در سالیان گذشته چه پروندههایی که علیه فوتبال ایران در محافل بینالمللی باز نشد و چه خسارتهایی که پرداخت نکردیم. از کسر امتیاز گرفته تا جریمههای سنگین مالی، از آبرویی که از ورزش ایران رفت و چه تبلیغات و تبعات بدی که علیه ما نشد، اما هنوز اصرار داریم در این مسیر پراشتباه، حضوری فعال و البته پررنگ داشته باشیم.
متأسفانه برخی مسئولان ورزش ما یا بهتر بگوییم مدیران باشگاههای فوتبال کشورمان، چون میدانند دوره مدیریتی کوتاهی دارند، بیشتر به دنبال خودنمایی و نشان دادن توانمندیهای خود، البته با پول بیتالمال هستند و فکر میکنند اگر چهرههای خارجی را به فوتبال و ورزش ایران تزریق کنند، کار بسیار مهم و بزرگی انجام دادهاند.
همین چند سال اخیر را اگر مرور کنیم خواهیم دید چهرههای بسیاری از ورزشکاران و مربیان خارجی راهی تهران شدند و چه استقبالهای باشکوهی که در فرودگاه، آن هم با خیل پرشور هواداران انجام نشد. اما پس از چندی، همان داستان تکراری اتفاق افتاد. هزینههای کلانی که صرف شد، دعواهایی که به وجود آمد و در نهایت قهر و شکایت و متأسفانه بازهم پولی که باید از جیب مردم برای تاوان و خسارت، پرداخت شود.
البته در این میان، چهرههایی هم بودند که حضوری موفق در ورزش ما داشتند اما بحث ما حضور یا عدم حضور این افراد نیست. موضوع، نحوه فعالیتشان در ایران و مشکلاتی است که در حین کار، ایجاد میشود و باید پرسید چرا باز هم درگیر داستانهای تکراری میشویم.
کیروش، مارک ویلموتس، برانکو، وینفرد شفر و این روزها استراماچونی. مربیانی که به ایران آمدند تا بهنوعی در ورزش ما کار کنند و موفق شوند، اما همه به یک سرنوشت شبیه هم دچار شدند. مشکلات زیرساختهای ورزش و کمبود امکانات را که کنار بگذاریم همه آنها در پرداخت مطالبات خود دچار چالشی اساسی شدند و باید پرسید وقتی شرایط پرداخت نداریم، چه اصراری بر حضور مربیان و بازیکنان خارجی در ایران داریم تا اینگونه برای خود و ورزش ایران دردسر درست کنیم؟
مشکل کجاست که هیچ مربی بدون دردسر، چالش و اختلاف از ایران نمیرود؟ آیا این موضوع به شیوه مدیریت غلط ورزش ما بازنمیگردد؟ آیا دلیل آن این نیست که از جیب دیگری خرج میکنیم و برایمان مهم نیست که چرا و چگونه خسارت میدهیم؟ دلیل مهم دیگر این که کسی از ما برای اشتباهات و خسارتهایی که میدهیم، بازخواست هم نمیکند؟
ما از فوتبال حرفهای دم میزنیم، اما رفتار حرفهای را بلد نیستیم. به دنبال اسم و رسم هستیم اما هنوز نمیدانیم باید زیرساختها و امکانات اولیه را برای حضور مربیان مطرح دنیا فراهم کنیم. هیچکس با حضور مربیان نامدار خارجی در ورزش ایران مخالف نیست، اما اگر قرار باشد با هر حضور، خسارت و تاوان بدهیم و چالش جدیدی را تجربه کنیم، همان بهتر که به داشتههای خود اکتفا کرده و به قول معروف نان بازوی خود را بخوریم.
بازتاب جدایی سرمربی استقلال در رسانههای خارجی
روزنامه کوریردلوسرای ایتالیا با انتشار مطلبی در خصوص رفتن استراماچونی از فوتبال ایران و باشگاه استقلال به این اتفاق واکنش نشان داد و نوشت، آندرا استراماچونی، سرمربی سابق اینتر و اودینزه پس از حدود ۶ ماه کار در فوتبال ایران، تهران را ترک کرد و به ایتالیا بازگشت.
