آژانسهای ادبی چند سالی است که در ایران مانند دیگر کشورها فعالیت میکنند، آنها راهی هستند تا تولیدکنندگان آثار در داخل کشور بتوانند با دیگر کشورها ارتباط برقرار کنند. آنها حقرایت آثار ایرانی را با دیگر کشورها مبادله میکنند و امکان مبادله حقرایت آثار دیگر کشورها با ایران را فراهم میکنند. اینها همه در شرایطی است که ایران هنوز به کنوانسیون برن نپیوسته است و لزومی به خرید حقرایت آثار دیگر کشورها برای ترجمه و انتشار در ایران وجود ندارد؛ خلأی که موجب شده است برخی کشورها مانند ترکیه برخی آثار فارسیزبان را بدون اجازه در کشور خود ترجمه و منتشر کنند. پس چرا آژانسهای ادبی در ایران فعالیت میکنند و در شرایطی که ناشران نمیتوانند از پس هزینههای چاپ کتابی برآیند که مؤلف ایرانی تولید کرده است، چطور برخی ناشران حقرایت اثر را رعایت میکنند؟
درباره نحوه فعالیت آژانسهای ادبی در ایران و دیگر کشورها خبرنگار ایرناپلاس گفتوگویی با مجید جعفریاقدم، مدیر آژانس ادبی و ترجمه پل انجام داده که در ادامه میخوانید.
فعالیت آژانسهای ادبی در جهان به چه صورت است؟
آژانسهای ادبی نهادهای غیردولتی هستند که از گروهی شامل کارشناسهای نشر بینالملل، کارشناسِ کتاب، مترجم و ویراستار تشکیل میشوند و فعالیتهای مختلفی را در حوزه کتاب انجام میدهند. یکی از کارهای محوری، زمینهسازی برای تبادل حقِ رایت کتاب است؛ یعنی وقتی اثری در زبانی نوشته میشود، بتوانند برای اثر بازاریابی کنند تا اثر در زبانهای دیگر توسط عوامل نشر در کشورهای مختلف، ترجمه و انتشار پیدا کند؛ اما این تنها کارِ آژانسهایِ ادبی نیست. آژانسهای ادبی میتوانند حلقه واسط بین پدیدآور کتاب یعنی نویسنده، تصویرگر و محقق با تولید کننده کتاب و عمدتاً ناشر در داخل یا خارج باشند. همچنین میتوانند باعث و بانی همکاری مشترک بین تولیدکنندهها و عمدتاً ناشرها در داخل کشور و ناشرها در کشورهای مختلف باشند تا در قالب «چاپ مشترک» و «تولید مشترک» اثری بتوانند با یکدیگر همکاری کنند.
از عمده فعالیتهای آژانس ادبی، رصد جریان نشر در کشورهای مختلف است تا از این راه بتوانند ناشران و نویسندگانی را که با آنها همکاری دارند، در روند نشر کشورهای مختلف قرار دهند و نشان دهند در مقاطع زمانی خاص، کدام سبکها و موضوعها در بازار نشر مخاطب دارند. به وسیله این اطلاعات، آژانسهای ادبی میتوانند به نویسندهها و ناشران نقشه راه بدهند که در حوزه کدام موضوعها کار کنند، یعنی آژانسهای ادبی بهطوری، کار مخاطبسنجی و نیازسنجی را در حوزههای مختلف جغرافیای نشر انجام میدهند تا موجب بهبود وضعیت فعالیت گروه همکار خود شوند. از این دیدگاه، آژانسهای ادبی نهادی تخصصی هستند.
