با وجود این که قانون اساسی کشور ما در اصل ۲۷، راهپیمایی را مشروط به این که مسلحانه و مخل احکام اسلام نباشد، مجاز اعلام کرده است، اما طی این سالها به دلیل اینکه مجوز هیچ تجمعی صادر نشده و وزارت کشور همه تجمعات و اعتراضات مدنی را غیرقانونی مینامد، بهندرت اعتراضات مدنی و تجمعات گسترده در کشور شکل گرفته است. برای مثال، میتوان به تجمع مالباختگان برخی از موسسههای مالی و اعتباری اشاره کرد. اما این اعتراضها در نحوه بیان مطالبات و همچنین حفظ منطق اعتراضات مدنی هرگز موفق نبوده است و بارها مورد سوءاستفاده جناحهای سیاسی و کژتابیهای مفهومی و رفتاری قرار گرفتهاند.
با فرهنگ اعتراض مدنی فاصله داریم
طی روزهای اخیر نیز به دلیل انتقاد افزایش قیمت سوخت و گرانی و مشکلات معیشت مردم، اعتراضات مدنی شکل گرفت و در روزهای دیگر، بهسرعت به برخی از شهرهای کشور نیز کشیده شد. حتی در برخی از شهرها به خشونت کشیده شد و روندی را پیمود که بیشتر از اینکه شکل اعتراض مدنی را نشان بدهد، اغتشاش و آشوب لجامگسیخته را در ذهن متبادر میکرد و نشان داد ظاهراً هنوز مرز بین اغتشاش و اعتراض مدنی شناخته نشده است. ناآرامیهای چند روز اخیر بهروشنی بیانگر این موضوع است که نهتنها فرهنگ اعتراض مدنی ما نهادینه نشده است، بلکه سالها با شکل درست آن فاصله داریم.
این سخن تنها به مفهوم نشانه رفتن یکجانبه نیست. در این زمینه هم معترضان و هم مسئولان دچار قصور و تقصیرهایی بودهاند. شاید اگر در طول این سالیان در دادن مجوز تجمعات سختگیری نمیشد، هم مردم شیوه اعتراض مدنی را یاد میگرفتند و هم حکومت در بستر یک جنبش مسالمتآمیز و آرام از خواستههای مردم آگاه میشد و در راستای تحقق آنها گام برمیداشت.
اگرچه گاهی برخی رفتارهای احتیاطی برای جلوگیری از تشنج اجتماعی خودبهخود منجر به پردهپوشی از مشکلات مردم شده است، اما از سوی دیگر، برخی از مسئولان نظام بر شفافیت و توجه به مشکلات مردم تأکید کرده و معتقدند تجمعهایی که افراد بدون سلاح و بهصورت مسالمتآمیز انجام میدهند، نهتنها ایرادی ندارد که اتفاقاً میتواند باعث پیشبرد امور و آگاهی هر چه بیشتر مسئولان و دولتمردان از مشکلات متن جامعه شود. این دیدگاه اتفاقاً در بین نمایندگان مجلس و شوراهای اسلامی طرفداران زیادی دارد. نمونه دیگر آن را میتوان در پیشنهاد اعضای شورای شهر تهران به مجلس شورای اسلامی دید که خواستار فراهم شدن شرایط بهمنظور برپایی تجمعات قانونی شهروندان در خیابان مردم شدند.
در تظاهرات و تجمعات حد و مرزی نمیشناسیم
اما باید به این نکته مهم توجه داشته باشیم که آگاهیهای اجتماعی ما در رابطه با آزادیهای مدنی هنوز در سطحی نیست که با توقعات و واقعیتها هماهنگ باشد. برای مثال، در تظاهرات و تجمعات حد و مرزی نمیشناسیم. بین آشوب و اعتراض فرقی وجود دارد. آشوب بیشتر به قمار میماند، شما با حرکتی اندک توقع دارید دستاورد کلانی را رقم بزنید؛ یعنی بهجای یک رابطه برد-برد یک نوع برد و باخت کلان مطرح است. نتیجه این مسئله چیزی نیست جز تداوم بحرانهای اجتماعی و سیاسی و گرفتار آمدن در چرخه باطلی از خشونت، بیاعتمادی و نفاق اجتماعی. بنابراین نیاز است به مؤلفهها و گزینههایی بیندیشیم که اعتراضات مدنی را تأثیرگذار و کارآمد کند و از خشونت و افراطگرایی بپرهیزد و به روندهای دموکراتیک کمک کند، نه آن که به بحرانهای تاریخی و سیاسی کشور دامن زند و شکافها را عمیقتر از قبل کند.
