از سال ۱۳۵۱ که مسعود کیمیایی فیلم «بلوچ» را ساخت تا امروز فیلمهای سینمایی زیادی با موضوع سیستان و بلوچستان به روی پرده رفته است، اما همه آنها روایتهای سوم شخصی از این استان بودهاند که تأکیدشان بر قاچاق، شرارت، مواد مخدر، تروریسم، فقر و امثال آن بوده است. اما حالا یک کارگردان بومی سیستان و بلوچستان قصد ساختن فیلمی را دارد که قرار است روایتی تازه از سیستان و بلوچستان ارائه کند. حسین ریگی که ساخت مستندها و فیلمهای کوتاهی در کارنامهاش دارد، میگوید: «۵۰ سال است که دوستان من در سینما، با یک هفته یا یک ماه زندگی در سیستان و بلوچستان درباره ما حرف زدهاند؛ حالا ما که در سیستان و بلوچستان بزرگ شدهایم، میخواهیم درباره این استان حرف بزنیم و چهره واقعی و منطقیاش را نشان بدهیم.» البته او اعلام میکند که در نشاندادن این چهره با چالشهایی روبهروست که اصلیترین آنها مشکل تأمین سرمایه است.
سرمایهگذاران پا پس کشیدند
«لیپار» عنوان فیلمی است که حسین ریگی قصد تولید آن را دارد و قرار است نخستین فیلم سینمایی بومی سیستان و بلوچستان باشد. لیپار در زبان بلوچی «محل تلاقی رودخانه و دریا» را میگویند و این فیلم قرار است در شهر چابهار فیلمبرداری شود. ریگی درباره آخرین وضعیت این فیلم به خبرنگار ایرناپلاس گفت: «ما آماده آغاز پیشتولید «لیپار» هستیم اما متأسفانه به این مشکل برخوردیم که تعدادی از کسانی که قول داده بودند بهعنوان سرمایهگذار حضور داشته باشند، پا پس کشیدند. این نبود سرمایه برای فیلم مشکلات جدی ایجاد کرده است.»
او درباره حمایتهای انجام شده از این فیلم میگوید: «با قولهایی که بنیاد سینمایی فارابی داده است و حمایت تهیهکننده، بخشهایی از سرمایه تأمین شده است. سپهر صیفی، تهیهکننده فیلم و امیرحسین علمالهدی و احمد پایداری که مجریان طرح هستند، قول حمایت مالی دادهاند. بخش دیگری از سرمایه بهصورت دولتی و غیردولتی در سیستان و بلوچستان باید تأمین شود. من انتظار دارم با توجه به قولهایی که استانداری سیستان و بلوچستان داده است، سرمایه بخش دولتی هرچه سریعتر تأمین شود، اما در بخش غیردولتی ما با چالش عقبکشیدن سرمایهگذاران مواجه شدهایم که مشکلاتی را ایجاد کرده است.»
کارگردان «لیپار» میگوید امیدوار است که در صورت تأمین مالی بتواند فیلم را به جشنواره فیلم فجر برساند، اما تأکید دارد که کیفیت فیلم برایش مهمتر از هرچیزی است و آن را فدای سرعت نخواهد کرد.
سوژه کلیشهای فقر و تروریسم
کار روی طرح و فیلمنامه «لیپار» به گفته کارگردانش از یک سال و نیم پیش آغاز شده است، اما خبر آن درست در روزهایی منتشر شد که از یک سو فیلم «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار، همچنان هدف حمله منتقدان بود که چرا دست روی سوژهای گذاشته که سیستان و بلوچستان را ناامن نشان میدهد و از سوی دیگر، خبری منتشر شد که سعید ملکان، از چهرهپردازان مشهور سینما قصد دارد در اولین تجربه کارگردانی خود، فیلم «روز صفر» را بسازد که روایتی است از دستگیری عبدالمالک ریگی. با انتشار این خبر، مردم سیستان و بلوچستان در شبکههای اجتماعی از اینکه سینما مدام سعی دارد استان را ناامن نشان دهد، گلایهها میکردند.
