تهران- ایرناپلاس- «به روایت پرویز کیمیاوی»، نام کتابی است که احمد طالبی‌نژاد آن را به رشته تحریر درآورده است؛ اثری که سعی شده سینماگر مطرح، مهجوری و مؤثری را معرفی کند.

پرویز کیمیاوی یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های سینمایی کشور است. سینماگری که علاوه بر چهره‌ای که مردم کمتر از او به یاد دارند، نامش را هم به‌ندرت شنیده‌اند. این کارگردان در کارنامه حرفه‌ای خود آثار قابل توجه و مطرحی ساخته است. مستند «یا ضامن آهو» جزو بهترین مستندها درباره امام رضا(ع) است که احتمالاً بیشتر مردم بدون آنکه سازنده‌اش را بشناسند، بارها سکانس‌هایی از آن را در تلویزیون دیده‌اند. این مستند چند جایزه بین‌المللی هم به ارمغان آورده است. کیمیاوی جایزه بین‌المللی خرس نقره‌ای جشنواره فیلم برلین را هم برای فیلم باغ سنگی برده است. اما احمد طالبی‌نژاد، منتقد و فیلمساز که همواره دغدغه شناساندن این شخص بزرگ را به سینمای امروز داشته، کتابی با نام «به روایت پرویز کیمیاوی» تألیف کرده است. با این منتقد درباره چرایی پرداخت به این سینماگر و این اثر تألیفی به گفت‌وگو پرداختیم.

کتابی درباره تقوایی

احمد طالبی‌نژاد درباره نگارش کتاب‌های سینمایی‌اش به خبرنگار ایرناپلاس گفت: حدود بیست و اندی سال پیش، کتابی با عنوان «به روایت ناصر تقوایی» فیلمساز برجسته سینمای ایران که آن زمان خیلی ناشناس بود و نسل جوان خیلی کم او را می‌شناختند، تألیف کردم. آن کتاب خیلی مورد استقبال قرار گرفت و به‌سرعت تیراژ ۳۵۰۰ نسخه به پایان رسید. دو سه سال پیش و بعد از مدت‌ها و به اصرار کسانی که کتاب را خوانده یا نخوانده و علاقه‌مند بودند با کمک آقای تقوایی دوباره آن‌ را تصحیح کردیم و چاپ دوم و سومش به فاصله یک ماه توسط نشر چشمه منتشر شد. می‌توان گفت این نوع تک‌نگاری‌ها در معرفی یک فیلمساز در جهان سابقه داشته است. البته در ایران اگر هم سابقه داشته، آنقدر که باید و شاید مؤثر نبوده است.

فیلمسازی جریان‌ساز از نوع خوبش

این منتقد با بیان اینکه کیمیاوی جزو فیلمسازان جریان‌ساز سینمای ایران است اما از نوع خوبش، درباره تأثیر این کارگردان گفت: ما دو نوع جریان‌سازی داریم: یک جریانی که موسوم به جریان موج نو است و با آثاری چون «قیصر» و «گاو» و «آرامش» و ... شروع شد که البته آثار برجسته‌ای بودند. برای بار صدم امروز صبح فیلم قیصر را دیدم و فکر کردم از نظر ساخت چقدر فیلم قرص و محکمی است. اما آن جریان بعدها متأسفانه به انحراف کشیده شد. یعنی موجی از فیلم‌های جاهلی به وجود آمد که کلاه مخملی‌ها و لمپن‌ها قهرمان آثار می‌شوند.

 از طرف دیگر، جریانی داریم که با فیلم «مغول‌ها» شروع می‌شود. فیلم مغول‌ها یک اثر کاملاً ساختارشکن، مدرن و یک زبان کاملاً تازه دارد، اما نگاهش به تاریخ و فرهنگ و سرزمین، کاملاً ایرانی و شرقی است. کیمیاوی قبل از اینکه آن فیلم را بسازد چندین فیلم مستند، کوتاه و نیمه داستانی ساخته که همه آنها به‌نوعی راجع به فرهنگ این سرزمین هستند.

مستندی ارزشمند درباره امام رضا(ع)

طالبی‌نژاد درباره مستند «یا ضامن آهو» اضافه می‌کند: یکی از بهترین مستندهایی که درباره حرم امام رضا(ع) ساخته شده است، یا زمان آهو است که کیمیاوی در دهه 40 با امکانات فیلمبرداری آن موقع که نورپردازی و ... خیلی سخت بوده، آن را ساخته است.  به اندازه‌ای این اثر ارزشمند است که هنوز هم در برخی برنامه‌های مذهبی تلویزیون، برخی از پلان‌هایش را پخش می‌کنند. این اثر نمایی دارد که در آن درهای حرم، به شکل اتوماتیک به روی دوربین باز می‌شود. دوربین حرکت می‌کند به در که نزدیک می‌شود، درهای سنگین از دو طرف باز می‌شوند. دوربین می‌رود و به ضریح می‌رسد. این پلان را در فیلم‌های مربوط به اذان و قرآن‌خوانی بسیار پخش می‌کنند. نکته دیگر این اثر، صداست. صدا به‌قدری در این فیلم اهمیت دارد که به‌جای هر نریشن و گفتار متنی، صدای استغاثه مردم در کنار ضریح امام رضا(ع) به‌عنوان صدای متن استفاده شده است. نوآوری‌های خیلی خاصی دارد.