در اعتراضهای مدنی هر چقدر تعلقات قومی، مذهبی، جناحی و گروهی برجسته باشد، از میزان کارایی آنها کاسته میشود. یک جنبش مؤثر اجتماعی جنبشی است که در بستر امکانات موجود کشور منافع عموم مردم را برآورده کند، نه این که خواستهای عده قلیلی را پیش ببرد. اما امروزه مهمترین خلأ اعتراضها و جنبشهای اجتماعی در کشورهای در حال گذار و دچار بحران، همین یکجانبه بودن آنهاست. این مدل اعتراضها که بیشتر به آشوب شباهت دارد تا اعتراض مدنی، مانند یک شمشیر دو لبه عمل میکند؛ هم باعث میشود حکومتها خود را ملزم به پاسخگویی معترضان نداند و هم معترضان بدون اینکه به خواسته خود برسند، از حرکت اعتراضی خود سرخورده و ناامید میشوند.
نفرتپراکنیهای جناحی، ویژگی اعتراضات مدنی در کشور ما
دومین ویژگی اعتراضات مدنی، پرهیز از خشونت و آشوب و در پیش گرفتن رفتارهای مدنی از سوی معترضان است. نمونههای بسیاری در جهان وجود دارد که اعتراضات مدنی نرم و به دور از خشونت بسیار زودتر ترتیبدهندگان آنها را به هدف رسانده است. حتی بسیاری از جنبشهای اجتماعی و سیاسی استراتژی عدم خشونت را در برابر خودکامهترین حکومت در پیش گرفته و موفق شدهاند. اعتراضات «مهاتما گاندی» به سیاستهای وقت کشورش، مثال روشنی از اعتراضهای مدنی بدون خشونت است که در زمان خود توانست انگلیس را به زانو در آورد و دست آنان را از کشور هند کوتاه کند. اما در کشور ما فرهنگ اعتراض وجود ندارد، هر عمل جمعی و جنبش اجتماعی بهسرعت از شعارهای اولیه خود دور میشود و به دلیل عدم بستر مناسب سر از خشونت و پرخاشگری و آشوب در میآورد. شعارهای تند و افراطی و نفرتپراکنیهای جناحی از ویژگیهای اصلی اعتراضات مدنی در کشور ما شده است که خود نوعی خشونت بهحساب میآید؛ امری که نهتنها گرهی از مشکلات کشور را نمیگشاید، بلکه بر مشکلات و پیچیدگیهای آن میافزاید .
یکی دیگر از ویژگیهای اعتراضهای مدنی، خواستههای معقول و درست است. درخواستهای اصلاحگرایانه و مشخص، از دیگر ویژگیهای یک حرکت مدنی و اعتراضی است. اعتراضات مدنی در کشور ما گاهی در مقابل منافع عمومی قرار میگیرند و بیش از آنکه مسئولان را وادار کنند به خواستههای مردم جامه عمل بپوشانند، باعث آزار و اذیت دیگر شهروندان میشوند. بستن راههای عمومی بر مردم و ایجاد مزاحمتهای زجرآور برای مردم عادی نهتنها وضعیت را بهتر نمیکند، بلکه شکافهای اجتماعی را زیاد و اکثریت بیطرف جامعه را نسبت به حرکت اعتراضی بدبین میکند.
بنابراین، اگر دستاندرکاران حرکتهای اعتراضی و جنبشهای مدنی بتوانند بر اساس اصول صحیح و به دور از خشونت و تخریب اموال عمومی خواستههایشان را در قالب یک حرکت آرام اجتماعی بیان کنند، هم حکومت را مجبور به پاسخگویی خواهند کرد و هم سبب نهادینه شدن روندهای دموکراتیک و قواعد بازی خواهند شد.