تهران– ایرناپلاس- در حالی نمایندگان مجلس خواهان شکستن انحصار زبان انگلیسی در مدارس کشور هستند که یک عضو شورای عالی آموزش و پرورش معتقد است دانستن زبان‌های دیگر البته یک مزیت است، اما ندانستن زبان انگلیسی در دنیای امروز یک معلولیت آشکار است؛ به همین دلیل آموزش آن باید جزو دروس الزامی شود و برای زبان‌های خارجی دیگر، چنین ایده‌ای مطرح شود.

طرح مجلس برای شکستن انحصار آموزش زبان انگلیسی در نظام آموزش و پرورش در دو روز اخیر جنجال‌های بسیاری به پا کرده است. طرحی که به گفته خود طراحان آن، نیاز به چکش‌کاری دارد و قرار نیست به حذف آموزش زبان انگلیسی در مدارس بینجامد و حتی ممکن است رأی کافی را در کمیسیون آموزش مجلس هم کسب نکند. با این حال، یک فوریت این طرح که خود طراحانش به ناپخته بودنش اعتراف کردند، دو روز پیش در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است و محتوای آن مورد اعتراض کارشناسان و والدین قرار گرفته است. این طرح با هدف رفع انحصار زبان انگلیسی در نظام آموزش همگانی کشور ارائه شد که بر اساس آن،  آموزش و پرورش مکلف خواهد بود آموزش زبان‌های موضوع این قانون و زبان انگلیسی را صرفاً از طریق آموزشگاه‌های آزاد تحت نظارت وزارت آموزش و پرورش تدریس کند.

علیرضا سلیمی، عضو کمیسیون آموزش‌وتحقیقات مجلس و از موافقان جدی این طرح گفته است علت ارائه طرح علاوه بر رفع انحصار از زبان انگلیسی، ضعف فرآیند آموزش زبان در مدارس است؛ به‌طوری که دانش‌آموزان حدود هفت سال زبان انگلیسی می‌خوانند، اما پس از آن، مهارت لازم برای مکالمه در حد چند جمله را ندارند.

در اسناد آموزش و پرورش زبان انگلیسی انحصاری نیست

محمود مهرمحمدی، عضو شورای عالی آموزش و پرورش در واکنش به این طرح نمایندگان مجلس در گفت‌وگو با ایرناپلاس می‌گوید: آموزش زبان انگلیسی در حال حاضر در آموزش و پرورش برخلاف آن چیزی که طراحان این طرح گفته‌اند به لحاظ نظری و روی کاغذ انحصاری نیست. زبان انگلیسی جزو دروس اصطلاحاً نیمه تجویزی یا انتخابی است و در طرح تحول که اشاره من بیشتر به آن است، زبان خارجی به‌عنوان یک درس غیرتجویزی، بلکه انتخابی دیده شده است که دانش‌آموز باید بین گزینه‌های مختلف، یک زبان را انتخاب کند.

آموزش زبان‌های خارجی متنوع در مدارس، اقتصادی نیست

مهرمحمدی می‌افزاید: اما موضوع این است که در عمل، آموزش و پرورش برای ارائه زبان‌های مختلف برنامه‌ای ندارد. بنابراین در عمل این انحصار وجود دارد، اما سؤال این است که آیا این انحصار باید وجود داشته باشد؟ به نظر من آموزش و پرورش به دو دلیل نمی‌تواند این انحصار عملی را از بین ببرد؛ نخست اینکه این کار اقتصادی نیست، داوطلب آموزش چنین زبان‌هایی خیلی کم  است و آنها در نقاط مختلف پراکنده هستند. اگر آموزش و پرورش بخواهد این کار را انجام دهد، باید تعداد به حدی برسد که آموزش این زبان‌ها اقتصادی باشد. این یعنی همان رفتن به سراغ آموزشگاه و راه‌اندازی آنها. در واقع برای آموزش و پرورش اینکه در محدوده یک مدرسه علاوه بر زبان انگلیسی، زبان‌های دیگر را آموزش دهد اقتصادی نیست.

نداشتن زبان انگلیسی معلولیت آشکار است

مهرمحمدی می‌افزاید: دلیل دوم هم این است که زبان انگلیسی منطقاً باید در اولویت نظام آموزشی باشد که من به این موضوع تأکید دارم. من آنچه را در حال حاضر در نظام و آموزش و پرورش اتفاق می‌افتد، غیرمنطقی نمی‌دانم، چراکه نقش زبان انگلیسی در اهداف توسعه فردی و اجتماعی واقعاً غیرقابل کتمان و غیرقابل مقایسه با زبان‌های دیگر است. دانستن زبان‌های دیگر البته یک مزیت است، اما ندانستن زبان انگلیسی در این عصر و در دنیای امروز یک معلولیت آشکار است. چه دوست داشته باشیم و چه نداشته باشیم، زبان انگلیسی در دنیای امروز چنین جایگاهی دارد.

