تهران - ایرناپلاس - بخش سوم گفت‌وگوی تفصیلی ایرناپلاس با دکتر علیرضا علوی‌تبار به تحولات سال‌های ابتدایی دهه هفتاد با محوریت مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، نشریه عصرما و حلقه کیان می‌پردازد. علیرضا علوی‌تبار فعال سیاسی اصلاح‌طلب و استاد دانشگاه است.

تشکیل حزب الله لبنان
ایرناپلاس:
گفته می‌شود آقای هاشمی در شکل‌گیری حزب‌الله لبنان نیز تاثیر زیادی داشت. درحالی که بحث آقای محتشمی‌پور مطرح بود.
علوی‌تبار: آقای محتشمی پور با اجازه و حمایت آقای هاشمی این کار را انجام داده بودند. این مساله برای من هم شبهه بود و از یکی از دوستان سوال کردم و همه تایید کردند که آقای هاشمی تایید می کردند و پشتیبانی می کردند تا آقای محتشمی‌پور کاری را صورت دهند. اگر آقای هاشمی نبود، نمی‌توانستند این کار را انجام دهند.

تمایز چپ مدرن و چپ سنتی در مرکز تحقیقات
ایرناپلاس:
زمانی‌که در مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول به کار بودید، داخل این مجموعه اختلافات درونی بین افراد وجود داشت؟
علوی‌تبار: تمایز بین چپ مدرن و چپ سنتی، رفته‌رفته در آنجا خود را نشان می‌داد. این تمایز چند محور داشت: یک محور مساله دموکراسی بود. چپ سنتی به‌طورکلی به‌دنبال مدلی از یک نظام سیاسی بود که مشارکت در آن زیاد و رقابت محدود است. اما چپ مدرن به این نتیجه می‌رسید که مشارکت زیاد، بدون رقابت گسترده نتیجه نمی‌دهد. در مورد استفاده از علم اقتصاد متعارف، به‌عنوان یکی از پایه‌های سیاست‌گذاری نیز این اختلاف وجود داشت. در مورد سیاست خارجی نیز کم‌کم چپ مدرن به سمت فضای گفت‌وگوی انتقادی با جهان می‌رود. ولی چپ سنتی مواضع رادیکال و حمایت از جریان‌های ضد امپریالیستی داشت. در مورد جناح‌بندی‌های داخلی نیز کم‌کم اختلافات خود را نشان می‌داد.

ایرناپلاس: در آن دوره در حوزه سیاست خارجی نیروهای نزدیک به نشریات جریان راست، بحث گفت‌وگو با آمریکا را مطرح می‌کردند. ولی روزنامه سلام این نگاه را نقد می‌کرد.
علوی‌تبار: در مرکز تحقیقات، آقای خویینی‌ها و روزنامه سلام نماد چپ مدرن نبودند. چپ مدرن در حال شکل‌گرفتن در مرکز تحقیقات استراتژیک بود و دوستانی چون آقای حجاریان به‌دنبال آن بودند. ولی هنوز نمود و بروز خارجی نداشت.

ایرناپلاس: شما هم جزء همین دسته بودید؟
علوی‌تبار: بله، من هم جزء کسانی بودم که تلاش می‌کردیم تلقی جدیدی از چپ برابری‌طلب نواندیش کاملا وفادار به دموکراسی را ترسیم کنیم.

بهزاد نبوی و محتشمی‌پور حامی امتیاز دادن به عراق در حمله صدام به کویت بودند
ایرناپلاس:
گویا در زمان حمله عراق به کویت هم اختلافی بین نیروهای چپ به‌وجود می‌آید.
علوی‌تبار: دیدگاه رسمی نبود. ولی به یاد دارم که برخی از دوستان عقیده داشتند اگر ما خواهان حل مساله با عراق هستیم، عراق دسترسی به دریا ندارد و دسترسی عراق محدود است. لذا باید از عراق حمایت کنیم و اجازه دهیم جزیره بوبیان کویت را در اختیار داشته باشد. عقیده داشتند در نهایت صدام ضدآمریکایی است و دخالت آمریکایی‌ها مقدمه‌ای برای نقض حاکمیت ملی است و در دفاع از صدام جهت‌گیری مثبت، ولی غیررسمی داشتند. اما خود من به شدت مخالف بودم و از حذف صدام استقبال می‌کردم.