استراماچونی آمد و رفت و این حضور با صدرنشینی آبیهای پایتخت همراه شد. او امروز به چهرهای محبوب برای علاقهمندان استقلال تهران تبدیل شده. تجمع اعتراضی هواداران در مقابل باشگاه استقلال و شعاری که علیه مسئولان این تیم و برخی مسئولان دیگر داده میشود، نشان میدهد نوک پیکان تقصیرها بهسوی مدیرعامل و البته وزارت ورزش است و هواداران در این ماجرا، آنها را دلیل این جدایی میدانند.
گازتا، دیگر نشریه ورزشی به موضوع کنارهگیری مرد ایتالیایی پرداخته و دلیل آن را بدقولی مسئولان باشگاه استقلال میداند. در این مطلب به اعتراضها و گلایههای استراماچونی اشاره شده و این که وی در نهایت مجبور شد تهدید خود را مبنی بر رفتن از ایران عملی کند.
کنفدراسیون فوتبال آسیا نیز به این مسئله پرداخته و دلیل رفتن استراماچونی از ایران را پرداخت نامنظم دستمزدها اعلام کرد.
بدون شک این مسئله در رسانههای ورزشی دیگر نیز انعکاس خواهد یافت، قبول داریم تحریمها و مشکلاتی که برای انتقال پول ایجاد شده، خارج از توان و مدیریت مسئولان ورزشی است، اما نکته اینجاست زمانی که میدانیم چه مشکلاتی در راه است، چرا بازهم اصرار به حضور مربیان خارجی در فوتبال خودمان داریم تا اینگونه با اعتبار و آبروی ورزش ایران بازی کنیم.
مدیرانی که پاسخگو نیستند و صداهایی که شنیده نمیشود
متأسفانه عادت بد دیگری هم داریم؛ زمانی که باید حرف بزنیم و شفافسازی کنیم، سکوت پیشه کرده و گوشیهای خود را از دسترس خارج میکنیم. با این شیوه هم هواداران را از انتشار اخبار صحیح و بهموقع محروم میکنیم و هم باعث میشویم بازار شایعه داغ و ملتهب شود. بدون شک هواداران یک تیم قدیمی مانند استقلال حق دارند بدانند چرا زمانی که تیمشان در مسیر پیشرفت قرار دارد، اینگونه دستخوش تغییر و تحول میشود و چه کسی باید پاسخگوی آنان باشد؟
مدیرانی که تا دیروز برای نشان دادن موفقیتهای خود از تمام ظرفیتهای رسانهای استفاده میکردند چرا امروز پاسخ همان رسانهها را نمیدهند؟
مشکل استراماچونی چه بود؟
استراماچونی مدتها بود گلایه میکرد و اعتراض داشت، اما صدای او شنیده نشد یا بهتر است بگوییم جدی گرفته نشد. او یک مربی حرفهای است و حرفهای عمل میکند. او قرارداد دارد و طبق آن باید رفتار میشد. زمانی که میبیند توافقهای صورت گرفته، عملی نمیشود، طبیعی است قید همه چیز را بزند و برود.
مشکل دیگری که در این میان وجود دارد به واریز مطالبات این مربی ایتالیایی بازمیگردد. اینگونه که مطرح است بانک ایتالیایی در خصوص پولهایی که به حسب او واریز شده ابهام دارد و این مسئله باعث بروز مشکلاتی برای استراماچونی شده و همین پازل مشکلات، در نهایت بهجایی رسید که او استقلال را در اوج رها کرد و راهی ایتالیا شد.
بدون شک او آمده بود تا بماند و با استقلال به موفقیت برسد. تیم را از انتهای جدول به صدر رساند و امید را در دل هواداران آبیپوش زنده کرد.شاید خود او هم باور نداشت که اینگونه تهران را ترک کند و برود، اما هر چه بود تمام شد و مرد ایتالیایی آبیپوش رفت.