ایام پرمشقتی را سپری میکنیم. نیاز به همدلی و همراهی بسیار است تا بتوان رنج این ایام را گذراند. انجام امور دینی و توصیه به برخی از آداب و ادعیه دینی میتواند تسکین دهنده باشد. مراجع بزرگوار تقلید هم در پیامهایی که در این ایام صادر کردهاند، برخی از آداب و ادعیه را یادآور شدهاند. مراجع تقلید اما به این بسنده نکرده و توجه به دستورات پزشکان و مسئولان امر را نیز خواستار شدهاند. مرجعیت در طول تاریخ کوشیده است در اینگونه وقایع، همراه و همدل مردم باشد و از آلام آنها بکاهد.
نماز باران در خشکسالی
سالها پیش، خشکسالی چندین سالهای به دامان قم افتاده بود. سال ۱۳۲۳ بود و هیچ باران رحمتی از آسمان نمیبارید. موقعیت غذایی مردم نیز بحرانی شده بود. اهالی قم، چاره را در رجوع به مرجعیت دیدند. مراجع ثلاث قم در آن زمان سکان مرجعیت را به عهده داشتند؛ حضرات سید صدرالدین صدر، حجت کوه کمرهای و سید محمدتقی خوانساری. جمعیتی به سمت بیت این حضرات روان شدند و خواستند نماز باران خوانده شود.
آیتالله خوانساری پذیرفت و گفت خواندن نماز باران بر من در این شرایط تکلیف است. برخی او را تحذیر دادند که اگر نمازی خوانده شود و بارانی نیاید، آبروی مرجعیت در خطر است. سید اما توجهی به این تحذیرها نکرد. برخی نیز طعن میزدند و میگفتند که جهانیان به پیشرفتهای علمی رسیدهاند و ما هنوز به دنبال خرافات روانیم. روز موعود فرارسید. جمعیتی از گوشه و کنار شهر روانه شدند تا به صحرای خاک فرج که در نزدیکی شهر قرار داشت و مصلای آن محسوب میشد، رسیدند. آیتالله خوانساری در حالی که پاها را برهنه کرده و تحت الحنک انداخته بود با عدهای از همراهان به سمت آن منطقه حرکت کردند. جمعیت زیادی آمده بود. آن روز نماز خوانده شد، اما اثری از اجابت دیده نشد.
فردایش در محله قمِ نو، نماز باران این بار مخصوص طلبهها برپا شد. در آداب نماز باران آمده که روز اول همه مردم بیایند و در روز بعد افراد خاص انتخاب شوند. با توجه به این آداب، آیتالله خوانساری تنها با طلبهها برای نماز باران رفت. نماز خوانده شد و باز هم باران نیامد. شب هنگام، مابین نماز مغرب و عشا باران شروع به باریدن گرفت. حدود یک ساعت باران بارید. قمیها به شکرانه این باران، بازار را چراغانی کردند.[۱]
سیل در دوران آیتالله بروجردی و ماجرای وبا در سامرا
نزدیک به ۱۰ سال بعد، این بار در قم سیل جاری شد. خانهها را ویران کرد و جانِ افرادی را گرفت. در این زمان آیتالله بروجردی بر مسند زعامت شیعیان بود. آیتالله صراحتاً پیامی صادر کرد و طلاب و مردم را برای کمک به سیلزدگان بسیج کرد. میگفتند که طلاب، کیسههای شن را به دوش میگرفتند و مانع از هجوم بیشتر سیل میشدند. در این واقعه، خود آیتالله بروجردی شخصاً بر کمکرسانیها نظارت داشته و مردم را یاری میرسانده است.[۲]
مرجعیت نسبت به بیماری یا درد فراگیر جامعه، هیچگاه بیتفاوت نبوده است. گاه به بسیج مردمی همت میگماشتند و طلاب را پیشقدم در خدمت میکردند، گاهی نیز با ذکر و دعا و توسل، مردم را آموزش میدادند و از بلیّهای رهایی میبخشیدند. نقل است که زمانی در عراق بیماری وبا شایع شد. مرحوم شیخ عبدالکریم حائری نقل کرده بود که در آن زمان، من و آقا میرزا علی آقا (آقازاده میرزای شیرازی) و آقا سیدمحمد سنگلجی در سامرا شب در پشت بام در خدمت مرحوم میرزا محمدتقی شیرازی درس میخواندیم. در اثنای درس، استاد بزرگ ما مرحوم سید محمد فشارکی تشریف آورد. در حالی که آثار گرفتگی و ناراحتی در صورتش پیدا بود، فرمود: شما مرا مجتهد و عادل میدانید؟ عرض کردیم بله. فرمودند: پس من به تمامی شیعیان سامرا زن و مرد حکم میکنم که هر یک از ایشان یک فقره زیارت عاشورا به نیابت از نرجس خاتون مادر مکرّمه حضرت حجت (عج) بخوانند و آن خاتون را نزد فرزند بزرگوارش شفیع قرار بدهند که آن حضرت پیش خداوند عالم شفاعت نمایند و شیعیان را از این بلا نجات دهند. همین که این حکم صادر شد و چون مقام ترس و بیم بود همه شیعههای مقیم سامرا اطاعت نموده زیارت عاشورا را به همان دستور خواندند و در نتیجه یک نفر شیعه در سامرا تلف نشد.[۳]
قریب به همین رویکرد را از زبان آیتالله سیداحمد خوانساری نقل کردهاند. وی گفته بود در سالهای دورتر بیماری وبا به ایران و خوانسار آمده بود. به این دلیل در شهرستان خوانسار و در اکثر خانهها یک نفر یا بیشتر از دنیا رفتند مگر خانههایی که در هر روز آیاتی معروف به «قُل لَن یَصیبَنا» را میخواندند که به آنها هیچ صدمهای وارد نشد.