ایرناپلاس: این نظر بیشتر نظر چه افرادی بود؟
علوی‌تبار: بعضی از دوستان سازمان مجاهدین انقلاب از این دیدگاه دفاع می‌کردند. آقای محتشمی‌پور بیرون دفاع می‌کرد و در مرکز تحقیقات نبود. ولی در گفت‌وگوها دوستان مجاهدین انقلاب نسبت به ما نگاه مثبت‌تری به صدام داشتند. به‌طور مثال آقای بهزاد نبوی عقیده داشت صدام ضدآمریکایی است و ورود آمریکایی ها نقض سیستماتیک حاکمیت ملی است و فقط به عراق محدود نمی‌شود و از امتیازدهی به عراق دفاع می‌کرد. از طرفی معتقد بود دعوای تاریخی ایران و عراق که ناشی از فقدان یک بندر قوی در عراق است، از بین می‌رود.

ایرناپلاس: در جریان حمله آمریکا به عراق این بحث مطرح می شود که ما باید از صدام دفاع کنیم و نباید همراهی کنیم.
علوی‌تبار: در استدلال‌ها بحث می‌شد که از قدیم گفته شده است ضدخلق نمی‌تواند ضدامپریالیست باشد. صدام در حقیقت ضد امپریالیست نیست، چون ضد خلق است.

حضور در عصرما
ایرناپلاس:
در این دوره در جلسات نشریه عصرما شرکت داشتید؟
علوی‌تبار: نه، مقداری بعد از این بود. اواخر زمانی که در مرکز تحقیقات بودم، دوستان از من دعوت کردند. ولی به یاد دارم یکی دوبار گفت‌وگوهایی بین ما و دوستان مجاهدین انقلاب به‌طور غیررسمی بود. یکی بر سر جناح‌بندی‌های پیشنهادی سازمان و دیگر اینکه ما چقدر می‌توانیم از علم اقتصاد متعارف در سیاست‌گذاری‌های خود استفاده کنیم؟ به‌طور خاص‌تر این که چقدر می‌شود تخصیص منابع را به عرضه و تقاضا سپرد و این چقدر با مواضع چپ سازگار است. البته این دو بحث با هم ارتباط داشت.

ایرناپلاس: شما هیچ‌وقت وارد احزاب نشدید. دلیلش چه بود؟ حداقل تا دوم خرداد به مواضع سازمان نزدیک بودید؟
علوی‌تبار: از من دعوتی برای پیوستن به احزاب نشد. در مورد حزب جمهوری به عمد نپیوستم، علی‌رغم این که دعوت می‎شد. ولی حس می کردم مواضعش را قبول ندارم. مجاهدین انقلاب نیز دعوتی نکردند. علت آن مواضع کمی روشنفکرانه ما در مقایسه با مجاهدین انقلاب دهه شصت بود. مواضع آنها کمی با روشنفکران تعارض داشت. بعدها نیز یک‌بار وقتی یکی از دوستان مجاهدین انقلاب من را دعوت کرد، برای من توضیح داد که تصور ما این بود که چون شما از علم اقتصاد متعارف استفاده می‌کنید و در سیاست خارجی مواضع شما گفت‌وگو و صلح و سازش است، به مواضع ما نزدیک نیستید و به همین دلیل تا به حال از شما دعوت نشده بود. امروز هم ضرورتی ندارد و اگر ما بتوانیم کمک می‌کنیم ولی من نپیوستم.