زبان انگلیسی جزو دروس الزامی شود

پیشنهاد مهرمحمدی این است که زبان انگلیسی باید جزو دروس الزامی مدارس قرار گیرد. وی می‌افزاید: همان‌طور که گفتم در حال حاضر زبان انگلیسی جزو دروس الزامی نیست، بلکه انتخابی است. در حال حاضر اگر من بخواهم در سند تحول یا اسناد شورای عالی آموزش و پرورش پیشنهاد یک تغییر و تحول بدهم، به‌دلیل اهمیت زبان انگلیسی پیشنهادم این است که مثل زبان فارسی، زبان انگلیسی هم الزامی شود.

در این صورت اگر کسی زبان خارجی دوم را انتخاب کند، مؤسسات و آموزشگاه‌ها می‌توانند از او پشتیبانی کنند. البته این اتفاق باید با حمایت دولت انجام شود. در اسناد سند تحول هم زبان خارجی دوم به‌عنوان یک مقوله اختیاری دیده شده است و داوطلبان می‌توانند در برنامه درسی خود لحاظ کنند. البته هزینه آموزش این زبان دوم خارجی هم باید برعهده دولت باشد و دولت نباید از زیر این بار، شانه خالی کند، اگرچه محل ارائه آموزش آموزشگاهی خارج از مدرسه باشد.

علاوه بر انگلیسی، آموزش ریاضی را هم به آموزشگاه‌ها بسپارید

علی زرافشان، معاون سابق آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش در گفت‌وگو با ایرناپلاس با اشاره به اینکه در این طرح، بین محتوا و عنوان تعارض وجود دارد، می‌گوید: از عنوان طرح شکستن انحصار زبان انگلیسی این‌گونه استنباط می‌شود که مجلس می‌خواهد علاوه بر زبان انگلیسی سایر زبان‌های خارجی  را هم تدریس کند که آموزش زبان در انحصار انگلیسی نباشد. این اقدام درست و منطقی و قبلاً هم مطرح شده است. شورای عالی آموزش و پرورش هم در این باره مصوبه‌ای دارد و زبان‌هایی را برای تدریس مشخص کرده است.

زرافشان می‌افزاید: اما محتوای این طرح با عنوان آن سازگار نیست. محتوا، حذف آموزش زبان‌های خارجی از برنامه درسی رسمی مدارس کشور است. این حرف در واقع حرف متفاوتی است. دلایل حذف این درس چیست؟ در سال ۸۳ -۸۲ این موضوع در آموزش و پرورش مطرح شد که آموزش زبان انگلیسی در مدارس دولتی از کارایی مناسبی برخوردار نیست و بهتر است آموزش آن به آموزشگاه‌های آزاد واگذار شود. دلیلی هم که ذکر می‌شد این بود که نمرات درس زبان پایین است. آن زمان گفتیم اگر استدلال این باشد، باید ریاضی را هم به‌جای مدرسه در آموزشگاه‌ها تدریس کنیم چون نمرات آن هم پایین است و این منطقی نیست. برنامه درسی و مفاد آن باید بر اساس علم و منطق باشد.

 نکته بعدی که زرافشان به آن اشاره می‌کند این است: اگر بارها به این موضوع که «آموزش و پرورش رسمی به مدارس غیردولتی واگذار شود و طرح خرید خدمات صورت بگیرد»، اشکال وارد شده است، حالا چطور است که می‌خواهند برنامه رسمی درسی را به آموزشگاه‌های بیرون از مدرسه واگذار کنند. من حتی شنیده‌ام که جلسه‌ای هم با این آموزشگاه‌ها برگزار شده است. نکته دیگری که مطرح می‌شود این است که آیا این مجموعه‌ها ظرفیت اجرای این کار را دارند و از کجا معلوم کارایی آنها بهتر از آموزش و پرورش رسمی باشد. چنین طرحی نیاز به کار کارشناسی بیشتری دارد و در حال حاضر در مجلس قابل بررسی نیست.  

زرافشان همچنین اجرای چنین طرحی را باعث دامن زدن به بی‌عدالتی آموزشی می‌داند و می‌گوید: سؤال اینجاست که کدام یک از این آموزشگاه‌ها در مراکز محروم و کم‌برخوردار شعبه دارند و اگر قرار است آنها معلم استخدام کنند و به مدارس بفرستند، تکلیف معلمان خودمان چه می‌شود. مطمئناً معلم‌ها جذب این آموزشگاه‌ها می‌شوند. این اتفاق چه نفعی برای آموزش و پرورش دارد؟ تنها جابه‌جایی نیروی انسانی از یکجا به‌جای دیگر است و کیفیت هم تغییری نمی‌کند.

