تهران- ایرناپلاس- رئیس پلیس سابق تهران می‌گوید: مردم هرگز قصد ندارند اموال خود را نابود کنند و به هم‌نوعان خود آسیب برسانند، می‌خواهند صدایشان را به گوش مسئولان برسانند.

از جمعه گذشته و پس از اعلام مصوبه شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران سه قوه مبنی بر سهمیه‌بندی بنزین، اعتراضات مردمی در مخالفت با این تصمیم آغاز شد که تاکنون هم ادامه داشته و در کنار اعتراضات، برخی رفتارهای خشن و آسیب زدن به اموال عمومی نیز رخ‌ داده است.  مرتضی طلایی، رئیس پلیس سابق تهران که در زمان مسوولیت در ناجا کارنامه خوبی در مدیریت اعتراضات خیابانی داشته، درباره اتفاقات اخیر و پیامدهای آن، با ایرناپلاس گفت­وگو کرده است. 

در ادامه مشروح گفت‌وگو با مرتضی طلایی را می‌خوانید:

به نظر می‌رسد در اعتراضات اخیر به گرانی نرخ بنزین و سهمیه‌بندی آن، تعدادی کشته شده‌اند که رهبری نیز در سخنان خود به آن اشاره کرده‌­اند. به نظر شما، با توجه به اینکه رئیس پلیس تهران هم بوده‌­اید، چرا چنین اتفاقی می‌افتد؟ 

من فکر می‌کنم که ابتدا به ساکن باید این موضوع را مطرح کنیم که چرا کسانی که مدیریت جامعه را بر عهده دارند و مسؤول هستند، پیوست‌های اجتماعی، امنیتی و انتظامی را برای این طرح‌ها، رعایت نمی‌کنند؟ زیرا تجربه‌های قبلی نشان داده که طرح‌های این‌چنینی، همراه با حاشیه است؛ به‌ویژه اینکه درون کشور، به دلیل ناکارآمدی‌­ها و سوء مدیریت‌­ها و ... ملتهب است. از سوی دیگر هم دشمنان ما به‌روشنی اعلام کرده‌اند که دعوا را به زمین ایران خواهند کشاند.

رئیس‌جمهوری آمریکا دیوانه است و بن سلمان هم می‌گوید بازی باید به زمین  ایران برود. اینها، حرف دشمنان ماست. در چنین شرایطی، آیا درست است که تا یک ساعت قبل و شب قبل از گران شدن بنزین، وزیر نفت کشور و نماینده‌های مجلس صحبت کنند و بگوید چنین خبری نیست؟ آیا ابتدا باید پاسخگویی به این مسئله را شناسایی کرد یا نه؟

اگر ما به دنبال علت‌یابی باشیم و نه پیدا کردن مقصر، علت را باید در این مسئله پیدا کنیم که آیا چنین شیوه برخورد و اعلام ناگهانی گرانی بنزین، موجب بی‌اعتمادی و سلب اعتماد مردم نمی‌شود؟ به نظر من، نقطه اصلی و علت‌العلل ماجرا، شیوه مدیریت کشور و اقدام و عمل برای یک موضوع مهم و ملی کشور ماست که صد درصد مردم، گریبان‌گیر آن هستند.

اتفاقات روزهای گذشته، تفاوت فاحشی با وقایع ۹۶ دارد

مرحله دوم این است که اتفاقات روزهای گذشته، تفاوت فاحش و ویژه‌ای با وقایع سال ۹۶ دارد و آن این است که اقدام کنندگان متفاوت با گذشته به این موضوع وارد شده‌اند، آموزش‌هایی که دیده‌اند و اسلحه‌ای که در اختیار آنها قرار گرفته است، متفاوت بوده. شما در یک تصویر، واضح، می‌بینید که فردی در اندیمشک با اسلحه به سمت مردم تیراندازی می‌کند و به نظر من اینجا یک غافلگیری به وجود آمد، به این معنا که کسی فکر نمی‌کرد اغتشاشگران، افراد فرصت‌طلب و افراد وابسته که گاهی در بیرون آموزش دیده‌اند و حمایت مالی می‌شوند، آنقدر گستاخانه به ماجرا وارد شوند.

