سرتیتر اکثر خبرها و تحلیلهای رسانههای ایران و جهان از ۲ ماه پیش تا به امروز این کلمه شده است: کرونا! بیماری مهلکی که تا حالا مرگ و زندگی بیش از ۲۰۰ هزار نفر را به خود رگیر کرده است و البته هرروز هم به تعداد مبتلایان و درگذشتگان آن اضافه میشود. اما آنچه که لابهلای همه خبرهای بد و ناگوار حاصل از این ویروس کشنده میتواند مورد توجه قرار گیرد پیامدهای اجتماعی - فلسفی آن است.
با مروری کوتاه برخروجی رسانهها، شاهدیم که در اقصی نقاط جهان، جامعهشناسان، فیلسوفان و بسیاری از اهالی اندیشه، به واکاوی پیامدهای غیرپزشکی این بیماری پرداختهاند. در این میان نقدهای فراوانی بر سلوک و توصیههای دینداران ایرانی در مواجهه با این ویروس هم بیان شده است تا جایی که حتی برخی از نواندیشان دینی خارجنشین هم به این گود وارد شدهاند و بعضا با زبان فلسفی و عرفانی، تیشه به ریشه همه چیز زدهاند! به عبارتی هجمه سنگینِ روانی حاصل از این بیماری، همانطور که بر دوش جامعه هدف آن سنگینی میکند، بعضا تحلیلهای متفکرین را نیز تحت تأثیر قرار داده و فضای افراط و تفریط در این باره را به ارمغان آورده است.
در این عرصه پرتلاطم، آنچه که میتواند تحلیلهای اجتماعی-فلسفی و دینی را تأثیرگذار کند، ارائه راهکارهای عقلانیِ باورپذیر به دور از شعارزدگی است. اما به دنبال گسترش کرونا، در ساحت اجتماعی و حکمی، سؤالات اساسی مطرح شدهاند: حیات انسان مدرن و علاقهمند به ارتباطات گسترده با جهان، چگونه با قطع ارتباط و خانهنشینی ادامه خواهد یافت؟ رنج عمیق حاصل از این بیماری آیا امید انسان به خداوند و مبدأ هستی را به کلی قطع خواهد کرد؟ چگونه میتوان در اوج ناامیدی و «مرگاندیشی» به «مرگآگاهی» دست پیدا کرد؟
دراین باره گفتوگوی ما با سید سلمان صفوی فیلسوف نوصدرایی و سردبیر مجله ترانسندنت فیلوسوفی لندن (Transcendent Philosophy Journal) را میخوانید.
به نظر شما آیا «کرونا» و شیوع آن، تصویر و تصور ما از جهان را دگرگون کرده است؟!
از منظر فلسفی؛ انسان مدرنِ دوره «پست دیجیتال»، با شیوع جهانی ویروس کرونا از نظر «وجودی»، در حوزه فلسفه سیاسی، اپیستولوژی، آنتولوژی و تعامل بین انسان، نهادهای قدرت، جامعه، طبیعت، و ماورای طبیعت با چند پرسش اساسی مواجه شده است. بشر با تأمل در چرخه امر وجودی (اگزیستانس) درمییابد که خودش باید معنابخش زندگیاش باشد و زندگی خود را هدفمند کند وگرنه در این شریط آشفته، احتمال مواجهه او با مرگ بسیار است. مسئله اضطراب از مرگ، یکی از گفتمانهای اصلی انسانی شده که با سیطره بر طبیعت و مجهز شدن به تکنولوژی، کاملا احساس امنیت میکرد، تنها زندگی را میدید و از سوی دیگر حلقه وجود، یعنی مرگ، غافل بود.
بحران جهانی ویروس کرونا مواجهه انسان با تجربه «بودن» را در بوته آزمایش و پویش و سایش قرار میدهد. تجربه بودن (دازاین)[i] به معنای اصالت وجودی، یک تجربه مختص انسان است. به این معنا که «دازاین» یک شکل از بودن است که از مسائلی همچون « انسان شخصی»، «مرگ»، «اضطراب و دلهره» و پارادوکس «زندگی در ارتباط با دیگر انسانها درحالی که در نهایت با خود تنهاست»، آگاه است و باید با آنها مواجه شود.
برای کنترل کرونا، فقها هم باید از علمای جسمانی تقلید کنند
از منظر فلسفه سیاسی؛ امروز انسان دریافته است که از حکومتها نمیتوان چندان انتظار داشت و آنها نیز توانایی خارقالعادهای در حل و فصل بحرانهای بزرگ ندارند و زمان بازخوانی روابط انسان و قدرت سیاسی فرا رسیده است. اگر دولتها نمیتوانند کار سترگی انجام دهند؛ چرا انسان باید همه اختیارات خود را به آنها واگذار کند؟ حتی حکومت آمریکا بهعنوان سوپرپاور جهان، از مواجهه با ویروس کرونا عاجز است. لذا انسان مختار باید خود، در جهت ساختن زندگیاش حرکت کند و در انتظار اقدامات دولتها در همه امور نباشد.