ادامه مشکلات تا دانشگاه

زرافشان ادامه می‌دهد: یکی دیگر از مشکلاتی که با اجرای این طرح به وجود می‌آید این است که دانشگاه‌های ما تک‌زبانی هستند. دانش‌آموزی که آلمانی خوانده، وقتی وارد دانشگاه می‌شود، به دلیل اینکه همه منابع درسی و اساتید انگلیسی‌زبان هستند مجبور است دوباره زبان انگلیسی را از صفر شروع کنند. مدتی قبل که ما موضوع تقویت سایر زبان‌ها را مطرح کردیم با این مشکل مواجه شدیم. آن زمان حتی بخش‌های فرهنگی سفارت‌هایی مثل آلمان و انگلیس آمدند تا به ما در تعیین محتوا کمک کنند، اما بحث این بود که آموزش عالی چه می‌شود و این هم یک مشکل جدی است. بنابراین اجرای چنین طرحی نیازمند هماهنگی میان آموزش و پرورش و آموزش عالی است.

ایجاد رانت و درآمدزایی پیامد طرح شکست انحصار زبان انگلیسی

در این میان، محمدرضا نیک‌نژاد، کارشناس آموزشی در گفت‌وگو با ایرناپلاس با اشاره به اینکه «این طرح آموزشی نیست»، می‌گوید: اگر این طرح آموزشی بود با استقبال معلمان و کارشناسان حوزه‌های پژوهشی و مسئولان آموزش و پرورش مواجه می‌شد. موضوعاتی که در این طرح مطرح شده می‌تواند برای آموزش و پرورش مشکل‌ساز شود.

برخی معترضان به این طرح معتقدند این طرح راه را برای درآمدزایی آموزش و پرورش باز می‌کند، چراکه ارائه مجوز به آموزشگاه‌ها باید به‌وسیله وزارت آموزش و پرورش انجام شود. نیک‌نژاد در این مورد می‌گوید: فرصت درآمدزایی و ایجاد رانت شاید یکی از پیامدهای اجرای این طرح باشد. آموزش و پرورش چیزی حدود ۵۰ سال است که درگیر کنکور است. آن زمان که می‌خواستند سد کنکور را طراحی کنند، هدفشان این نبود که مؤسسات خصوصی کنکور ایجاد شود تا رقمی حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان در سال به جیب کسانی برود که شاید هیچ ربطی به آموزش و پرورش نداشته باشند. اما پیامد آن، این وضعیتی شد که حالا می‌بینید. پیامد چنین طرحی شاید در آینده نزدیک، این‌گونه باشد.

با استدلال ناکارآمدی آموزش، کل آموزش و پرورش باید واگذار شود

نیک‌نژاد با اشاره به دلایل مجلسی‌ها برای ارائه چنین طرحی که ناکارآمدی آموزش زبان در مدارس را بهانه حذف آن کرده‌اند، می‌افزاید: اگر آموزش زبان در مدارس ناکارآمد است باید شرایطی فراهم شود که کارآمد شود. اگر با این استدلال پیش بروید باید کل آموزش و پرورش واگذار شود چون در هیچ مورد کارآمد نیست.

نیک‌نژاد با اشاره به اینکه «پشت این طرح، تفکر خاص و فرا آموزشی وجود دارد»، می‌گوید: ما از نمایندگان ملت انتظار داریم حقوق ملت را دنبال کنند و مدافع حقوق شهروندان باشند. چطور بخشی از آموزش و پرورش را برون‌سپاری می‌کنند؟ در حال حاضر بخش زیادی از دانش‌آموزان کشور به‌ویژه در مناطق کم‌برخوردار، به‌خاطر وضعیت اقتصادی خود در حال ترک تحصیل هستند، حالا اینکه دوباره بخش دیگری از آموزش و پرورش برون‌سپاری شود و هزینه آن به عهده والدین باشد، مشکلات عدیده‌ای مطرح خواهد شد. کودکی که در سیستان و بلوچستان زندگی می‌کند و به نان شب محتاج است و والدینش به امید اینکه او آینده بهتری داشته باشد، او را به مدرسه می‌فرستند، همین رفتن او به مدرسه نیز به مویی بند است. کمترین نوسانات اقتصادی باعث ترک تحصیل او می‌شود. حالا می‌خواهند آموزش زبان او را هم به گردن آموزشگاه بیندازند؟