البته ما صف مردم را از بقیه جدا می‌کنیم، دست‌بوس مردم هستیم و موضوع مردم از معدود افراد اغتشاشگر جداست.

به نظر من در حال حاضر قضاوت درستی نمی‌تواند مطرح شود، اما شواهد و قرائن نشان می‌دهد که این بار جریان معارض و مخالف داخلی، خیلی گستاخانه‌تر و بی‌رحمانه‌تر وارد شده است؛ چه در کشتن مردم و چه در مواجهه با مسئله.

در کرمانشاه یک سرگرد ما به شهادت رسید. اگر  شیوه عمل و سیاست پلیس این بود که بخواهد برخورد قهری بکند و سعه‌صدر نداشته باشد، آیا یک سرگرد به‌تنهایی به صحنه می‌رفت؟ آیا برای دفاع از خود نمی‌توانست تیراندازی کند؟ اما می‌بینیم که یک پلیس برای کنترل بحران و کمک به مردم، هیچ‌گونه از اختیارات قانونی خود را استفاده نمی‌کند و می‌ایستد تا با مردم صحبت کند، اما یک عده اراذل و اوباش این افسر را به شهادت می‌رسانند.

پیش‌بینی و برآورد اولیه من این است که متأسفانه تخریب‌ها که مشهود است و همه می‌بینند، اما اگر استناد بکنیم به این حجم سنگین غارت اموال عمومی، کشتن آدم‌ها برای این افرادِ آموزش‌دیده و غارت‌گر هم امری طبیعی است.

شما معتقدید که مردم هم جزو معترضان هستند، البته به‌جز کسانی که به گفته شما مرتبط با عوامل خارجی هستند. الان به نظر می‌رسد برخورد با همان مردمی که به یک مسئله اقتصادی و معیشتی اعتراض داشتند هم چندان مسالمت‌آمیز نبوده است. گزارش‌هایی وجود دارد از اینکه در برخی از نقاط، مردم صرفاً حضور داشتند و اعتراضاتشان را بیان می‌کردند و رفتار مخربی نداشتند.

من فکر می‌کنم این به قول معروف پیش‌داوری است. ما نیز در شهر حضور داریم و در کنار مردم زندگی می‌کنیم. خود من در آغاز وقوع، در بزرگراه همت ایستاده بودم، عرض بزرگراه را بستند و مردم را به‌زور مجبور می‌کردند که عبور و مرور نکنند و بعد هم که مردم مقاومت کردند و می‌خواستند عبور کنند، شیشه‌های مردم را همان کسانی که راه را مسدود کردند، می‌شکستند. اما بعد، این رفتارها را به حساب پلیس می‌گذارند.

من نمی‌خواهم بگویم ایراد و اشتباهی در کار پلیس وجود ندارد در دوره‌ای که خودم هم بودم می‌گفتم که پلیس هم در انجام کار خود اشتباه می‌کند. اما اعتقاد شخصی من این است که در حوادث روزهای اخیر، علت اصلی سوء مدیریت و علت دوم حضور اغتشاشگران بوده است.

سازوکار روشنی برای بیان اعتراضات مردم نداریم

مسئله سوم این است که ما سازوکار مشخص و روشنی برای بیان خواسته‌ها و اعتراضات مردم نداریم که ازجمله وظایف قوه مجریه و مقننه است. بالاخره مردم به تصمیم و اقدام دولت در هر زمانی چه این دولت و چه دولت دیگر، اعتراض دارند. بالاخره ما باید سازوکاری برای بیان اعتراضات مردم داشته باشیم. اما متأسفانه ما به این دلیل که این امکان را فراهم نکردیم که مردم به طریق مشخص، مواضع خود را بیان کنند مردم ناچار و ناخواسته گرفتار این شرایط می‌شوند. مردم هم هرگز قصد ندارند اموال خود را نابود کنند و به هم نوعان خود آسیب برسانند، می‌خواهند صدایشان را به گوش مردم برسانند، اینجا یک مشت فرصت‌طلب پیدا می‌شوند. آنها، مردم، حاکمیت و اموال مردم را درو می‌کنند و از بین می‌برند. نظام را بدنام و متهم می‌کنند به اینکه با مردم بد برخورد کرده است. از طرف دیگر هم مردم را قتل‌عام و اموال آنها را غارت می‌کنند.

