چند سالی است که با اعلام ساخت برخی آثار هنری، نام تهیهکننده از اهمیت بیشتری در مقایسه با بازیگران آن برخوردار شده است. اینکه منبع پول تهیهکننده از کجاست و آیا اصلا این شخص توانایی و صلاحیت تهیهکنندگی یک اثر هنری را دارد یا خیر به یک چالش تبدیل شده است. این اتفاق در حوزه تئاتر مدتی است که باب شده است. سال گذشته بود که یک خواننده پاپ، تهیهکننده یک نمایش شد یا خبری از سرمایهگذاری محمد امامی یکی از سرمایهگذاران سریال شهرزاد، در یک تئاتر موزیکال و پرهزینه به گوش رسید. امسال هم بازیگرانی که عمدتا از حوزه تئاتر هستند به تهیهکنندگی دست زدهاند. اخیرا شبنم مقدمی و مهناز افشار اعلام کردهاند که تهیهکنندگی دو تئاتر را برعهده گرفتهاند. هر چند برخی از این اقدامات در جهت کمک به گروههای تئاتری کوچک، دانشجویی و غیرمعروف است.
اما تهیهکنندگی تئاتر که هیچ صنف و انجمن خاصی هم ندارد، چه شرایط و وظایفی دارد و باید چه ویژگیهایی داشته باشد؟
اجبار به حضور تهیهکننده در تئاتر
مریم کاظمی، کارگردان و نویسنده تئاتر درباره ورود تهیهکننده به این هنر نمایشی و ویژگیهای یک تهیهکننده تئاتر به خبرنگار ایرناپلاس گفت: ورود تهیهکننده به تئاتر یک پدیده جدید است که نه کارشناسی شده و نه به آن فکر شده که این مسئله را چگونه باید ساماندهی کرد در حالی که در جامعه ما بسیار رشد کرده است. به دلیل عدم حمایت بخش دولتی از تئاترهای روی صحنه، خیلی از گروهها تمایل پیدا کردهاند که تهیهکننده را وارد بخش هنری کنند و به جای آنکه جویای حقوق واقعی خود باشند، اینگونه مسئله را حل کنند. به خیال خود اینگونه امنیتکاری خودشان را تامین میکنند. این یک آسیب بزرگ است. برای اینکه ما به زیرساختهایش فکر نکردیم و الان شرایطی به وجود آمده که گویی مجبور هستیم حضور تهیهکننده خصوصی را در تئاتر بپذیریم. هر چیزی که به اجبار باشد، قبلا آسیبشناسی نشده باشد، خوبیها و بدیهایش پیشبینی نشده باشد، و به نقد و نظر گذاشته نشود، شرایط را بدتر خواهد کرد.
تهیهکننده دارای پایگاه سنتی در تئاتر نبوده
وی در ادامه افزود: اگر شرایطی باشد که برنامهریزیهای مختلف با نظرات مختلف در کنار هم چیده نشده باشد و فکر نکنیم چه چیزی درست است و چه غلط و بعد اقدام به حرکتی کنیم، همه دچار آسیب میشویم. این اتفاق در حال حاضر وارد حرفه ما شده و گویی مجبور هستیم ورود این گروه نوظهور را بپذیریم؛ بدون اینکه قبلا در موردش فکر کرده باشیم یا حتی فکر کنیم که آیا به تهیهکننده نیاز داریم یا نه. ولی عملا سیستم دولتی که وظیفهاش حمایت از تئاتر است و باید بودجه کافی برای رفتن یک نمایش به روی صحنه را بدهد؛ از بار اصلی خودش شانه خالی کرده و هرج و مرج به وجود آورده است. به این دلیل که تهیهکننده دارای ساختار و پایگاه سنتی در تئاتر نیست، تعریفی ندارد.