شاهکاری در سینمای ایران

«فیلم درخشان دیگر وی «پ مثل پلیکان» است که می‌توان گفت شاهکاری است در تاریخ سینمای ایران. در روز رونمایی از کتاب «به روایت پرویز کیمیاوی» آقای جهانبخش نورایی، منتقد، در صحبت‎‌هایش بر فیلم پ مثل پلیکان متمرکز شده بود و تفسیر عارفانه دقیقی از این فیلم داد، که شاید تا به حال خودم هم با وجود اینکه 40 یا 50 بار فیلم را دیده‌ام کمتر متوجه این وجهش شده بودم. بنابراین انسانی است که به گردن فیلمسازان هم‌نسل من و به خصوص فرهنگ این مملکت واقعاً حق دارد. متأسفانه حق در مورد خودش ادا نشده است.»

کیمیاوی یا کیمیایی؟

نویسنده ماهنامه فیلم در پاسخ به این پرسش که چرا این سینماگر در سینمای کشور مهجور واقع شده است، گفت: وقتی اسمی از او می‌آید خیلی‌ها می‌پرسند کیمیاوی همان کسی است که فیلم قیصر را ساخته است؟ یعنی فکر می‌کنند این کیمیاوی همان کیمیایی است. البته مسعود کیمیایی در جای خود تأثیر گذاشته است. او هم مرد تاریخی و تاریخ‌ساز است. اما علتش را اگر بخواهم بگویم این است که به دلایلی کیمیاوی کمتر در ایران بوده و بیشتر در فرانسه زندگی کرده است نه اینکه نخواهد در سرزمین خودش باشد، بعد از انقلاب یک دوره‌ای در دهه هفتاد به ایران آمد و با کلی مشقت یک فیلمی به نام «ایران سرای من» را ساخت که دو سال پیش هم اکران مهجوری در سینمای هنر و تجربه داشت. این فیلم درباره تاریخ ادبیات، تاریخ، فرهنگ و هنر این مملکت است و بعد، ممیزی‌هایی که در طول تاریخ نسبت به  محصولات هنری شده است.

متأسفانه با این فیلم برخورد خوبی نشد؛ از یک طرف تهیه‌کننده اذیت کرد و از طرف دیگر ممیزها. وقتی فیلم در جشنواره فجر قرار بود به نمایش دربیاید آن را خارج از بخش مسابقه گذاشتند که با اعتراض همه هم مواجه شدند. حتی داوران آن سال کار خیلی ارزشمندی کردند و به یک شکلی هم باید از آنها تقدیر کرد، چون گفتند ما کاری نداریم که این اثر را خارج از مسابقه گذاشته‌اند، به آن جایزه می‌دهیم و جایزه ویژه هیئت داوران را به این فیلم دادند. بعد از این برخوردهای ناجوانمردانه‌ای که از همه سو به کیمیاوی شد، دوباره به فرانسه برگشت و آنجا زندگی کرد که البته زندگی خیلی دشواری هم داشت.

نگاهی که به باغ سنگی شد

«کیمیاوی فعالیت‌ها و اثرگذاری‌هایش را در قالب فیلم‌های مستند، کوتاه و چند فیلم بلند داشته است. بعد از  مغول‌ها اثری به نام «پیرمرد و باغ سنگی‌اش» ساخت که درباره پیرمرد کر و لالی با نام درویش‌خان بود که در یکی از روستاهای کرمان زندگی می‌کرد و البته چند سال پیش فوت کرد. این پیرمرد معتقد است سنگ‌هایی هستند که از آسمان آمده‌اند. سنگ‌ها را جمع می‌کند و بعد سوراخ می‌کند و به درخت‌های خشک آویزان می‌کند و یک باغی از سنگ می‌سازد. یکی از دلایل ممانعت ضمنی از کار کیمیاوی، بعد از انقلاب همین اثر بوده است. چون مقامات سینمای بعد از انقلاب از این اثر تعبیرات سوئی کردند و اعتقاد داشتند که خواسته آیین جدیدی بیاورد. در حالی که این یک داستان واقعی بود. اساس شخصیت مستندهای کیمیاوی افرادی خاص هستند که از دل واقعیت بیرون می‌آیند.»

وی در ادامه اضافه کرد: مثلاً فیلم پ مثل پلیکان درباره پیرمردی است به نام آسید علی‌میرزا که در خرابه‌های شهر طبس که زمانی بر اثر زلزله ویران شده، زندگی می‌کند. این شخص در یکی از اتاق‌های متروکه و بی‌در و پیکر زندگی می‌کند و 40 سال است که به شهر طبس نرفته است و دور از اجتماع زندگی می‌کند. چون عموهایش خیلی او را اذیت کرده‌اند. او انسان با شعوری است. شعر می‌گوید و در فیلم هم همین قضیه مشاهده می‌شود. کشف چنین انسانی، ارزشمند است. یا در باغ سنگی کسی را پیدا کنید که از سنگ، باغ ساخته است. این جنبه‌هایش براش مهم است. ولی آنها تعبیرات دیگری از آن  درآوردند و اذیتش کردند.

فضای مجازی، کتاب امروزی‌هاست

این منتقد درباره جایگاه کتب سینمایی در کشور و اهمیت این اتفاق تصریح کرد: یکی از آرزوهای هر کسی که کتابی تألیف می‌کند، این است که کتابش خوانده شود. به خصوص وقتی یک کتاب تخصصی سینمایی تألیف می‌شود. با توجه به اینکه افراد علاقه‌مند به سینما و فیلم و خبرنگار و نویسنده سینمایی در کشور بسیار داریم، اما متأسفانه کمتر کتاب می‌خوانند. در حال حاضر  اغلب بچه‌هایی که در این حرفه‌ها کار می‌کنند کتابشان همین فضای مجازی شده است. یعنی سرچ می‌کنند و با همان سرچ چند دقیقه اطلاعاتی در مورد فیلمساز به دست می‌آورند. در حالی که کتاب چیز دیگری است و به نگاه و مطالعات افراد بدون اینکه متوجه باشند عمق می‌دهد.

گفت‌وگو از هنگامه ملکی