سرانه تولید ناخالص داخلی، معیاری است که متوسط تولید ناخالص داخلی کشور را بهازای هر فرد نشان میدهد و از تقسیم تولید ناخالص داخلی بر جمعیت، بهدست میآید. سرانه تولید ناخالص داخلی، میتواند بهعنوان معیاری برای ثروت یک کشور ارائه شود. میتوان گفت هر چقدر سرانه تولید ناخالص داخلی یک کشور، در مقایسه با سایر کشورها بیشتر باشد، آن کشور ثروتمندتر است، اما این شاخص نشاندهنده وضعیت توزیع و برابری در کشور نیست، زیرا مقدار متوسط را در نظر میگیرد.
چرا سرانه تولید ناخالص داخلی شاخص مهمی است؟
سرانه تولید ناخالص داخلی، همچنین میتواند بهعنوان معیاری برای کارایی اقتصادی کشورها نیز در نظر گرفته شود. تولید ناخالص داخلی یک کشور، نشاندهنده ارزش بازاری کالاها و خدمات نهایی در داخل آن کشور است. معمولاً در کشورها تولید ناخالص داخلی بهصورت فصلی و سالانه، توسط بانک مرکزی، وزارت اقتصاد یا سایر نهادهای مرتبط مانند سازمانهایی مشابه مرکز آمار ایران، منتشر میشود. تولید ناخالص داخلی سازوکار داخلی اقتصاد را نشان میدهد. سیاستگذاران اقتصادی از تولید ناخالص داخلی برای اتخاذ تصمیمات مالی استفاده میکنند و بانکهای مرکزی نیز تولید ناخالص داخلی را بهعنوان عامل مهمی که بر سیاستهای پولی تأثیرگذار است، میشناسند.
سرانه تولید ناخالص داخلی، هم تولید ناخالص داخلی کل و هم جمعیت کشور را شامل میشود و علاوه بر اندازهگیری کارایی اقتصادی کشور، امکان مقایسه بین سایر کشورها را نیز فراهم میکند. به همین دلیل، عوامل مؤثر بر تولید ناخالص داخلی سرانه و عوامل تأثیرپذیر از آن، اهمیت پیدا میکند. معمولاً کشورهای کوچک ثروتمند و همینطور کشورهای توسعهیافته صنعتی، سرانه تولید داخلی ناخالص بالاتری دارند.
نقش دوگانه جمعیت در اقتصاد
دولتها میتوانند از سرانه تولید ناخالص داخلی، برای درک چگونگی رشد اقتصادی بهوسیله جمعیت، استفاده کنند. رشد سرانه تولید ناخالص داخلی یک کشور، با وجود ثبات نسبی جمعیت، بهمعنای استفاده از پیشرفتهای تکنولوژی در اقتصاد است که باعث شده آن کشور سطح تولید را با وجود جمعیت ثابت، افزایش دهد. ممکن است برخی کشورها، سرانه تولید ناخالص داخلی بالا و جمعیت پایینی داشته باشند. اغلب در این دسته کشورها، وفور برخی منابع خاص وجود دارد. کشورهای کوچک نفتخیز را میتوان بهعنوان مثالی از این مورد در نظر گرفت.
اگر رشد جمعیت در یک کشور، از رشد اقتصادی سریعتر باشد، رشد سرانه تولید ناخالص داخلی، منفی خواهد شد. البته این مسئله در کشورهای توسعهیافته، مشکلآفرین نیست، چرا که ساختار اقتصادی این کشورها اجازه میدهد رشد اقتصادی در دورههای بعدی، رشد جمعیت را جبران کند. اما عکس این موضوع در کشورهای آفریقایی که سطح درآمد سرانه در آنها پایین است، دیده میشود. یعنی رشد اقتصادی، توان جبران رشد جمعیت را ندارد و سطح سرانه تولید ناخالص داخلی در این کشورها، پایین است و به کندی رشد میکند.
ثروت در همسایگی ایران
سرانه تولید ناخالص داخلی به دو صورت اسمی و برابری قدرت خرید، قابل اندازهگیری است. در روش اسمی، از دلار به قیمت جاری استفاده میشود. در روش برابری قدرت خرید، ارزش یک سبد از کالاهای خاص، بین کشورها مقایسه میشود.
در بین کشورهای همسایه ایران، بیشترین سرانه تولید ناخالص داخلی، مربوط به کشورهای کوچک نفتخیز است. قطر، بیشترین تولید داخلی ناخالص سرانه را در سال ۲۰۱۸ داشته و افغانستان پایینترین سطح سرانه تولید ناخالص داخلی را در بین کشورهای همسایه ایران، بهخود اختصاص داده است.
اگر معیار برابری قدرت خرید را در نظر بگیریم، قطر با سرانه تولید ناخالص داخلی حدود ۱۳۰ هزار دلاری، بیشترین سرانه تولید ناخالص داخلی را در بین کشورهای جهان در سال ۲۰۱۸ داشته است. امارات با حدود ۷۰ هزار دلار، رتبه هشتم و کویت با حدود ۶۷ هزار دلار، رتبه نهم را دارند. کمترین میزان تولید داخلی ناخالص سرانه در کشورهای همسایه ایران، مربوط به افغانستان با حدود ۲۰۳۰ دلار است.
بزرگترینها، ثروتمندترین نیستند
همانطور که انتظار میرود بزرگترین اقتصادها، لزوماً ثروتمندترین نیستند. بهعنوان مثال، در بین همسایههای ایران، روسیه بزرگترین اقتصاد را دارد، یعنی تولید ناخالص داخلی در روسیه، بر اساس معیار برابری قدرت خرید در سال ۲۰۱۸ حدود ۴۲۳۰ میلیارد دلار بوده است. برای بهدست آوردن سرانه تولید ناخالص داخلی در روسیه، این رقم باید بین حدود ۱۴۷ میلیون نفر، تقسیم شود.
در مقابل آن، قطر، امارات و کویت، کشورهای نفتخیز و کمجمعیتی هستند. بهعنوان مثال، تولید ناخالص داخلی در قطر، بر اساس معیار برابری قدرت خرید در سال ۲۰۱۸ حدود ۳۵۲ میلیارد دلار است که به جمعیتی حدود سه میلیون نفر تقسیم میشود. تولید ناخالص داخلی در چنین کشورهایی، بیشتر وابسته به منابع طبیعی است تا نیروی کار.