داستانی که اگرچه مسئولان با کوچک کردن آمار خسارتها و بزرگنمایی نقش خود در کنترل و مدیریت بحران، آن را دیگرگونه به گوش افکار عمومی میرسانند، اما شواهد حکایت از بغرنج شدن این رخداد و تبدیل شدن آن به یک «مسئله» در کشوری دارد که سرانه جنگل در آن برای هر نفر، کمتر از دو دهم هکتار و یکچهارم سرانه جهانی است. آمارها میگویند جنگلهای ایران علاوه بر بهرهبرداری و قاچاق چوب، سدسازی، ویلاسازی، فعالیتهای معدنی و تجاوز به عرصهها به بهانه توسعه کشاورزی، زباله و انواع آلودگیها و چرای دام بیش از ظرفیت، از یک پدیده نسبتاً جدید بهشدت در معرض نابودی قرار گرفتهاند: «آتشسوزی» و حریق که در حال حاضر چند سالی است بهشدت در حال پیشروی در رویشگاههای جنگلی ایران است.
بر اساس گزارش «مرکز آمار» و «سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور»، در هفت سال اخیر( تا سال ۹۷) بیش از ۱۱ هزار حادثه حریق در عرصههای جنگلی و مرتعی ایران به ثبت رسیده که در نتیجه آن، بالغ بر ۱۲۵ هزار هکتار جنگل و مرتع از میان رفته است. بررسی رخدادهای آتشسوزی در عرصههای جنگلی کشور مخصوصاً در مناطقی از جمله جنگلهای هیرکانی، زاگرس و ارسباران نشانگر این نکته است که علاوه بر بیاحتیاطیها و بیتوجهیهای گردشگران در خاموش کردن کامل آتش بهعنوان یکی از عوامل آتشسوزیهای بزرگ جنگلی، امروز آتش در عرصههای ملی و جنگلی، به یک اهرم و ابزار قوی برای تصرف عرصه و «زمینخواری» تبدیل شده است.
شاید بتوان عامل این معضل را، واکنشهای بازدارنده از سوی دستگاههای متولی عرصههای طبیعی و جنگلی-مرتعی در ایران ذکر کرد؛ آنجا که در برابر بسیاری از متقاضیان زیادهخواه -بهخصوص بخش دولتی- وجود درختان جنگلی را در عرصه، بهعنوان دلیلِ ندادن مجوز برای اجرای طرحهای خود معرفی میکنند. چنین بهانهای در بسیاری از موارد، متقاضی را به برداشتن این مانع، یعنی رفع دلایل نگرفتن مجوز، تشویق میکند تا مجوز برپایی طرح او اعم از «طرح گردشگری»، «معدنکاوی» ، «ساخت ویلا» و ساخت و احداث راه و پل و جاده و کارخانه را بگیرد. اینگونه میشود که متقاضی اقدام به برداشتن درختها میکند؛ که راحتترین و کمهزینهترین راه برای او، آتش زدن آنهاست. چنین اوضاعی، مثلثی شوم پدید آورده که یک ضلع آن، «آتش جنگل» و دو ضلع دیگر آن، «زمینخواری» و «فقدان یگان هوایی حریق» است.
یگان هوایی اطفای حریق جنگل
اما مسئله مهم دیگری که عامل اصلی افزایش سطح آتش و بزرگ شدن خسارتها در آتشسوزیهای جنگلی است، نبود امکانات اطفای حریق جنگل بهویژه «یگان هوایی» است. اهمیت این موضوعِ بسیار مهم، هنگامی روشن میشود که بدانیم بخشهای بزرگی از جنگلهای ایران در مناطق صعبالعبور کوهستانی واقع شدهاند و دسترسی به آنها بهراحتی و پای پیاده ساعتها طول میکشد. این در حالی است که آتش، در ثانیه میتازد و خاکستر میکند و امدادرسانی در شیب ۷۰ و ۶۰ درجه و گرمای هوا، کاری بسیار زمانبر و طاقتفرساست. نبود تجهیزات هوایی اطفای حریق جنگل و کمبود بودجه و نیرو در سازمان متولی، موجب افزایش خسارتها در عرصه شده است. تنها در سال ۹۲، یک مورد حریق در پارک ملی گلستان در حدود ۲۰۰۰هکتار جنگل و مرتع مشجر را خاکستر کرد و در سال ۹۶ نیز بهدلیل نرسیدن بالگردهای «سازمان مدیریت بحران» به کانون آتش، بالغ بر ۱۴۰۰ هکتار از جنگلهای این پارک ملی از دست رفت.
با نگاهی به عملیات اطفای حریق در عرصههای منابع طبیعی(جنگلی-مرتعی)، درمییابیم که جنگلهای ایران با استفاده از بیل، سرشاخه، ظرفهای ۲۰ لیتری آب و نهایتاً آبپاشهای دستی خاموش میشوند. به این شکل که جنگلبانان، محیطبانان، نیروهای مردمی و دیگر نیروهای کمکی باید آب در دست و بیل بر شانه کیلومترها راه پرشیب و سنگلاخ را طی کنند تا به مکان آتش برسند و بتوانند بخش کوچکی از آن را کنترل کنند. حال حساب کنید سرعت اطفای حریق و امدادرسانی، چگونه میتواند با سرعت پیشروی آتش تناسب داشته باشد؟ اما اینکه چرا ایران بهعنوان تنها کشور دارای سطح وسیعی از «جنگلهای هیرکانی» و بزرگترین «ذخیرهگاه سرخدار جهان»، امکانات حفاظتی مناسب را برای نگهداشت آنها از جمله بالگرد و یگان هوایی ندارد، پرسشی اساسی است که برنامهریزان و سیاستگذاران باید به آن پاسخ دهند.
به نظر میرسد بیخبری و عدم درک برنامهریزان و سیاستگذاران و همچنین دولتها و نمایندگان مجلس و نیز مسئولان استانی و در نهایت، مدیران متولی بحران کشور و استانها نسبت به ارزشهای متعدد جنگل و اکوسیستم جنگلی طبیعی و چندهزارساله، مهمترین دلیل بالا بودن خسارت در آتشسوزیهای عرصهها است؛ آنجا که دستگاههای متولی طبیعت ایران، در انتهای جدول بودجه در دولتها جای میگیرند. این معضل باعث میشود دو سازمان متولی محیطهای طبیعی و جنگلی کشور بهویژه سازمان جنگلها بهعنوان متولی اصلی جنگلها و مراتع، نتوانند ابزارهای لازم برای حفاظت و مدیریت زمان بحران را تهیه و برنامههای پیشگیرانه و درمانی را در زمانهای لازم تهیه کرده و به کار بندند.
*تذکر: این مقاله از مطالب منتشره در نشریات دانشجویی است که ایرنا برای بازتاب دیدگاه دانشجویان آن را بازنشر میکند و طبعاً این اقدام به معنای تأیید موضع یا محتوای آن نیست.
--------------------------------------------------------------------------------------
نشریه وقایع اتفاقیه، دانشگاه فردوسی مشهد