موج اعتراضها بعد از انتشار این خبر گسترش یافت و علی ملاقلیپور، کارگردان سینما در یادداشت «تنها مشکل بلوچستان ریگی است؟» به تصمیم ملکان برای ساخت این فیلم تاخت و خطاب به او نوشت: «حداقل میگذاشتی یک سال از اکران فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» میگذشت...». شاید همین اعتراضها باعث شد که سازندگان فیلم «روز صفر» اعلام کنند که هیچکدام از خلاصه داستانهایی را که درباره این فیلم منتشر شده است، تأیید نمیکنند.
به فیلمهای تاریخی و فرهنگی بها داده شود
حسین ریگی کارگردان «لیپار» درباره این فیلم میگوید: «من اعتقاد دارم که نمیتوانیم جلوی هنرمند را بگیریم چون او آزاد است حرف خود را بزند و هر نوع فیلمی با هر زاویهای که کارگردان میخواهد، باید بتواند در سیستان و بلوچستان ساخته شود، ولی در کنار آن، باید از فیلمهای فرهنگی و زیباتر از سیستان و بلوچستان حمایت شود تا تماشاچی حق انتخاب فیلم داشته باشد. اگر مخاطب فرصت داشته باشد فیلمهای مختلفی را که درباره سیستان و بلوچستان ساخته میشود، چه با نگاه فقر و چه با نگاه امنیتی و چه با نگاه فرهنگی و تاریخی، ببیند. من مخالف ساختن این فیلمها نیستم، اما اگر قرار باشد فقط فیلمهایی با موضوع تلخ ساخته شود، من مخالف ساختن آنها هستم.»
او مخالفت با این فیلمها و تقاضای حذف آنها را، موافقت با تکصدایی قلمداد میکند و معتقد است: «باید همه نوع فیلم ساخته شود، اما فیلمهای تاریخی و فرهنگی بیشتر ساخته شوند. ساختن فیلمهای تک زاویهای با نگاه تلخ باعث میشود مخاطب از استان ما تصور ناامن بودن داشته باشد و با این شرایط گردشگری داخلی و خارجی کمتر میشود و آنوقت مردم استان هم فرصتهای شغلی را از دست میدهند و فقر زیاد میشود. سرمایهگذار هم در آن صورت در استان سرمایهگذاری نمیکند چون آنجا را ناامن تلقی میکند.»
ریگی میگوید قرار نیست فیلم او از آن طرف بام بیفتد و دچار اغراق در زیباییهای سیستان و بلوچستان شود؛ «من نمیخواهم به این بهانه که ۵۰ سال در سینما، سیستان و بلوچستان با فقر و شرارت نمایش داده شده، اغراق کنم و فیلمی خارج از واقعیت بسازم.»
ضعفهای فیلمسازی بومی
یکی از مناقشههای اصلی درباره این فیلم بر سر این ادعاست که قرار است نخستین فیلم سینمایی بومی استان سیستان و بلوچستان باشد و بسیاری این پرسش را مطرح میکنند که مگر کسی قبل از این در این استان فیلمسازی نکرده است؟ ریگی در پاسخ تمایزی میان ساخت مستند، فیلم کوتاه و فیلم تلویزیونی با فیلم سینمایی قائل میشود و «لیپار» را اولین فیلم بومی از جنس سینمایی معرفی میکند.
او در این باره توضیح میدهد: «ما در فیلم کوتاه، مستند، انیمیشن و تلویزیون موفق بودهایم، اما متأسفانه این بخشها بازدید و اثرگذاری کمتری دارند و تبلیغات کمتری روی آن میشود. این فیلمها بیشتر در اکرانهای خصوصی جشنوارهها یا نهایتاً در تلویزیون بیشتر دیده میشوند، اما وقتی نام سینما میآید و حضور چهرههای سینمایی پیش میآید، قصه فرق میکند. یک فیلم که وارد جشنواره فیلم فجر میشود، حداقل تا یک سال برایش تبلیغ میشود و منتقدان دربارهاش مینویسند. این باعث میشود فیلم بیشتر دیده شود.»