خلق مصنوعی کلانشهرها، دوری انسان از طبیعت، تعرض به طبیعت و پیامدهای آن در تغییر اکولوژی و اکوسیستم جهان از مواردی است که احتمالا مواجهه بشر با جهان را تغییر میدهد. نحوه خوانش، مواجهه و انتظار انسان از دین نیز تغییر میکند و درمییابد که پزشکان متخصص، مرجع انسانها در امور طب جسمانی هستند و نباید از علمای دین و اماکن مقدس انتظار کنترل یا نابودی بلایای طبیعی یا مصنوعی را داشت. دین آرامشبخش روح انسان است و علمای دین راهنمایان اخلاقی و معنوی هستند، اما برای کنترل ویروس کرونا، فقها هم باید از علمای جسمانی تقلید کنند.
در گذشته و نزد فیلسوفان به ویژه متفکران اسلامی، رابطه نفس و بدن همواره مورد توجه بوده است. فارغ از یک بحث تخصصی فلسفی، نظر شما درباره این سطح تأثیرپذیری روح و نفس از بیماری جسم (در این مورد ابتلا به ویروس کرونا) چیست؟
برخلاف باور برخی ظاهرگرایان؛ جسم انسان وجود شریفی است که با روح در تعامل سازنده است. بیماریهای جسمانی (کوچک یا بزرگ) نظیر درد عضلات، سردرد، تیروئید، سرطان و ابتلا به ویروس کرونا در روحیه افراد تأثیر مستقیم دارند و سبب استرس و افسردگی میشوند. از سوی دیگر تعالی و قوّت روح مددرسان انسان در کنترل و مدیریت درد و امراض جسمانی است. در عالم ناسوت؛ جسم و روح درهم تنیده و با همدیگر تعامل دارند. یک روح متوکل به خدای تعالی؛ در مواجهه با اضطراب و استرس ناشی از ویروس کرونا، با حفظ آرامش، به راحتی تسلیم نمیشود.
روح فربه، با سفر انفسی (درونی) در مقابل سفر آفاقی (سفر بین شهرها و حضور غیرضروری بین جمعیت)؛ مانع آسیب جسم توسط ویروس کرونا میشود و حداقل میزان آسیب را کاهش میدهد. سفر درونی بهترین راه کنترل شیوع ویروس کروناست. در مقابل؛ روح ضعیف عامل تسلیم جسم قوی در قبال بیماریها و ناملایمات است. روح ضعیف از آن جهت که زیبایی درونی ندارد تا با سفر در آن و لذت، از سفر برون بینیاز گردد؛ با سفرهای نابهجای آفاقی موجب بیماری جسم میشود.
بشر با کرونا دریافت که مدرنیته خالق عوارض خطرناکی است
به نظر میرسد ویروس کرونا بر نگاه معرفتشناسانه ما نیز تأثیر گذاشته؛ بهخصوص اگر خود را انسان مدرن بدانیم. این مسئله که اموری در این عالم جریان دارند که ذهن از آنها غافل است و نمیتوان آنها را نادیده گرفت؛ گویی سبب تقدیرات محتومی میشود که بشر ناگزیر است در مقابل آن سر تعظیم فرود آورد. نظر شما در این مورد چیست؟
انسان امروز در مواجهه با بحران جهانی ویروس کرونا، از منظر معرفتشناسی درمییابد که حتی قادر به دیدن همه ابعاد همه امور دنیوی نیست، چه رسد به شناخت همه امور جهان غیب و شهادت! ممکن است برخی نوابغ متوجه بحران شده باشند؛ نظیر بیل گیتس مؤسس مایکروسافت، اما گفتمان غالبِ قدرت، مایل به شنیدن این واقعیت نبود.
در عین حال بشر درمییابد که مدرنیته خالق عوارض خطرناکی است که علاوه بر به خطر انداختن زندگی همه انسانها؛ اقتصاد جهانی را نیز دچار بحران کرده است. چنان که «ترامپ» هیچگاه فکر نمیکرد بیشترین سقوط ارزش سهام طی یک روز در دوره زمامداری او رخ دهد، اما چنین شد و نخوت او و تیمش شکسته شد.
تمدن بشری در آستانه فاجعه اقتصادی انسانی قرار گرفته
چنانچه دانشمندان جهان طی ماههای آینده موفق به کشف و ساخت واکسن ویروس کرونا نشوند؛ تمدن بشری با فاجعه اقتصادی و انسانی پیشبینی نشدهای مواجه میشود. امکان بروز قحطی مواد غذایی و بهداشتی در سراسر جهان حتی در کشورهای پیشرفته وجود دارد و هزاران نفر جان خود را از دست خواهند داد.
