تهران– ایرناپلاس– اخیراً نشر اختران کتابی با عنوان «در دفاع از پوپولیسم چپ»، جدیدترین نوشته شانتال موف، استاد بازنشسته فلسفه سیاسی دانشگاه وست مینستر و از بنیانگذاران مکتب تحلیل گفتمانی اسکس را به زیور طبع آراسته است. این کتاب شامل چهار فصل، یک جمع‌بندی و یک پی‌افزود نظری است.

وضعیت لحظه پوپولیستی
موف در این کتاب، اروپا را در وضعیت «لحظه پوپولیستی» قلمداد می‌کند و معتقد است تعارض سال‌های آتی، میان «پوپولیسم راست» و «پوپولیسم چپ» خواهد بود. این کتاب هرچند در بافتار اروپای غربی نگارش شده، اما می‌تواند به فهم صحیح دینامیسم سیاست در سایر بافتارها کمک کند.

پوپولیسم راست در ایران
مترجم کتاب در همین خصوص در مقدمه خود می‌نویسد: «در سال‌های نه‌چندان دور، شکلی از پوپولیسم راست در کشور ما تجربه شد. این در حالی بود که اصلاح‌طلبان که همواره قبای اعتراض بر تن دارند، اما همچون رقبایشان، غرق در اجرای سیاست‌های نولیبرالی (در پوشش خصوصی‌سازی) بودند و هستند و هرگز حاضر نشدند نقش خودشان را در ظهور پوپولیسم راست بپذیرند و با فرافکنی، آن را به عواملی چون بی‌سوادی رأی‌دهندگان و غیره ربط می‌دادند تا به چرخش در اصول اساسی‌شان تن ندهند. آنها با این تصور که پادزهر پوپولیسم راست نخبه‌گرایی یا اجماع در میانه یا اهریمن جلوه دادن رقیب است، بی‌تردید راه را برای ظهور شکل جدیدی از پوپولیسم راست همواره کرده‌اند».

اصلاح‌طلبی انقلابی؟
مترجم کتاب پیش‌تر این نکته را برجسته می‌سازد که «موف با نقد اصلاح‌طلبی استریل شده احزاب سوسیال دموکرات که به گمانش به نولیبرالیسم استحاله یافته‌اند و نیز راهبرد انقلابی چپ افراطی که بر گسست کامل از نظم موجود دلالت دارد به پیروی از «ژان ژورس» بر «اصلاح‌طلبی انقلابی» پافشاری می‌کند که اصول مشروعیت لیبرال دموکراسی را می‌پذیرد اما در عین حال می‌کوشد فرماسیون هژمونیک جدیدی را پی‌ریزی کند که دموکراسی را احیا می‌کند و بدان عمق می‌بخشد».

نقد دیدگاه ذات‌باور چپ
شانتال موف در مقدمه کتاب، سنگ بنای تألیف این کتاب را بر این باور استوار می‌داند که «درک سرشت بزنگاه کنونی و چالشی که لحظه پوپولیستی نمایانگرش است، برای چپ فوریت دارد». به عقیده وی «ما شاهد بحران در فرماسیون هژمونیک نولیبرال هستیم و این بحران برپایی یک نظم دموکراتیک‌تر را فراهم می‌کند».

موف با نقد ساختار سنتی نسخه‌های مارکسیستی و سوسیال دموکرات پیشین معتقد است: «سیاست چپ هم در نسخه مارکسیستی و هم در نسخه سوسیال – دموکرات گرفتار آشفتگی‌اند، زیرا به برداشت نابسنده‌ای از سیاست چسبیده‌اند.»

وی درخصوص نقد رویه‌های حاکم بر تفکر چپ ادامه می‌دهد: «ما خیلی زود پی بردیم که موانعی که باید از میان برداشته می‌شدند، از دیدگاه ذات باور که در تفکر چپ حاکم بود، ناشی می‌شدند. بر اساس این دیدگاه که «ذات باوری طبقاتی» نامیدیم، هویت‌های سیاسی تجلی جایگاه عاملان اجتماعی در روابط تولید بودند و منافعشان را این جایگاه تعریف می‌کرد. جای هیچ تعجبی نبود که چنین دیدگاهی نمی‌توانست مطالباتی را که مبتنی بر «طبقه» نبودند، ‌درک و فهم کند».