اقدامات عملی و کمکرسانی مراجع در بلایا
اقدامات عملی مرجعیت هم در ماجراهای سیل و زلزله، بسیار بوده است. زمانی که زلزله بوئین زهرا در سال ۱۳۴۱ رخ داد، حضرات میلانی، فقیه سبزواری، میرزا احمد خراسانی بیانیه مشترکی دادند و مساعی متدینان را در کمک به مردم خواستار شدند. حضرات شریعتمداری، مرعشی نجفی، گلپایگانی هم فتاوای جداگانهای صادر کردند. در واقعه زلزله طبس در سال ۱۳۵۷ بود که سید مهدی فرزند آیتالله گلپایگانی در راه امداد رسانی به زلزلهزدگان از دنیا رفت. وی مسئول و پیگیر مؤسسات عامالمنفعهای بود که از جانب آیتالله تأسیس شده و به خدمات عمومی میپرداخت.
در واقعه جنگ تحمیلی هم مرجعیت در میدان و در کنار مردم بود. گاه نمایندگان خود را به جبهه میفرستاد، گاه از بازماندگان دستگیری میکرد. در مهرماه ۱۳۵۹ بود که در ارتباط با رسیدگی به وضعیت مجروحان جنگ، آیتالله گلپایگانی اولین اطلاعیه خود را صادر کرد. او گفته بود که برای کمک به مجروحان هیئتی متشکل از روحانیون و کادر پزشکی به مناطق مرزی عزیمت نمایند. این گروه ضمن کمکهای مالی و تفقد از مجروحان موظف به انجام تدابیر درمانی در بیمارستانهای جبهه نیز بودند. طبق تصمیم آیتالله گلپایگانی مقرر شد که در صورت لزوم عدهای از مجروحان را به قم اعزام و در بیمارستان ایشان بستری نمایند. سایر مراجع در طول این هشت سال، نمایندگانی را به بیمارستانها میفرستاده و از مجروحان بازدید میکردهاند. آیتالله مرعشی نجفی در بیانیهای در همین سالها گفته بود که لازم است به یاری آوارگان جنگ بپردازیم و قبل از رسیدن فصل سرما از هیچ کمکی در حد توان دریغ نورزیم.
این رویّه مرسوم و مقبول مرجعیت بوده است. در حادثهی سیل اخیر در خوزستان بود که آیتالله سبحانی منزل شخصی خود را به سیلزدگان داد. سایر مراجع هم کمکهای نقدی و معنوی کردند.
مراجع در این ماجرای دردناک اخیر(کرونا) نیز به میدان آمدهاند. ایشان در توصیههای خود، اولاً به حفظ موارد توصیه شده توسط پزشکان تأکید بسیار کردهاند و در مرتبه بعد، توجه به برخی ادعیه را برای رفع مشکلات و گرفتاریها یادآور شدهاند. مرجعیت و روحانیت در مشکلات مردم و جامعه، خود را همراه با مردم دانستهاند. هم به کمکهای مادی اقدام کردهاند و هم آرامش و سکینه معنوی مردم را در نظر داشتهاند.
[۱] دیباج، زندگینامه آیتالله العظمی بروجردی، صص ۱۴۷-۱۴۸
[۲] نقل از آیتالله علوی بروجردی، پایگاه اصلاحات نیوز، کد خبر ۱۲۰۴۳۵
[۳] الکلام یجر الکلام، سید احمد زنجانی، ج۱، ص ۵۴