تهران- ایرناپلاس- اعتراض‌ها به طرح مدیریت مصرف سوخت نقاط مختلف کشور را در برگرفت و در بسیاری از نقاط به اغتشاش کشیده شد. اما مطالبه مردم در این اعتراض‌ها چیست و افکار عمومی چه می‌گوید؟ از دیگر سو چگونه باید این طرح اجرا می‌شد تا واکنش کمتری داشته باشد؟

پس از سه روز، اعتراضات مردم نسبت به افزایش قیمت سوخت فروکش کرده و امروز کشور روز آرامی را می گذارند. این اعتراضات در برخی مناطق به اغتشاش کشیده شد و خسارت‌های مالی و جانی بسیاری به دنبال داشت. منابع رسمی هم این خسارت‌ها را تایید کرده‌اند، اما هنوز آمار مشخصی از میزان خسارت‌ها وجود ندارد. اما چه شد که یک طرح منجر به اعتراض شد؟ چگونه این اعتراض به اغتشاش کشیده شد؟ و برای جلوگیری از تکرار چنین حوادث ناگواری چه باید کرد؟

مردم از قبل قانع نشده بودند

در ارتباط با این موضوع مجید فولادیان، عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد به تحلیل وضع موجود می‌پردازد و به ایرناپلاس می‌گوید: نکته اول این است که مردم نسبت به وقوع این اتفاق از قبل قانع نشده بودند. یعنی نمی‌دانستند این پدیده چیست و چطور می‌خواهد اجرا شود. تازه وقتی اجرا می‌شود مسئولان توضیح می‌دهند که عواید این طرح قرار است بین مردم و طبقات پایین بازتوزیع شود. این کار به لحاظ عقلانی کار معقولی است؛ اما چرا این وضعیت به‌وجود می‌آید و اصلا چه کسی اعتراض می‌کند؟ نوعا مردم طبقات پایین یعنی کسانی که خودرو پراید و پیکان دارند یا اصلا ماشین ندارند.

نکته دوم هم این است که وقتی اعتماد به دولت در سطح بالایی قرار ندارد، حتی اگر یک سیاست درست بخواهد اجرا شود، در مرحله اول باید گروه‌های هدف اقناع شوند و بعد اقدام به اجرای یک طرح کرد. درحالی که اگر در یک فضای بی‌اعتمادی چنین طرحی اجرا شود، به بی‌اعتمادی دامن می‌زند.

شعاع تاثیر این طرح روانی است

فولادیان معتقد است: بخش بسیار زیاد و شعاع تاثیر این طرح روانی است. یعنی تورمی که در کرایه‌ها ایجاد شده است با روح و روان مردم سروکار دارد و مردم نمی‌پذیرند و می‌دانند که این واقعیت نیست. اینها از بی‌اعتمادی اجتماعی ناشی می‌شود و مسئله کاملا جامعه‌شناختی است و اقتصادی نیست. به نظر من دوستان دولت مسائل را از بعد اقتصادی و فنی مورد ارزیابی قرار می‌دهند و ابعاد اجتماعی و روانی ماجرا را کوچک و کم‌اثر می‌بینند. می‌شود کارهای بزرگ اقتصادی انجام داد درحالی که اول باید پیامدهای اجتماعی و روانشناسانه آن را مورد ارزیابی قرار داد و سنجید و حتی آثارش را کاهش داد. آن وقت می‌بینید که افکار عمومی خیلی راحت با مسئله کنار می‌آیند.

مردم تصور می‌کنند که دولت دارد از جیب آنها برمی‌دارد

این عضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی می‌گوید:  ما در دوران آقای احمدی‌نژاد این تجربه را داشتیم و دیدیم که قیمت بنزین چیزی حدود ۱۰ برابر شد، برخلاف اکنون که قیمت سه برابر شده است اما در آن موقع فضای اقناعی خوبی فراهم شده بود و مردم را قانع کرده بودند. بنابراین این همه حجم اعتراض و شلوغی نداشتیم. در ثانی اعتماد به دولت در آن زمان هنوز این قدر کاهش نیافته بود. حالا شما قسم بخور که ما این پول را به مردم برمی‌گردانیم. 