طبقه کارگر پیشتاز نیست
موف در ادامه مقدمه خود بیان می‌دارد: «... پیکارهای متعدد برای رهایی بر تکثر عاملان اجتماعی و پیکارهایشان استوارند. به این ترتیب، دایره تعارض اجتماعی بسط یافت و دیگر به «عامل ممتازی» چون طبقه کارگر محدود نشد ... ما بر این نکته تأکید کردیم که سیاست چپ‌گرا باید بدون آنکه هیچ‌گونه مرکزیت پیشینی برای هیچ‌یک از این پیکارها قائل باشد آنها را در برابر شکل‌های مختلف فرودست‌سازی متحد کند».

و در پایان نتیجه می‌گیرد: «... به همین دلیل، افسانه کمونیسم به‌مثابه یک جامعه شفاف و به آشتی رسیده – که به‌روشنی دال بر پایان سیاست بود – باید کنار گذاشته می‌شد».

ناامیدی از سوسیال دموکرات‌ها
وی با ابراز اینکه معتقد بود احزاب سوسیال دموکرات می‌توانند پروژه رادیکال کردن دموکراسی را پیش ببرند و این اتفاق عملاً رخ نداد می‌گوید: «در اکثر دموکراسی‌های اروپای غربی احزاب سوسیال‌دموکرات وارد فرآیند زوال شده‌اند، این در حالی‌ است که پوپولیسم راست پیشروی‌های مهمی کرده است. با این همه، بحران اقتصادی ۲۰۰۸ باعث شد تضادهای مدل نولیبرال برجسته شوند و فرماسیون هژمونیک نولیبرال را امروزه انواع و اقسام جنبش‌های ضد تشکیلات موجود (هم از سوی راست‌ها و هم چپ‌ها) زیر سؤال برده است. این همان بزنگاه جدیدی است که لحظه پوپولیستی می‌نامم.»

ترسیم مرز مردم - الیگارشی
در واقع کتاب حاضر دو بحث اساسی دارد: «یکم، برای مداخله در این بحران هژمونیک باید مرزی سیاسی ترسیم کرد؛ دوم پوپولیسم چپ، در حکم راهبردی گفتمانی برای ترسیم مرز سیاسی «مردم» و «الیگارشی» در بزنگاه کنونی، همان نوع سیاستی را شکل می‌دهد که برای احیا و تعمیق دموکراسی مورد نیاز است».

وی درخصوص ویژگی‌های آنچه لحظه پوپولیستی می‌خواند، می‌افزاید: «لحظه پوپولیستی تجلی مجموعه‌ای از مطالبات ناهمگون است که صرفاً در قالب‌های منافع دسته‌های اجتماعی معین صورت‌بندی نمی‌شوند. افزون بر آن، در سرمایه‌داری نولیبرالی، شکل‌های جدیدی از فرودست‌سازی ظهور کرده‌اند که در چارچوب فرآیند تولید نمی‌گنجد ... چنین مطالباتی در قالب دفاع از محیط زیست، مبارزه با تبعیض جنسی، نژادپرستی و سایر اشکال سلطه به‌طور روزافزون نقشی محوری یافته‌اند.»

پوپولیسم در دوراهی
موف در انتهای مقدمه کتاب درخصوص لحظه پوپولیستی، بر استفاده از پوپولیسم، به‌مثابه ابزاری برای جلوگیری از اقتدارگرایی تأکید کرده و می‌افزاید: «در هنگامه بازآفرینی مرزهای سیاسی، لحظه پوپولیستی حاکی از بازگشت امر سیاسی پس از سال‌های پسا - سیاست است. این بازگشت می‌تواند راه را برای راه‌حل‌های اقتدارگرایانه باز کند – از راه رژیم‌هایی که نهادهای لیبرال دموکراتیک را تضعیف می‌کنند – اما می‌تواند به باز تأکید و بسط ارزش‌های دموکراسی‌خواهانه نیز منجر شود. همه‌چیز بستگی به این دارد که کدام‌یک از نیروهای سیاسی می‌تواند در هژمونیک کردن مطالبات دموکراسی‌خواهانه کنونی موفق عمل کند و چه نوع پوپولیسمی از میدان نبرد علیه پسا – سیاست پیروز به در خواهد آمد».