 الان در برخورد پلیس و نیروهای حاضر درصحنه چطور می‌توان معترضان و آشوبگران را از هم متمایز کرد؟ زیرا ممکن است قصوری صورت بگیرد و مردم عادی هم که به‌صورت مسالمت‌آمیز حضور دارند، آسیب ببینند.

این کار سخت و پیچیده‌ای است، زیرا برحسب تجربه خودم در بحران‌های مختلف صنفی، سیاسی، اقتصادی و .. که با آن مواجه بودم، اساساً لایه‌های گوناگونی از افراد را در یک تجمع اعم از تماشاگران خنثی، تماشاگران فعال، سمپات‌ها و ...، داریم.

چرا ما با مردم صادق نیستیم و با مردم شفاف حرف نمی‌زنیم؟ ما باید تلاش کنیم که مردم برای بیان اعتراضاتشان به این شکل عمل نکنند. این نوع اعتراض کردن در خیابان‌ها که راه‌ها بسته شود و ... به‌خودی‌خود، یک هزینه سنگین به مردم و نظام تحمیل می‌کند. من به‌عنوان یک شهروند و کسی که با همه سلول‌هایم مردم را دوست دارم و از اتفاقات ناراحت و متأسف هستم، از مردم خواهش می‌کنم به خاطر این‌که به افراد فرصت‌طلب فرصت ندهند، صف خود را جدا کنند و حضور پیدا نکنند.

در این شرایط مردم چطور باید اعتراضشان را بیان کنند؟

این موضوع کار نخبگان و رسانه‌ها نیست؟ چرا مردم عوام باید بار نخبگان و رسانه‌ها را به دوش بکشند؟ مردم می‌خواهند به سیاست دولت اعتراض کنند، مردم که دانه‌دانه نمی‌توانند اعتراض کنند، اما رسانه‌ها می‌توانند صدای مردم را به گوش دولت برسانند. چرا رسانه‌های ما به وظایف خود عمل نمی‌کنند؟

گاهی دیده ‌شده که با رسانه‌ها نیز برخورد می‌شود.

چرا رسانه‌ها دچار سیاست‌زدگی شده‌اند و منافع فردی و حزبی به منافع مردم، ترجیح پیدا کرده است؟ چه بکنیم که برای اینکه رقیبمان را می‌خواهیم از پا دربیاوریم، حاضریم سردر قیصریه را به آتش بکشیم؟

رسانه‌ها باید به‌عنوان واسط مردم و حاکمیت، صدای مردم را به گوش مسئولان برسانند. به نظر من فرقی نمی‌کند چه رسانه‌ای، مثلاً صداوسیما یا مراکز خبری گوناگون به این مسئله گرانی بنزین بپردازند و به زبان مردم بیان کنند؛ فارغ از اینکه رسانه منتسب به دولت هستند یا نه، رسالتشان را انجام دهند.

بنابراین منِ شهروند وقتی ببینم رسانه‌ای حرف دل من را بزند، آرام می‌شوم. خلأها را باید جستجو کرد. اگر بار دیگر تکرار شود ما همین حوادث را و اتفاقات راداریم، اما اگر ما حقوق مردم را شناسایی کنیم و با مردم صادق باشیم و حرف مردم را از زبان رسانه‌های مختلف بزنیم، شاید شرایطی که الان با آن مواجهیم را کمتر ببینیم.

شما به‌عنوان یک رسانه، سعی کنید مردم آرام شوند. ما اگر خدای‌نکرده نیروهای انتظامی و امنیتی را به خاطر چهار اشتباه تضعیف کنیم، سودش به نفع مردم نیست. باید در جای خود و زمان خود، صاحب‌نظران کارشناسی کنند. در حال حاضر ما نیازمند آرام‌سازی جامعه هستیم. ما باید تلاش کنیم امروز کشور به آرامش برسد، بعد بحث کارشناسی کنیم که چه کسی در انجام‌وظیفه‌اش کوتاهی کرده یا قصوری داشته است.