ترکیب حلقه کیان
ایرناپلاس:
در دوره میانه دهه هفتاد وارد حلقه کیان می‌شوید. این حلقه به چه شکلی تشکیل شد و شما چطور ورود کردید و جناح‌بندی‌ها در داخل این حلقه به چه شکل بود؟
علوی‌تبار: آشنایی من با دکتر سروش به زمانی بر می‌گشت که من در دانشگاه شیراز بودم و ایشان به دعوت دوستان گاهی برای سخنرانی به دانشگاه می‌آمدند و از طریق کتاب‌های‌شان به ایشان علاقه داشتم. برخی از آثار ایشان اثرات مهمی روی من گذاشت. نقد فکری ایشان به بنی‌صدر و بعد نقدی که به گروه‌های چپ و مجاهدین خلق داشتند، روی من به‌لحاظ فکری موثر بود. بعد که من به تهران آمدم، این امکان پیش آمد که با بچه‌های کیان ارتباط بیشتری برقرار کنم. می‌رفتیم و آنجا صحبت می‌کردیم و جلساتی مداوم تشکیل می‌شد. بعدها جلساتی تشکیل می‌شد که من فکر می کردم جلسات مشاورین کیان است. برخی از دوستان می‌گویند همان بود، وبرخی می‌گویند نه جلساتی چهارشنبه‌ها در کیان بود که به ناهار ختم می‌شد.

ایرناپلاس: جناح بندی فکری در داخل کیان به چه شکلی بود؟
علوی‌تبار: به‌لحاظ فکری، جناح‌بندی متمایزی وجود نداشت. بعضی افراد سیاسی‌تر بودند، بعضی بیشتر در حوزه کاری الهیات مدرن و فلسفه دین بودند. آقای نراقی و آقای سلطانی افرادی بودند که تخصصی‌تر روی فلسفه دین کار می‌کردند. ولی دیگر دوستان از جمله آقای قاضیان گرایشات جامعه شناسانه و رویکرد جامعه شناسانه داشت. آقای گنجی گرایشات سیاسی داشت و به‌لحاظ سیاسی نیز فعال‌تر بود. بیشتر می‌شد گفت از نظر تعریف نوع کار این‌طور بودند.

ایرناپلاس: گفته می‌شد آقای حجاریان به‌دنبال این بود که کیان را به تشکیلات سیاسی تبدیل کند.
علوی‌تبار: نه، آقای حجاریان به‌دنبال چنین کاری نبود. برخی از دوستان از جمله آقای شمس‌الواعظین و آقای سازگارا و آقای جلایی پور تمایل داشتند حزبی به نام روشنفکران دینی تاسیس شود که مبدا آن کیان باشد و از آن مبنا استخراج شود و این با مخالفت اکثریت روبرو شد. کسانی که مخالفت کردند دو گروه بودند، یک گروه مثل آقای نراقی و آقای سلطانی و آقای قاضیان با تبدیل شدن به جریانی سیاسی مخالف بودند و گروهی از دوستان، کسانی را که جلو افتاده‌بودند قبول نداشتند. آقای گنجی نسبت به آقای سازگارا حساسیت داشت و او را شایسته سردمداری چنین جریانی نمی‌دانست.

ایرناپلاس: گفته می‌شد مقاله «حکومت دینی و دین حکومتی» از آقای گنجی، یا مقاله‌ای از آقای کدیور با عنوان «اسلام تاریخی و اسلام معنوی» محصول طرح بحث آقای حجاریان بود که توسط این افراد تکمیل شده‌است.
علوی‌تبار: در جلسات نشست‌ها، دوستان نظرات مختلفی می‌دادند. ولی هیچ نظری نبود که طرح شود و از خلال گفت‌وگوهای انتقادی نگذرد. ممکن است از هم ایده بگیرند. چون دوستان با هم گفت‌وگو می‌کردند و گاهی بحث را به‌طور خام با همدیگر مطرح می‌کردند و نقد می‌شد، ولی در حقیقت مسئولیت با خودشان بود. ذهن آقای حجاریان فعال بود و به‌طور گسترده‌ای ایده و مفهوم را ابداع و طرح می‌کرد. به همین دلیل بسیاری از ایده‌ها و ابداعات او را وام می‌گرفتند و در مورد آن کار می‌کردند.

ادامه دارد...