تهران- ایرناپلاس- برخی سلبریتی‌ها و معلمان خصوصی با آمبولانس اورژانس به سر کار می‌روند، بعضی از خیریه‌ها با سوءاستفاده از عنوانشان پولشویی می‌کنند، دختری غوغای خودکشی راه می‌اندازد و به ریش مردم می‌خندد و صدها رفتار دیگر ضداجتماعی، اینها اگر تمسخر اعتماد و افکارعمومی و اجتماعی نیست، پس چیست؟

شاید شنیده باشید که عده‌ای از معلمان خصوصی با آمبولانس رفتوآمد می‌کنند. این معلم‌های کنکور به آمبولانس خصوصی پول می‌دهند که آنها را از خط ویژه از کلاسی به کلاس دیگر برسانند که البته این پول در مقابل شهریه‌های هنگفتی که می‌گیرند، چیزی نیست. این آمبولانس‌ها زیر نظر هیچ‌کجا نیستند و در تخلفی آشکار، ماشینی عادی به‌صورت آمبولانس درآمده؛ حتی شما می‌توانید آگهی‌ خرید آنها را در سایت‌ها ببینید. از آمبولانس‌های پژو ٤٠٥ تا بنزهای یک میلیارد تومانی.

این روزها نقش بازی کردن در زندگی اجتماعی توسط خیلی از افراد در روابط اجتماعی یا شغلی، بدل به یک سبک زندگی شده است. شاید یکی از دلایل سست بنیانی روابط اجتماعی ما ایرانیان در این روزها، تفاوت بیش از ۱۸۰ درجه‌ای رفتار ظاهری و باطنی ماست. تظاهرات گفتاری یا رفتاری برخی، برای رسیدن به سرمنزل مقصود و اهداف ایده‌آل خود از در و دیوار می‌بارد؛ ویژگی‌ها، رفتارها و کنش‌هایی که باعث سلب اعتماد در بین افراد با یکدیگر و نسبت به جامعه می‌شود.

از دیگر سو، بیش از ۴۰۰۰ موسسه خیریه در کشور فعال هستند که این موسسه‌ها حاضر به افشای صورت‌های مالی، میزان منابع درآمدی و هزینه‌های خود نیستند. این موسسه‌ها سالانه در قالب کمپین‌های جمع‌آوری کمک مالی، مبالغ هنگفتی کمک نقدی و غیرنقدی دریافت می‌کنند. بسیاری از مؤسسات خیریه با تأسیس شرکت‌های تجاری و صنعتی به فعالیت‌های اقتصادی نیز مشغول هستند تا درآمد حاصل از آن را صرف امور خیر و کمک به نیازمندان کنند، اما بسیاری از آنها از ارائه صورت‌های مالی شفاف خودداری می‌کنند یا صورت‌های مالی‌شان حسابرسی نمی‌شود و فاقد تأییدیه و اظهارنظر حسابرس هستند.

یا همین دو ماه پیش، خنده‌های دختر جوانی که قصد خودکشی روی پل پیروزی را داشت، جمعیتی ۳۰۰- ۴۰۰ نفری را پشت حفاظ‌های اتوبان جمع کرد و حدود یک ساعت، ترافیک سنگینی را در زیرگذر آنجا به‌وجود آورد. دختر می‌خندید و روی پل قدم می‌زد، انگارنه‌انگار که تا همین چند لحظه پیش در حال پریدن بود. چند وقت یک‌بار هم از آن بالا نیروهای آتش‌نشانی را تهدید می‌کرد که خودش را پایین می‌اندازد. نیروهای آتش‌نشان تمام اقدامات خود را برای جلوگیری از وقوع حادثه به‌کار بسته بودند؛ از تشک بادی گرفته تا روان‌شناسی که با استفاده از بالابر به دختر نزدیک شده بود تا او را از این کار منصرف کند. مردم دو دسته شده بودند. عده‌ای دختر را هو می‌کردند و می‌خواستند تا زودتر پایین بپرد و قال قضیه را بکند. حتی برخی به نیروهای امداد می‌گفتند تا دختر را پایین بیندازند؛ شده بود مضحکه‌ای تمام عیار.

گسیختگی اجتماعی چه پیامدهایی برای جامعه دارد؟

اما حاکم شدن این وضعیت در جامعه چه پیامدهایی دارد؟ بی‌اعتمادی در حال حاضر به بیماری مزمنی در کشورهای در حال گذار درآمده ‌است و اگر میزان آن شدید باشد جامعه را با بحران روبه‌رو می‌کند. در واقع این بحران باعث می‌شود که اعتماد تک‌تک افراد نسبت به یکدیگر و مجموعه آنها نسبت به جامعه سست شود و همبستگی بین فرد و جامعه از هم گسیخته شود. در چنین وضعیتی هنجارهای اخلاقی نزول پیدا می‌کند و معیارهای اجتماعی نادیده گرفته می‌شود. در نتیجه این گسست، بی‌تفاوتی حاکم می‌شود، به حقوق دیگران تجاوز می‌شود و آشکارا باج‌گیری، رشوه‌خواری، اختلاس، زورگیری، رانت‌خواری، آقازادگی و… افزایش می‌یابد و افراد برای رسیدن به هدف‌های خود به هر وسیله‌ای دست می‌یازند.

با این حال، شواهد بسیاری دال بر کاهش اعتماد اجتماعی در تمام ابعاد زندگی اجتماعی در روابط شهروندان و کنشگران در تمام سـطوح در جامعـه ایـران وجـود دارد. بسیاری از مطالعات در سطح کشور حاکی از کاهش نسبی اعتماد اجتماعی در نزد اقشارمختلف اجتماع دارد. پژوهشی که در مورد ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانی‌ها در سال ۱۳۸۰، توسط دفتر طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام گرفته، نشان می‌دهد که به‌طور کلی، بی‌اعتمادی در بین افراد جامعه حاکم است. به گزارش دفتـر طرح‌های ملی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در همان دهه ۸۰، در رابطه با رواج دورویی در بین مردم بیشترین پاسخ‌ها زیاد و خیلی زیاد به ترتیب ۳۷.۴ و ۲۹.۴ درصد بـوده اسـت. قطعاً با گذشت دو دهه از نتایج این طرح، وضع بدتر از این هم شده است.

به یاد داشته باشیم که اعتمادسازی در هر جامعه‌ای از درون گروه‌های کوچک‌تر به بزرگ‌تر سرایت می‌کند؛ بنابراین باید توجه داشت که بازی کردن با افکار عمومی و این رفتارها، نتیجه‌ای جز خیانت به اعتماد عمومی، روابط انسانی و اجتماعی ندارد.