او میگوید ورود به سینما به دلیل به میان کشیده شدن پای سرمایهگذار، سختتر از فضاهای دیگر مثل فیلم کوتاه و مستندسازی است و نمیشود در سینما با سرمایه اندک فیلم ساخت.
این کارگردان غیر از مباحث مالی، نداشتن تجربه کافی را یکی دیگر از عوامل عدم تولید فیلم سینمایی بومی عنوان میکند؛ «شما باید سالها تجربه داشته باشید و رزومه خود را به سازمان سینمایی کشور بدهید تا آنها تصمیم بگیرند که به شما اعتماد بکنند که کارگردان سینما بشوید یا نه. متأسفانه به دلیل گران بودن سینما و اینکه بخشی از جامعه فیلمسازی ما از قشر متوسط و ضعیف جامعه هستند، رزومه کافی برای این کار وجود نداشته است. من هم زندگیام را برای این کار گذاشتهام و قرض کردهام و فیلم ساختهام تا توانستم رزومه کافی ارائه دهم».
ریگی درباره دشواری کسب این تجربه میگوید: «هنرمندان معمولاً از خانواده متوسط و زیر خط متوسط جامعه هستند و شرایط هنرمندان استان بهگونهای نیست که به تهران بروند و آنجا کسب تجربه کنند. این باعث شده سینماگران خوب به مشاغل دیگری مثل کارمندی و به فعالیتهای غیر از سینما روی بیاورند. فاصله طولانی با مرکز سینما که در تهران است، باعث شده ما نتوانیم تبادل اندیشه و نظر داشته باشیم.»
این کارگردان اظهار امیدواری میکند که فیلم «لیپار» و فیلمهایی از این دست بتوانند چنین فضایی را بشکنند و دیگر علاقهمندان به سینما را هم در استان سیستان و بلوچستان به فعالیتهای بیشتر امیدوار کنند.
حضور عوامل بومی در کنار چهرههای ملی
ریگی درباره استفاده از عوامل بومی در ساخت این فیلم معتقد است که باید از چهرههای ملی و محلی در کنار هم استفاده کرد و دلایلش را چنین میشمارد: «در سینما، سرمایه در کنار هنر حرف اول را میزند. پس وظیفه من بهعنوان کارگردان این است که فیلمی بسازم که فروش داشته باشد. بخشی از فروش فیلم در سینما وابسته به عوامل جلو و پشت دوربین است.»
او درباره پیامد قرار گرفتن چهرههای بومی در کنار چهرههای حرفهای ملی سینما و تلویزیون میگوید: «با این کار در کنار چهرههایی که مردم ایران میشناسند، چهرههای بومی هم حضور پیدا میکنند و دیده میشوند و تجربه آنها هم به عوامل بومی انتقال پیدا میکند.» ریگی درباره قولی که از تهیهکننده فیلم گرفته خبر میدهد که بر اساس آن، قرار است در کنار همه عوامل حرفهای در تیم، یک یا دو نفر از بومیانی هم که دغدغه کار در این حوزه را دارند، فعالیت کنند.
مخاطبان ملی و جهانی
مخاطبان اصلی «لیپار» در نگاه ریگی، مخاطبان ملی و جهانی هستند و او چنین چشماندازی را برای فیلمش متصور است که در سطح ملی و جهانی بتواند اثرگذار باشد؛ «مخاطب بومی برای من بسیار مهم است و من مطمئنم که آن مخاطب را از قبل دارم. بنابراین مسئله مهم برای من، نشان دادن سیستان و بلوچستان به غیربومیان است. ما خودمان که خودمان را خوب میشناسیم و با تمام وجود، خوبیهای استان را درک کردهایم، پس این مهم است که فیلم را هموطنان ما در داخل و خارج کشور ببینند. من نباید فیلمی بسازم که تنها در محدوده استان خودم پخش شود، در آن صورت کار خاصی نکردهام. اتفاق وقتی شکل میگیرد که صدای من از مرزهای استانم خارج شود و فیلم من در سطح ملی و جهانی دیده شود.»
گفتوگو از الیاس براهویینژاد