تیمی که در هر فصل بیش از ۱۱، ۱۲ بازیکن خود را از دست میدهد، علی خطیر آنطور رفته، هئیت مدیرهاش اینگونه میرود، و مدیرعاملش معلوم نیست چه کار میکند!
مغز و ذهن
مغز و ذهن انسان، در تعامل با یکدیگر هستند. مغز انسان را همانند یک رادیو فرض کنید. ذهن انسان را همانند یک آنتن رادیو. رادیو بدون آنتن کار نمیکند و آنتن هم بدون رادیو هیچ کارایی خاصی ندارد. اما بیایید ببینید کی به مغز و ذهن انسان دستور میدهد؟ روح! واقعیت این است که استقلال روح قهرمانی ندارد. سالهاست که روح قهرمانی در این تیم مرده است. استقلال این روزها روح بردن ندارد، روح قهرمانی ندارد! به همین دلیل در رتبه پانزدهم جا خوش کرده است.
یک قلب و یک مغز!
تیمی که روح قهرمانی دارد باید جزو ۶، ۷ تیم بالای جدول باشد، نه در انتهای جدول. تیم پیکان را ببینید؛ در سه هفته اول تنها یک امتیاز اندوخته دارد، اما در بازی چهارم با ۶ گل، ماشینسازی را درهم میکوبد. چطور این اتفاق رخ میدهد؟ بدون تردید انگیزه و دمیدن روح در کالبد تیم. باید از استقلالیها پرسید آن روح کجاست؟ یک تیم یعنی یک واحد، یعنی یک قلب و یک مغز! اما آیا استقلالیها این روزها یک قلب یا یک مغز هستند؟! آنها یازده قلب و یازده مغز هستند نه یک قلب و یک مغز!
زنده شدن روح قهرمانی
استراماچونی حق دارد، زیرا در سه، چهار ماه نمیشود یک تیم را ساخت؛ آن هم تیمی که چندین سال است مشکل دارد و بیروح شده است! اگر پرسپولیس در این فصل توانسته نتیجه بگیرد، یکی از دلایل آن حفظ استخوانبندی تیم است و اگر اینچنین نبود، بدون تردید کالدرون هم به مشکل میخورد و پرسپولیس بدتر از استقلال بود! بنابراین ما به تاکتیک کاری نداریم، بلکه باید به دنبال راهکاری برای زنده شدن روح قهرمانی در این تیم باشیم که این باز برمیگردد به مدیریت باشگاه.
اعتماد مدیران
فروردین ۱۳۹۴ بود که برانکو ایوانکوویچ هدایت پرسپولیس را بر عهده گرفت؛ آن هم تیمی که فصل را با علی دایی آغاز کرد و خیلی زود در ۱۹ شهریور ۱۳۹۳ در شرایطی که در رتبه نهم قرار داشت، جای خود را به حمید درخشان داد و او نیز تا ۱۶ فروردین ۱۳۹۴ و در حالی که قرمزها در همان مکان نهم قرار داشتند، استعفا کرد و تیم را تحویل برانکو داد و حاصل تلاش او رتبه هشتمی در پایان فصل بود. فصل بعد در شرایطی که پرسپولیس روزگار خوبی نداشت، برانکو مورد اعتماد مدیران قرار گرفت؛ چون تیم خوب بازی میکرد، اما نتیجه نمیگرفت.
به لحاظ روحی
پرسپولیس حتی در روزهایی که در ردههای پانزدهم و شانزدهم جدول هم حضور داشت، کیفیت بازیاش چشمنواز بود. موقعیتهای فراوانی خلق میکرد و اگر بدشانسی نمیآورد، هیچوقت بازنده از زمین خارج نمیشد. هواداران پرسپولیس هم بههمین دلیل بود که برانکو را مورد انتقاد قرار نمیدادند. آنها پیشرفت تیم را بهوضوح میدیدند و میدانستند این تلاشها روزی ثمر خواهد داد. برانکو به لحاظ روحی خیلی روی بازیکنان پرسپولیس کار کرد تا بتواند روح قهرمانی را در کالبد آنها جاری سازد.
ایجاد انگیزه
پرسپولیس بعد از قهرمانی در فصل ۸۶-۸۷ با افشین قطبی به مدت هشت فصل در حسرت قهرمانی در لیگ برتر ماند. در واقع باید گفت روح قهرمانی در این تیم مرده بود و در این مدت فقط یک عنوان دومی داشت و حتی یک بار با کلی ستاره، دوازدهم شد! اما برانکو با تلاش شبانهروزی خود، روح قهرمانی را در این تیم دمید و این انگیزه را در بازیکنان ایجاد کرد تا بتوانند سه فصل متوالی، فاتح لیگ برتر شوند و به رکورد سپاهان برسند، اما ماجرای استقلال بهکلی فرق میکند.
مدیریت غلط
آبیپوشان حتی در بهترین روزهای فصلهای اخیرشان شبیه به پرسپولیس قعر جدولی لیگ پانزدهم نیستند. گرچه تیم کنونی استقلال با هدایت آندرهآ استراماچونی بازیهای چشمنوازی ارائه میدهد، اما روح قهرمانی در این تیم مرده است و بازیکنان این تیم معلوم نیست چرا شاداب نیستند. البته مدیریت غلط این باشگاه مزید بر علت بوده است. نه افشارزاده، نه افتخاری و نه فتحی تیمداری بلد نبودند و بیشترین ضربه را با مدیریت غلط خود به پیکره این باشگاه زدهاند.
اهداف باشگاه
از طرفی، برخی از پیشکسوتان استقلال نیز با انتقادهای غیرمنطقی سرمربی ایتالیایی را سیبل خود قرار دادهاند که خودشان به لحاظ کارنامهای، عملکرد قابل قبولی نداشتهاند. آنها بیرون گود نشسته و منتظر فرصتی هستند تا با حرفهای نسنجیده خود، ضربهای بر پیکره بیروح باشگاه وارد سازند. وقتی مدیریت با سرمربی تیم هماهنگ نیست، وقتی آنها بهجای رفع مشکل، به دنبال حفظ میز ریاست خود هستند، وقتی در اعضای هیئت مدیره تواناییهای برای پیشبرد اهداف باشگاه دیده نمیشود، وقتی پیروز قربانیها و آتیلا حجازیها خود را مربی میدانند، اما به همتای خود احترام نمیکنند، دیگر چه توقعی از بازیکنان میتوان داشت که به قهرمانی بیندیشند؟
این مدیران با تصمیمات عجیب خود باعث شدهاند تا هواداران استقلال اینگونه سرخورده و غمگین باشند. استقلال آخرین بار در لیگ دوازدهم با مربیگری امیر قلعهنوعی به قهرمانی رسیده است و در این ۶ فصل گذشته حتی نزدیکی قهرمانی پیش رفته، اما ناکام مانده است. این باشگاه نیاز به مدیری دارد که همه را برای دمیدن روح قهرمانی یکدل کند.