نخستوزیر بریتانیا در نخستین سخنرانی خود (۱۲مارس ۲۰۲۰) صادقانه و شفاف درباره ویروس کرونا گفت: مردم باید بدانند برخی عزیزانشان زودتر از موعد خواهند مرد! طبق پیشبینی پروفسور کریس ویتی از مقامات ارشد پزشکی انگلستان؛ ممکن است هشتاد درصد جمعیت بریتانیا به ویروس کرونا آلوده شوند! حداقل ۳۵۰ هزار نفر در اثر ابتلا به ویروس کرونا جانشان را از دست میدهند، اما ممکن است این فاجعه موجب بیداری بیشتر انسان نسبت به فلسفه محیطزیست و توجه سیستماتیک به فلسفه حیات بهعنوان یک کل گردد و سبب بازنگری بشر در امور سیاسی، اقتصادی، مدیریتی، اخلاقی و دینی شود.
زمان شکوفایی انسانیت و جوانمردی است
برخی متفکرین بیان میکنند که این ویروس، ارزشها و امور اخلاقی را هم در این بازه زمانی کوتاه متحول کرده است تا جایی که در برابر آن؛ فقیر و غنی؛ رئیس و مرئوس و ... معنایی ندارد. به عبارتی قانون ویروس کرونا؛ قانون همیشگی تبعیض در جهان را درنوردیده است. با نگاه عرفانی – اسلامی چگونه میتوان این نکته را واکاوی کرد؟
با رویکرد عرفانی؛ در وهله نخست با قوه و فعل خصلت فتوت و جوانمردی مواجهیم. این شرایط بحرانی که میلیونها انسان منبع درآمد خود را از دست میدهند؛ زمان بروز و فعلیت یافتن خصلت جوانمردی است. همه باید براساس توانایی خود به آسیبدیدگان مالی یاری کنند. زمان شکوفایی انسانیت از طریق کمک اقتصادی به افراد آسیبدیده است. دینداران واقعی باید به کمک همه اقشار آسیبپذیر فارغ از مذهب، اخلاق، نژاد و ملیت بشتابند. همه باید با بیداری و تقویت روح تعاون اجتماعی و عدم انتظار از دولت در همه امور؛ با انجام کارهای ایجابی و سلبی از قبیل تجهیز بیمارستانها، اهدای ماسک و لوازم بهداشتی به کارگران شهرداری و اقشار کمدرآمد، کمک اقتصادی به بیکارشدگان، خودداری از سفر و در خانه نشستن وَ عدم باز نشر اخبار دروغ در فضای مجازی، به داد همدیگر برسند.
ویروس کرونا نشان داد اغنیا و صاحبمنصبان نیز در معرض آسیب یک ویروس کوچکاند. لذا منصبداری یا «حمالی کنوز» چندروزه؛ این همه تکبر، تبختر، غرور و تفرعن ندارد! البته مرگ برای صاحبان تکاثر ثروت دردناکتر است. «وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنْفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ﴿توبه، ۳۴﴾»: «و کسانی که زر و سیم را گنجینه میکنند و آن را در راه خدا هزینه نمیکنند را از عذابی دردناک خبر بده. »
به تدریج مجال بروز و طنازی عرفان و حکمت باز میشود
متأسفانه بسیاری در اثر ابتلا به این ویروس مهلک جان خود را از دست دادهاند و هزاران نفر نیز مبتلا هستند. حال ممکن است این بلا سبب شود «انسان مدرن» به خاک بیفتد و مجددا برخاسته، خود و منشأ و قدرت مطلق هستی را بهتر بشناسد؟
«پاندمی» ویروس کرونا؛ نخستین مواجهه بشر با یک ویروس مرگآفرین در قرن ۲۱ است، لذا توالی تأثیرات آن در فهم «متافیزیکی» بشر، هنوز زود است. به هر حال مواجهه انسان با مرگ، موجب «مرگآگاهی» میشود. «مرگآگاهی» یکی از راههای بازخوانی زندگی و جستوجو برای یافتن پاسخ سه پرسش اساسی تاریخی است که همواره دغدغه فکری بشر بوده است: ۱. از کجا آمدهایم؟ ۲. برای چه آمدهایم؟ و ۳. به کجا میرویم؟
بدون شک علم تجربی فاقد صلاحیت پاسخگویی به این پرسشهای فلسفه زندگی است؛ لذا به تدریج جا برای ظهور و بروز و طنازی عرفان و حکمت (برای اهلش) و سرخوردگان از سیطره کمیتگرایی بر جهان باز میشود.
گفتوگو از صدرا صدوقی