مشاغل در کردستان غیررسمی هستند و با گرانی بنزین سروکار دارند

خالد توکلی، جامعه‌شناس هم درباره اعتراضات در کردستان به ایرناپلاس می‌گوید: کردستان و شهرهای کردنشین در اعتراض‌های سال ۹۶ مشارکت زیادی نداشتند و اعتراض‌های آن روزها در کردستان بازتاب زیادی نداشت. اما در روزهای اخیر به دنبال وضعیت پیش آمده، مردم کردستان هم به این تصمیم معترض شدند؛ چرا که با وضع اقتصادی موجود، گران شدن بنزین تاثیر بسیار زیادی در زندگی مردم کردستان خواهد گذاشت. استان کردستان به لحاظ تورم و توسعه‌نیافتگی، به طور کلی جزو استان‌های محروم و توسعه‌نیافته است. رشد صنایع و رشد اقتصادی در این استان در حد پایینی است. در نتیجه بخش زیادی از مردم مشاغلی دارند که با قیمت بنزین سروکار دارد. این مشاغل هم بیشتر غیررسمی هستند. به این دلیل مشمول حمایت‌های دولتی قرار نمی‌گیرند.

توکلی توضیح می‌دهد: اما مسئله اصلی این است که مشاغلی که جوانان در کردستان با آن سروکار دارند، بخش زیادی با ماشین و رانندگی مربوط است. از حمل کالاهای قاچاق و غیرقاچاق گرفته تا کار در آژانس و مسافرکشی. یعنی زندگی بخش بسیار زیادی از مردم با این امور می‌گذرد. این نوع مشاغل با گران شدن قیمت بنزین به مشکل می‌خورد و هزینه‌های بسیار زیادی را به این مشاغل تحمیل می‌کند و عملا زندگی مردم فلج می‌شود. از این جهت بخش مهمی از معترضان تا جایی که من دیدم در این نوع مشاغل، مشغول به کار بوده‌اند. من تاکید می‌کنم که این مشاغل غیررسمی هستند و امکان استفاده از حمایت‌های دولتی را ندارند.

آب‌باریکه‌ای به نام بنزین

این جامعه‌شناس می‌افزاید: مسئله دوم هم به تاثیرات غیرمستقیم گران شدن قیمت بنزین بر زندگی مردم برمی‌گردد. همان‌طور که عرض کردم فقر و بیکاری در کردستان بسیار زیاد است و همین بنزین هزار تومانی در واقع مثل آب‌باریکه‌ای بود که مردم می‌توانستند با خودروی شخصی کار کنند. بنایراین در جامعه‌ای که نابرابری و توسعه‌نیافتگی وجود داشته باشد، گران شدن قیمت کالایی مانند بنزین که با زندگی روزمره مردم در ارتباط است، در این اقشار تاثیر بیشتری می‌گذارد تا طبقات بیشتر برخوردار و مرفه. از این جهت برای مردم نگرانی به‌وجود آمده است. مجموعه این عوامل در سطح کشور در اعتراض‌ مردم و نگرانی مشترک آنها تاثیرگذارند.

اعتراض‌ تمرین دموکراسی است

از سو دیگر سعید زاهد، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه شیراز هم در این باره به ایرناپلاس می‌گوید: ما در این اعتراضات با دو نوع معترض مواجه هستیم. عده‌ای مردم عادی هستند که می‌خواهند در برابر فشارهای اقتصادی اعتراض کنند و عده‌ای دیگر اخلال‌گرند و به‌دنبال آشوب. طبیعی است که در چنین شرایطی ممکن است بعضی از مردم که معترض هستند فریب نیروهای آشوبگر را بخورند و آنها هم وارد صحنه شوند و این تخریب‌ها اتفاق بیافتد. این افراد قصد برهم زدن آرامش جامعه را دارند.

