تهران –ایرناپلاس– مسئله نفوذ پدیده‌ای عام در فضای سیاسی بسیاری کشورها، خصوصا ایران است؛ مسئله‌ای که همواره نظام‌های سیاسی را تهدید می‌کند و مقابله با آن یکی از مهم‌ترین کارویژه‌های سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی است. رهبر معظم انقلاب نیز طی سال‌های اخیر تأکید ویژه‌ای بر این موضوع داشته‌اند، و نسبت به اهمیت این موضوع هشدار دادند.

با این وجود، شناخت مکانیسم‌های نفوذ وابستگان به کشورهای بیگانه، امری ضروری در راستای مقابله با نفوذ است. در چنین شرایطی است که بازخوانی روش‌ها و انواع نفوذ در بستر تاریخ معنا پیدا می‌کند. چنانکه در سال‌های اخیر فیلم‌های سینمایی و برنامه‌های مستند متنوعی با محوریت همین موضوع ساخته شده ‌است.

از مهم‌ترین مصادیق قابل بررسی در این زمینه، رجوع به نوع نفوذ در گروه‌های انقلابی توسط ساواک در دوره مبارزه علیه رژیم شاهنشاهی است.

سطح و لایه نفوذ
محمد رحمانی، پژوهشگر تاریخ معاصر در گفت‌وگو با ایرناپلاس درباره ماهیت پدیده نفوذ گفت: در اینکه سازمان‌های رقیب و البته نهادهای امنیتی همواره کوشش می‌کنند در گروه‌ها و نهادهای مؤثر و مرتبط با قدرت، نفوذ کنند، به حدی بدیهی است که نیاز به توضیح ندارد؛ اما این نفوذ در چه  مرحله و جایگاهی رخ می‌دهد؟!

وی افزود: سازمان‌های امنیتی و گروه‌های رقیب به‌علت نیاز فوری به اطلاعات رده بالا، اصولاً زمان و وقت نفوذ از لایه صفر و ارتقای یک فرد را ندارند و چنانچه تمام راه‌های نفوذ بسته و مسدود باشد، شاید به این تاکتیک پرهزینه، زمان‌بر، کم‌فایده و پرخطر مبادرت ورزند. آنان در عوض، نفوذ را در بالاترین رده‌های ممکن انجام می‌دهند و حتی کوشش می‌کنند لیدری جریان را هم تصاحب کنند. جالب‌تر آن است که مخالفان این عده با برچسب نفوذی، خائن و... حذف می‌شوند!

همه قبول کرده بودند جز آقای رئیس!
حزب توده یکی از مهم‌ترین نمونه‌های قابل بررسی درباره نفوذ ساواک است. رحمانی درخصوص تحلیل پدیده نفوذ در حزب توده گفت: حزب توده در ایامی مهم‌ترین و جدی‌ترین اپوزیسیون متشکل کشور به حساب می‌آمد. اگر بنا به نوشتن در رابطه با حزب توده و اهمیت و تأثیر آن باشد، به‌جای یک متن کوتاه، باید کتاب‌ها نوشت. این حزب طبیعتاً مورد طمع ساواک قرار گرفته بود. اولین مورد جدی نفوذ که رسماً کشف شد، مربوط به برادران یزدی بود. این دو برادر فرزند مرتضی یزدی یکی از رهبران حزب توده بودند و طبیعتاً مورد وثوق. آنان در ماجرای بازداشتشان که همراه با تهدید و تطمیع بود، تصمیم به همکاری با ساواک گرفتند. البته با دبیر اول حزب هم نسبت فامیلی داشتند، یعنی همسر رادمنش، عمه این دو برادر بود.

خیلی زود برادران یزدی به حلقه نخست نفر اول حزب تبدیل شدند و به خانه او هم که طبیعتاً رفت و آمد داشتند. آنان بسیاری از اسناد مهم حزب را که در جمهوری دموکراتیک آلمان مستقر بود، به دور از مزاحمت، کپی و به عوامل ساواک در برلین غربی تحویل می‌دادند. انتقاد از این دو برادر معنایی جز مورد غضب قرار گرفتن آقای رئیس نداشت. دبیر اول معتقد بود هرگونه اتهام زنی به افراد حلقه اول وی یا ناشی از حسادت است یا پرونده‌سازی ساواک برای دفع یاران واقعی‌اش.

