خاستگاه تمدنهای پیشرفته اولیه بشری، جایگاه ادیان و مقدسات مذهبی و جغرافیای راهبردی و استراتژیک انرژی همه و همه نشان از نقش ویژه خاورمیانه در معادلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی امروز دارد. همین جایگاه خاص موجب شده این ناحیه دائماً در کنشها و واکنشهای دولتهایی باشد که از دیدگاه خودشان بهنوعی به دنبال افزایش عمق امنیتیشان هستند. و بروز جنگ و نزاعهای منطقهای و ظهور جریانهای نوپدید سیاسی و اجتماعی کنترل شده و از کنترل خارج، نتیجه مستقیم این دیدگاه در بین بازیگران سیاسی در این منطقه است. در این بین، به نظر میرسد محیط زیست این منطقه و حفظ شرایط زیستی برای نسلهای بعد در آن اهمیت چندانی در ذهن بازیگران منطقهای و فرامنطقهای نداشته باشد.
آثار درگیریهای نظامی روی محیطزیست هر منطقه رابطه مستقیمی با نوع نبرد و شرایط آن دارد. در منازعاتی که یک پهنه سرزمینی بهطور مستقیم درگیر میشود، بیشتر مخاطرات زیستی به اکوسیستم منطقه بازمیگردد، از تغییر وضعیت متعادل زیستی در یک اکوسیستم آبی مثل رودخانه بر اثر احداث پلهای نظامی گرفته تا آلودگی خاک ناشی از مینهای متفاوت و انفجارهای حاصل از درگیری و تأثیر سوء سلاحهای نامتعارف مانند سلاحهای شیمیایی؛ که این اثرات در غالب جغرافیای زیستی همان پهنه سرزمینی قابل ارزیابی است.
بهعنوان دو نمونه میتوان به حملات اتمی متفقین در جنگ جهانی دوم علیه ژاپن در هیروشیما و ناکازاکی و استفاده از روشهای نامتعارف در جنگ ویتنام توسط ایالاتمتحده و اثرات زیستمحیطیشان در سالهای دور اشاره کرد که در اذهان عمومی هنوز تازگی دارد و باعث تأثر خاطر وجدان عمومی بشری است.
از درگیریهای نظامی دهههای اخیر در دنیا که دارای اثرات مخرب زیست محیطی بودهاند، میتوان به آتش گرفتن چاههای نفت کویت در طی حمله عراق به کویت و بهتبع آن، دخالت نظامی نیروهای ائتلافی در اوایل دهه ۹۰، جنگ نفتکشها در خلیج فارس در دهه ۸۰ و مخاطرات زیست محیطی آن اشاره کرد. تشدید بحران آب در سوریه پس از آغاز جنگ داخلی و گسترش بحران ریزگردها بعد از جنگهای عراق و نیروهای ائتلاف بینالمللی در سطح خاورمیانه دو نمونه دیگر اثرات زیست محیطی درگیریهای نظامی در این ناحیه است.
یکی دیگر از آثار منفی زیست محیطی درگیریهای نظامی در این منطقه که میتوان به آن اشاره کرد، کاربرد تسلیحات نسل نوین، از جمله سلاحهای حاوی مواد رادیواکتیو مورد استفاده در عراق و در خلال جنگهای اول و دوم خلیج فارس است که به عقیده برخی کارشناسان، حتی روی ریزگردهای این ناحیه تأثیر گذاشته و با توجه به تغییرات اقلیمی سالهای اخیر و به همین دلیل، اثرات منفی آن فراتر از جغرافیای زیستی کشور عراق بوده است. موضوعی که در اثر تغییر در اکوسیستم تالابها در کشور عراق به دلایل نظامی و غیر نظامی، همچنین اقدامات مخرب کشور ترکیه در قالب سدسازی در بالادست تشدید شده است.
این موضوع خود نشاندهنده این است که در عصر حاضر، اثرات زیست محیطی نبردهای نظامی نوین، دیگر فراتر از پهنه سرزمینی خواهد بود و جغرافیایی زیستی گستردهتری را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
بهطور کلی شاید بتوان گفت که در منظر بسیاری، مهمترین اثر جنگ در منطقه از بین رفتن امنیت تأمین انرژی در دنیا باشد، درحالیکه ابعاد فاجعه زیست محیطی حین و پس از پایان درگیری نظامی در این منطقه غیرقابل تخمین است و بدون تردید میتوان گفت با شروع هر درگیری نظامی در منطقه خاورمیانه و موقعیت سرزمینی ایران یک زلزله محیط زیستی رخ خواهد داد که امواج آن بر تمام دنیا تأثیر خواهد گذاشت.
وضعیت شرایط زیستی در کشورهای سوریه، عراق و افغانستان که در حال حاضر بهطور مستقیم درگیر این منازعات هستند، بهخوبی نشاندهنده عواقب زیستمحیطی جنگ در این ناحیه است. به نظر میرسد جدا از استفاده ظرفیتهای دیپلماسی ، برای اجتناب از هر نوع جنگ و درگیری وسیع نظامی، باید پتانسیلهای تخصصی در حوزه محیطزیست و روابط بینالمللی فعال شده و با بررسی و آگاهی بخشی نسبت به تبعات یک درگیری جدید و هزینههای مستقیم و غیرمستقیم زیست محیطی آن حتی برای کشورهایی که دور از جغرافیایی درگیری هستند، موجب ایجاد حساسیت و کنشهای مردمی در کشورهای حامی ایجاد نزاع در این منطقه شد.
شاید آگاهی بخشی نسبت به عمق فاجعه ناشی از یک جنگ فراگیر دیگر در منطقه خاورمیانه بهنوعی نقش بازدارندگی مکمل در کنار سایر مؤلفههای قدرت در این منطقه باشد و بدون تردید ابزار شبکههای اجتماعی میتواند در این زمینه بسیار راهگشا باشد. استفاده از ابزار شبکههای اجتماعی میتواند جایگاه جدیدی برای این نوع فنآوری در جهت حمایت از اهداف صلحآمیز تعریف کند و با توجه به محدودیتهای ایجادشده ناشی از تحریمهای غیرمنصفانه علیه کشور ایران، این ابزار میتواند مرزهای محدودیت را شکسته و به فعالان محیط زیستی و صلح امکانی تازه بدهد.