تهیهکننده اصلی ما دولت است
کارگردان نمایش «رام کردن زن سرکش» در پاسخ به این پرسش که آیا حضور تهیهکننده در تئاتر به کاهش بودجه آن مرتبط نیست، افزود: خیر! اصلا ربطی به کاهش بودجه ندارد. درایت برنامه ریزی وجود ندارد یا مشاوران نا آگاه جهت فکری مدیران را منحرف میکنند. از زمانی که این اتفاقات هنوز به وجود نیامده بود، مرکز هنرهای نمایشی و همه مدیران میدانستند بودجهای که در اختیار دارند به تولید آثار تئاتری اختصاص دارد، زمان زیادی نگذشته است. نمیتوانیم بگوییم چون بودجه کم شده چنین اتفاقی میافتد، زیرا با همان بودجه اندک هم، دورنمای برنامهریزی برای اختصاص بودجه وجود ندارد. مشاوران کوچک برای خود شیرینی و برای اینکه خودشان جایگاه مناسبی پیدا کنند مشاورههای اشتباه به مدیران میدهند. طبیعی است وقتی مدیری ببیند میتواند هزینه کمتری اختصاص بدهد، از طرحهایی که برایش هزینهساز نباشد استقبال میکند. ولی تمام این مسائل بدون کار کارشناسی اتفاق افتاده است. البته نه اینکه به طور کلی این کار بد باشد؛ همه گروهها دوست دارند که یک تهیهکنندهای وجود داشته باشد و کار را حمایت کند و کارگردان و گروه اجرایی از نظر مالی، دغدغه نداشته باشند. ولی تهیهکننده اصلی ما دولت است و تا زمانی که تهیهکنندگی خصوصی تحت یک سیستم درست تعریف نشود، در اختیار کمپانیها قرار نگیرد و بیمه آنها و تامین مالی و پشتیبانی هنریشان انجام نگیرد، دچار آسیب در این حوزه میشویم. یعنی نمیتوانیم به آن امیدوار باشیم.
بازاری به وجود آمده که کسی پاسخگو نیست
این کارگردان درباره آییننامهای که وزارت ارشاد درباره مجوزهای تئاتری، منتشر کرده بود و خلأ بندهایی درباره شرایط تهیهکننده، عنوان کرد: آن هم اشتباه بعدی مدیریت تئاتر است. اصلا وزارت ارشاد حق عرفی و هنری ندارد که به این حریم وارد شود. این حریمی است که به سیستم دولتی مربوط نمیشود. شنیدهام که برای مدیرانی که سودای تهیهکننده شدن دارند، کلاسهای تهیهکنندگی گذاشتهاند. در واقع برنامهریزی کردهاند که در تئاتر تهیهکننده وارد شود. متاسفانه بسیاری از هنرمندان و کارگردانان شاخص ما از این مسئله استقبال کردند و بازاری را به وجود آوردهاند که دیگر خودشان هم نمیتوانند پاسخگویش باشند. در واقع این یک خرابکاری عمده در حرفه تئاتر است. اصلا نمیتوانم برای چنین چیزی امتیاز قائل شوم و به شدت با آن مخالفم. نه اینکه با وجود تهیهکننده به معنای عامش مخالف باشم، بلکه شرایطی که فعلا به وجود آمده را مطلوب نمیبینم و مطمئنم باید پاسخگوی آیندگان باشیم.
وظیفه هنرمند نیست که در مقابل همکارش بایستد
کارگردان نمایش «خسیس» در پاسخ به این پرسش که چرا برای حل این مشکل اتحادی بین اهالی تئاتر دیده نمیشود، گفت: برای اینکه راه ورود به این مسئله به این شکل غلط است. شما نمیتوانید مقابل کسی که از طریق سرمایهای که آورده و میخواهد تئاتر پرهزینه تولید کند، بایستید. این وظیفه هنرمندان نیست بلکه وظیفه دولت است که برای حفظ سیستم فراگیر تئاتر و بر هم نخوردن قوانین حرفهای در عین حال با هزینه کردن درست بتواند پول سرمایه گذار را در مسیر درست ساماندهی کند. وظیفه هنرمندان نیست که در مقابل همکارشان بایستند. در واقع نباید ورود سرمایه را ممنوع کنیم، به آسیب میرسیم و شکست میخوریم، چون راه ورود به این مسئله متفاوت است. مثل ورود تهیهکنندگان، بیبرنامه و بیاصول است.
اختراع واژههایی چون تئاتر آزاد برای پیشبردن انحراف
«بخش دولتی باید بخشی از هزینههای تولید نمایشی با مختصات و بازیگران گرانقیمت را بپردازد و بدینوسیله او را در وضع قوانین خودخواسته آزاد نگذارد و محدودیتهای ورود به این حرفه را یادآور شود. برای اینکه قیمت بلیت تئاتر برای مردم بالا نرود و حمایتها از بین نرود و سیستم فراگیر تئاتر بههم نخورد. متاسفانه برخی از مدیران تئاتری خودشان از رانتهای دولتی استفاده کرده و وارد بخش تهیه و تولید شدهاند و نمیتوانند جلوی این مسائل را بگیرند و برای این کار تعاریفی مثل تئاتر آزاد و تئاتر سرمایه و تهیهکننده خصوصی، اختراع میکنند تا بتوانند این انحراف را پیش ببرند و توجیه کنند. در این صورت طبیعی است که بنگاههای کوچک و کمسرمایه و گروههای نو از بین میروند. با از بین رفتن آنها، آیندهای برای تئاتر نمیتوان متصور بود.»
گزارش از هنگامه ملکی