوچ و فارس همه به شیوه خود آوازهای سحر داشتند و آنچه مهم است فکر کردن به اوقات فراغت در ماه رمضان است. به این معنی که مردم شبهای این ماه جمع میشدند و روایتگریهای مذهبی داشتند. خواندن زندگینامه مختار، اسکندرنامه و کتابهای دیگر رواج داشت.
طبق گفتههای جاوید، آنچه در طول پژوهش از بیشتر نقالان ایران شنیده این است که مختارنامه بیشتر مورد توجه قرار میگرفته است و امیرحمزه و ابومسلم و دیگر داستانهای مذهبی در این ماه بیشتر خوانده میشد. این داستانها به یک الی دو اثر ختم نمیشود و نزدیک به هفتاد داستان مذهبی است که توسط نقالان بیان میشد. جالب اینجاست که در ماه رمضان و ماه محرم دیگر شاهنامهخوانی نمیشد و بیشتر نقلهای مذهبی روایت میشد.
وی میگوید: در بین اهل سنت ترکمن به نقالان کهنسالی رسیدم که البته در حال حاضر در قید حیات نیستند. آنها بر اساس آیینهای قدیمی خود داستان زندگی امام حسین(ع) را برای خانوادهها روایت میکردند. این روایتگریها در برخی از نقاط کشور همراه با دوتار بود و در جاهایی با تنبور و در مناطقی از ایران، همراه با نی و به شکلی آوازگونه روایت میشد.
فضای ایران در ماه رمضان پر از نغمههای آهنگین بوده است
وی در ادامه تصریح کرد: وقتی نگاه میکنیم میبینیم این تنوع موسیقایی ماه رمضان در شاخههای مختلفی قابل پیگیری است. حتی در جشنهایی که داریم و شادیهایی که در این ماه وجود داشت یا مثلاً شب تولد امام حسن(ع) حتی کودکان و نوجوانان نیز آوازهایی دارند که به نام آوازهای «هومبابایی» معروف است و برخی اقوام در ۲۷ رمضان اعتقاد بر ابنملجم کشی دارند و آیینهای ویژهای وجود دارد که خانمها آوازهای ویژهای دارند و انواع ذکرها و صلواتهای آهنگین از جمله دوبیتیخوانیهای آهنگین وجود دارد و نشان میدهد که فضای ایران در ماه رمضان پر از نغمههای آهنگین بوده است.
ادامه دارد...
گفتوگو از هنگامه ملکی