بسیاری از ابتدا به آزادی این دو برادر بدون حکم روشن قضایی مشکوک بودند و به رفت و آمدهای آنان نیز حساس شده بودند. اما کسی جرئت بیان نداشت. سرانجام این پلیس آلمان شرقی بود که این دو را به جرم جاسوسی دستگیر کرد و نفوذی بودن آنان نیز به‌تبع آن افشا شد.

قهرمان خائن!
ماجرای سیروس نهاوندی و نفوذ وی از سوی ساواک در میان نیروهای انقلابی چپ از دیگر موارد حائز اهمیت است. این پژوهشگر تاریخ معاصر در ادامه در خصوص نفوذ در سازمان‌های انقلابی چپ گفت: گروهی وابسته به سازمان انقلابی به نام «سازمان رهایی‌بخش خلق‌های ایران» به سرکردگی «سیروس نهاوندی» در آذر ۱۳۵۰ از طرف ساواک کشف شد. گروه بنای مبارزه مسلحانه را داشت که در همان شروع، کشف و دستگیر شد. اعضای اصلی به این نتیجه رسیدند که با ساواک همکاری کنند و از همین رو، ترتیب فرار نهاوندی نیز داده شد و حتی برای عادی‌سازی، گلوله‌ای هم تحت نظر پزشک، به دست او شلیک شد تا داستانش باورپذیر باشد. او در بازگشت اطلاعات دروغ در اختیار سازمان انقلابی قرار داد و در نتیجه تبدیل به قهرمان شد.

رحمانی ادامه داد: در رابطه با وی، گزارش «تجاربی چند از مبارزه در اسارت» را منتشر کردند. برخی از گروه‌های داخل ایران و عمدتاً فداییان نسبت به نهاوندی مشکوک شدند. اما سازمان انقلابی به حمایت قاطع از او ادامه داد و حتی توصیف او را از فرارش و تحلیل جامعه ایران و مبارزه منتشر کرد. تعدادی از اعضای سازمان انقلابی همچون «کوروش لاشایی» که به داخل ایران فرستاده شدند، به‌واسطه او دستگیر شدند. سازمان انقلابی که گروهی پر طرفدار در میان دانشجویان ایرانی خارج کشور محسوب می‌شد، به‌واسطه نفوذ «سیروس نهاوندی» مدام ضربات جدی می‌خورد و ده‌ها نفر دستگیر، کشته و اعدام شدند. تا جایی که ریشه این گروه تقریباً خشکانده شد. آن روز که به اعتقاد گروه، نهاوندی تازه از زندان فرار کرد بود، وی در نظر همه قهرمان بود و هرگونه نقدی در رابطه با وی سرکوب می‌شد.

مبارزه مخفی، کاتالیزور نفوذ
البته درخصوص برخی موارد دیگر نیز در میان پژوهشگران تاریخ معاصر بحث وجود دارد. ماجرای فرار «تقی شهرام» هنوز به عقیده عده‌ای با هماهنگی ساواک انجام شده ‌است. همچنین ماجرای فرار «رضا رضایی»، از اعضای سازمان مجاهدین خلق نیز مورد ظن برخی کارشناسان است؛ هرچند عده کمی از تحلیلگران و مورخان به این موضوع باور دارند.

با این وجود، پدیده نفوذ ساواک، امری عام و شایع در دوره مبارزه علیه رژیم پهلوی بود. خصوصاً آنکه به‌واسطه ماهیت مبارزه چریکی و عدم وجود فضای دموکراتیک و تمرکزگرایی شدید در این گروه‌ها – که عمدتاً به‌واسطه تور امنیتی ساواک طبیعی و منطقی تلقی می‌شد – کارآمدی این شکل از نفوذ را به‌شدت افزایش می‌داد. بنابراین به نظر می‌رسد یکی از نسخه‌های اثربخش درخصوص مقابله این پدیده، تلاش در راستای شفافیت و دموکراتیزاسیون در فضای تشکیلاتی می‌توانست باشد.