فعالیت آژانسهای ادبی در ایران به چه شکلی درآمده است؟ آیا این روند نیاز به اصلاح دارد؟
با توجه به اینکه در ایران یک رابطه سنتی بین نویسنده یا پدیدآور و تولید کننده -ناشر- وجود دارد، معمولاً ناشران از ورود نفر سوم تحت عنوان آژانس ادبی یا هر عنوان دیگر استقبال نمیکنند و دوست دارند هرکدام بهصورت مستقل با پدیدآورندگان در ارتباط باشند؛ اما پدیدآورندگان تمایل بیشتری به همکاری و تعامل با آژانسهای ادبی دارند. در دیگر کشورها هم ارتباط به همین صورت است؛ پدیدآورندگان و نویسندگانِ کمی هستند که با ناشر وارد رابطه مستقیم میشوند، زیرا وظیفه نویسنده و تصویرگر، وظیفه ظریفِ خلقِ اثر است. بنابراین ذهن ظریف پدیدآورنده باید بر پدیدآوردن اثر متمرکز شود و نباید درگیر فعالیتهای سختافزاری باشد؛ اعم از اینکه با ناشر قرارداد ببندد و حقوقش را مطالبه کند. به همین دلیل است که پدیدآورندگان ترجیح میدهند که کارهایشان از طریق آژانسهای ادبی انجام شود. همچنین نویسندگان میدانند که آژانسهای ادبی با ناشرهای مختلفی در ارتباط و زبان گفتوگو با آنها را بلدند.
نکته بعدی این است که نویسنده و خلقکننده اثر میداند وقتی بخواهد اثرش را عرضه کند باید در قالب قراردادهای حقوقی این اتفاق بیفتد، بنابراین در همکاری پدیدآورنده با آژانس ادبی، لازم نیست نویسنده یا تصویرگر تمام قواعد قانونی واگذاری حقرایت اثرش را بلد باشد، همچنین لازم نیست برای آن پیگیری کند، زیرا این کارها را به وسیله آژانسهای ادبی انجام میدهد. به همین توصیف در کشور ما آژانسهای ادبی نه مورد استقبال ناشران و نه مورد استقبال دولت است. چرا مورد استقبال دولت نیست؟ به همین دلیل است که در دولت نهادهایی به وجود آمده که حیاط خلوت نهادهای دولتی شده است تا کارهای اجرایی را به بیرون واسپاری نکنند، بلکه موضوع را در بدنه خود حل و فصل کنند.
وقتی آژانس ادبی فعال شود و بهصورت تخصصی بتواند در رویدادهای ادبی نشر حضور پیدا کند، دیگر عملکرد نهادهای دولتی که کار خصوصی انجام میدهد، نمایشگاه میروند و بحثهای دیگر، کمرنگتر خواهد شد. در نتیجه منافع برخی نهادهای دولتی به خطر میافتد، همچنین منافع مختلف دیگر! مثال دیگر یکی از فعالیتهای آژانس ادبی اطلاعرسانی در حوزه نشر به دیگر کشورهای جهان است. این اطلاعرسانی در قالب مجله و سایر کالاهای تبلیغی انجام میشود. در صورتی که در کشور ما نهادهای دولتی سعی میکنند این کار را در دست خود نگه دارند، چراکه منافعی از این روند دارند و دوست ندارند کار را به متخصصان حوزه که میتوانند آژانسهای ادبی باشند واسپاری کنند.
با توجه به رعایت نشدن حق کپیرایت در ایران، فعالیت آژانسهای ادبی در ایران چه فایدهای دارد؟
ایران عضو قانون کپیرایت نیست و به این دلیل، دیگر واحدهای مربوط به نشر بینالملل و ناشران خارجی چندان از کار با آژانسهای ادبی ایران استقبال نمیکنند. علاوه بر اینکه مشکلات مبادلات مالی بحث تحریمها و مشکلات سیاسی، تمایل ناشران خارجی را برای همکاری با ایران با مشکل مواجه میکند. در مجموع شکلگیری آژانس ادبی با موانعی در داخل و خارج مواجه و این کار تخصصی و حقوقی با موانع مختلف روبهرو است. تعداد افرادی که تمایل دارند در این حوزه کار کنند، کم است و افرادی کار را شروع میکنند، اما از عهده موانع برنمیآیند و کنار میکشند. افرادی هستند که دغدغه کار دارند، یعنی تعهد و رسالتی احساس میکنند تا بهنوعی با ساخت پلهایی هرچند ضعیف، راهیابی آثار تولید شده در ایران را به دیگر کشورهای جهان ممکن کنند؛ این فعالیت میتواند منجر به توسعه فرهنگ مکتوبِ غنی شود.