نمایندگان مردم باید در مجلس از حق مردم دفاع کنند

این استاد دانشگاه می‌افزاید: در فرانسه به دلیل وجود گروه‌های مخالف، حداقل یک روز در میان تظاهرات خیابانی وجود دارد که مطالبات خودشان را به حکومت و دولت بگویند. ما البته جامعه ایده‌ال‌مان جامعه فرانسه نیست. ولی برای مثال تداوم حضور جلیقه زردها به نوعی نشان از به رسمیت شناختن اعترضات مردم برای احقاق حقوق‌شان است. در واقع اصل اعتراض و حضور در صحنه‌های اجتماعی نشان از آسیب اجتماعی نیست. این به نوعی رفتار دموکراتیک هم هست. از دیگر سو، نمایندگان مردم هم باید در مجلس از حق مردم دفاع کنند و اظهارات مردم را به گوش مسئولان برسانند. نیروهای انتظامی ما هم به اندازه کافی تجربه برخورد با این اتفاقات را دارند و به نظر می‌رسد به سطحی از ادراک رسیده اند که چگونه باید با این اعتراضات برخورد کند. آنها باید بدانند که حساب آشوبگر را از مردم عادی جدا کنند. باید این نکته مهم را هم در نظر داشته باشیم که وجود اعتراض نشانی از وجود مردم‌سالاری است. هم مردم و هم مسئولان تمرین دموکراسی می‌کنند. مردم دارند یاد می‌گیرند که چطور اعتراضات خودشان را بیان کنند کنند و مسئولان هم دارند یاد می‌گیرند که چطور وضعیت را مدیریت کنند.

مردم توجیه نشده‌اند

عباس عبدی روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر مسائل اجتماعی در ارتباط با اعتراض‌های اخیر به ایرناپلاس می‌گوید: به نظر باید دو وجه از اعتراض‌های اخیر را از هم متمایز کرد، هر چند که در عمل این دو وجه با هم تلاقی پیدا می‌کنند و تمایزشان به چشم دیده نمی‌شود. وجه اول اعتراض مردم است که با یک افزایش قیمت در بنزین مواجه شده‌اند که درباره آن توجیه نشده‌اند. مردم فکر می‌کنند این مبالغ بدون هیچ دلیلی از جیب آنها می‌رود یا حداقل آنها به این دلایل راضی نیستند ولو اینکه دولت گفته باشد من همه این دریافتی‌ها را به جیب مردم برمی‌گردانم. در هر حال این توضیحات مسئله را حل نمی‌کند. مردم حق اعتراض دارند. چرا که در ۱۵ سال گذشته رشد اشتغال و اقتصادی مناسبی نداشتیم، در مقاطعی کاهش رشد اقتصادی هم داشته‌ایم و وضعیت تورم هم شدید بوده است. این موارد موجب عصبانیت مردم شده  و آنها هم اعتراض می‌کنند.

اگر جامعه‌ حق اعتراض‌ مردم را بپذیرد، اعتراض به شکل مدنی انجام می‌شود

عبدی می‌افزاید: اما یک وجه دیگر این اعتراض‌ها حمله به اماکن و آتش زدن اموال عمومی است. نمی‌دانم بشود این وجه را از وجه قبلی تفکیک کرد، چون در این وضعیت بدون سازماندهی مدنی، دوغ و دوشاب قاطی می‌شود و هر کسی یک کاری را انجام می‌دهد و کسی هم اعتراضی نمی‌کند. اما اینکه چرا این تخریب‌ها فراتر از این اعتراض‌های عادی رخ می‌دهد، مهم است. چون در جوامع دیگر هم اعتراض می‌کنند ولی لزوما چنین تخریب‌هایی اتفاق نمی‌افتد. اگر جامعه‌ای حق مردم در اعتراض‌ را بپذیرد طبعا همیشه به شکل مدنی انجام می‌شود و کسی این کارها را نمی‌تواند انجام دهد. اینکه آدم‌ها حق دارند معترض باشند و یک جایی حضور داشته باشند و اعتراض‌شان را ثبت کنند، مسئولیت می‌پذیرند و این تخریب‌ها انجام نمی‌شود.

اگر در ادامه این تخریب‌ها حکومت نتواند آنها را خنثی کند، این اغتشاش‌ها تشدید می‌شود، اما ایستادگی و خنثی کردن این رویدادها چگونه است؟ در این شرایط نمی‌توان به تنهایی با اتکا به پلیس و نیروی انتظامی کار را پیش برد. برای مثال چرا در گذشته این کارها نمی‌شد؟ برای اینکه مردم راسا واکنش نشان می‌دادند. اما اکنون مردمی که موافق این تخریب‌ها نیستند هم در بهترین حالت در برابر آن سکوت می‌کنند. چرا؟ چون فکر می‌کنند یک حقیقتی پشت این اعتراض‌ها نهفته است و ساختار سیاسی دوست ندارد که این حقیقت را بشنوند. بنابراین حتی اگر به این تخریب‌ها معترض باشند، اعتراض نمی‌کنند. چرا؟ چون آن حقیقتی را که یک عده‌ای باید بشنوند، نمی‌شنوند و علیه آنها نیز نمی‌توانند اعتراض کنند. نمی‌توان همیشه فقط یک طرف ماجرا را محکوم کرد.

مهم‌ترین نگرانی مردم؛ ناامیدی از آینده

این تحلیل‌گر مسائل اجتماعی معتقد است: این اتفاق‌ها در اصل مربوط به بنزین نیست؛ بنزین بهانه‌ قابل توجهی بود که به‌وجود آمد. با مردم که صحبت می‌کنید می‌بینید این اتفاق‌ها، ریشه‌های عمیق‌تری دارد و آنان عصبانی هستند و راهی مدنی برای بروز انتقادات‌ و عصبانیت‌شان و بیان خواست‌هایشان ندارند. مهم‌ترین نگرانی مردم که تمام پیمایش‌ها و گزارش‌ها آن را نشان می‌دهد و امر کاملا روشنی هم هست، ناامیدی از آینده است. این ناامیدی ریشه در تناقض‌های سیاست‌های موجود دارد. کسی برای مردم توضیح نمی‌دهد که بر اساس چه شواهدی باید به آینده امید داشت؟ چگونه این وضعیت بهبود پیدا می‌کند؟ اینکه بگوییم مقاومت کنیم، خیلی خوب مقاومت می‌کنیم اما بعد از آن چه می‌شود؟ به این موارد پاسخ روشنی داده نمی‌شود و این ناامیدی از آینده فردی و اجتماعی، ریشه اصلی این اعتراض‌هاست.

دو راهکار برای برون‌رفت از وضع موجود

عبدی در ادامه دو راهکار پیشنهاد می‌کند: اول اینکه این اتفاق‌ها قبلا هم افتاده است؛ اما چطور سریع جمع می‌شد؟ به دلیل حضور مردم است. در حال حاضر اکثریت مردم منفعل هستند. بخشی از مردم با معترضین همسو می‌شوند و آنهایی هم که ناهمسو هستند یا سکوت می‌کنند یا دخالتی نمی‌کنند. بنابراین تنها راه این است که مردم به عرصه برگردند؛ با حرف هم نمی‌شود این کار را کرد. این بازگشت باید در انتخابات، و در حوزه عمومی، در آزادی رسانه‌ها، در رفع تبعیض‌ها و یا در نظارت بر ساختار قدرت خودش را نشان دهد. اگر نخواهند چنین کاری کنند، هیچ فایده‌ای ندارد. اگر هم جمع شود که طبعا خواهد شد، دیر یا زود بهانه دیگری برای رفتار دیگری پیدا خواهد شد.

رکن دیگری که می‌تواند به بهبود این وضعیت خیلی کمک کند، تقویت نهادهای مدنی است. شما وقتی بخواهید معترضان و یا تخریب‌کنندگان را سرکوب کنید با کسانی مواجهه هستید که آنها را نمی‌شناسید، نمی‌دانید از کجا می‌آیند و می‌زنند و خرابکاری می‌کنند و معلوم نیست کجا می‌روند و پشت‌سرشان را هم نگاه نمی‌کنند. نهادهای مدنی کارشان همین است که اعتراض‌ها را عقلانی، منسجم، منتج به نتیجه و سازماندهی می‌کنند. من فکر می‌کنم تا این تحولات ایجاد نشود، اتفاق مثبتی در ایران نخواهد افتاد. متاسفانه اکنون ما با روند معکوس آن مواجه هستیم. جایی که مردم باید در صحنه حضور داشته باشند، می‌بینیم که محدودیت‌ها همچنان اضافه می‌شود و از نظر عموم امید و خوش‌بینی به‌وجود نمی‌آورد. ولی من شخصا امیدوارم که گشایشی جدی صورت گیرد.

برچسب‌ها