فعالیت آژانسهای ادبی را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
در وضع موجود، بهجز آژانس ادبی و ترجمه پل که دارای دفتر، شناسنامه و تشکیلات است، هیچ آژانس ادبی دیگری نداریم. دیگر دوستانی که با نام آژانس ادبی فعالند، افرادی هستند که با علاقه خود کار میکنند، نه مجوزی دارند و نه دفتری؛ البته قابل تقدیرند و دعا میکنیم که تعدادشان بیشتر شود و بتوانند تشکیلاتی داشته باشند تا بهصورت قانونی کار کنند. در هر موضوعی حتماً افرادی دنبال رانت هستند و برخی با استفاده از این اسم، کارهایی را دنبال میکنند که در فلسفه وجودی آژانس ادبی نیست. با آنها کاری نداریم، عمدتاً از فعالیت آنها استقبال میکنیم و دست هر کسی را میبوسیم که کمک کند نشر و فرهنگ مکتوب کشور در دنیا با بازارهای مختلف نشر ارتباط بگیرد.
چطور از پس هزینههای این کار بر میآیید؟
این سؤال عده زیادی است که با توجه به نبود استقبال زیاد از کتابهای ایرانی در بازار جهانی، منابع درآمد آژانسهای ادبی کجاست که میتوانند به کار خود ادامه دهند. افرادی که در ایران در آژانس ادبی کار میکنند، کارشان فقط فعالیت در آژانس ادبی نیست. آنها فعالیتهای مربوط به آژانس ادبی را هم در کنار کارهای دیگر انجام میدهند. شاید حتی از درآمد حاصل از فعالیتهای دیگر در آژانس ادبی هزینه کنند تا به سوددهی برسند. اما وقتی آژانس ادبی شکل و شمایل گرفت و هویت پیدا کرد -که فکر میکنیم آژانس پل هویت پیدا کرده است- کارهای مختلفی انجام میدهد و میتواند منابع درآمد مختلفی را برای خود تعریف کند. برای مثال، مبادلات کپیرایت یکی از فعالیتهای آژانس ادبی است و درصدی از درآمدش از کمیسیونی است که از قراردادهای کپیرایت میتواند منعقد کند، اما آنقدری نیست که بتواند به حیات خود ادامه دهد. پس باید منابع درآمد دیگری را در کارهایش تعریف کند، مثلاً یک حوزه که میتواند درآمدزا باشد، معرفی آثار در دیگر کشورهاست یعنی آژانس ادبی از افرادی که صاحب رایت اثر هستند، هزینههایی را برای معرفی آن در دیگر کشورها دریافت میکند.
برای معرفی آثار، در دیگر کشورها باید وسایلی برای آنها تأمین شود، مانند بروشورهایی که باید برای معرفی نویسنده تهیه شود. برای انجام این کار، آژانس ادبی میتواند هزینه را از مشتری بگیرد، همچنین آژانسهای ادبی میتوانند مجله و نشریهای داشته باشد که در آن آگهی بگیرند، یا تورهای فرهنگی راه بیندازند تا در قالب خدماتی که به مشتریها میدهد بتوانند درآمد داشته باشد. آژانسهای ادبی برای کسب درآمد میتوانند آثار ناشران خارجی را در ایران ترجمه و چاپ مشترک کنند. عکس آن، آژانسها میتوانند آثار برخی ناشران ایرانی را در قالب چاپ مشترک -نه مبادله رایت- انجام دهند، به این صورت که در کشورهای دیگر کتاب ناشر ایرانی را ترجمه و چاپ کنند و هزینه و درآمد را مشترک شوند. آژانسهای ادبی میتوانند از این نوع قراردادها کمیسیونهای خوبی بگیرند؛ و انواع دیگر درآمدها. اگر آژانس ادبی فقط بر درآمد حاصل از مبادلات کپیرایت متمرکز باشد، مسلماً نمیتواند هزینه دفترش را هم تأمین کند. پس اگر کارهای مختلفی برای آژانس ادبی تعریف میشود، برای این است که بتواند در همه حوزهها فعالیت کند و با درآمدش هزینههایش را پوشش دهد.