تهران– ایرناپلاس– چند روز گذشته انتشار فیلمی از ستاره اسکندری، بازیگر سینما و تلویزیون مجددا به سوژه رسانه‌ها و شبکه‌های مجازی تبدیل شده‌است. بالطبع شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی نسبت به این موضوع واکنش‌های متفاوتی داشتند. اما فارغ از رویکرد سیاسی – فرهنگی به نظر می‌رسد در پس چنین وقایعی، ردی از سناریوهای امنیتی هم دیده می‌شود.

از وقاحت شرم‌آور تا سلبریتی خائن
این فیلم که از سوی اکانت مسیح علی‌نژاد در فضای مجازی منتشر شد، وی را در حال خرید از فروشگاه در یکی از کشورهای خارجی نشان می‌داد که فردی با نزدیک شدن به وی، او را «سلبریتی خائن» می‌خواند. عبارتی که نشان می‌دهد افرادی که در داخل کشور و در چارچوب‌های فرهنگی کشور فعالیت هنری دارند، گویی به مبانی فرهنگی و اعتقادی نظام جمهوری اسلامی اعتقادی ندارند. از سوی دیگر روزنامه کیهان در واکنش به این اتفاق، نوع پوشش ستاره اسکندری را وقاحت و آن را عملی شرم‌آور خواند. کیهان در مقاله‌ای نوشت: «واقعاً شرم‌آورست بازیگری که همکار صداوسیما محسوب می‌شود و با بودجه بیت‌المال به شهرت رسیده، این چنین به فرهنگ و ارزش‌های وطنی خودش توهین می‌کند … قبل از ستاره اسکندری که تصاویری مربوط به کشف حجاب او در خارج برملا شد، افراد دیگری، چون نگار جواهریان، آزاده نامداری و… موقع خوش‌گذرانی با پول‌های به‌دست آمده از بیت‌المال در خارج از کشور، به فرهنگ و ارزش‌های ایرانی و اسلامی پنجه کشیده بودند».

کیهان در ادامه اضافه می‌کند: «متأسفانه این افراد پس از رفتار وقیحانه و ضدفرهنگی خود در خارج از کشور، موقع بازگشت به کشور نیز به سادگی به‌عنوان فعال فرهنگی به کار خود ادامه می‌دهند، این درحالی است که آن‌ها باید درباره حرکت خود جواب دهند و هزینه رفتار خود را بپردازند و حداقل اینکه ممنوع از کار شوند. به نظر می‌رسد که باید ضوابط ویژه‌ای برای رفتار بازیگران مشهور در سفر به خارج از کشور طراحی و اجرا شود».

تأکید دشمن بر فعال‌کردن شکاف‌های اجتماعی

مدت زمان زیادی نیست که تصویر دیدار مسیح علی‌نژاد با مایک پمپئو، وزیر خارجه ایالات متحده امریکا، در رسانه‌ها منتشر شده است. علی‌نژاد برخلاف بسیاری از نیروهای رسانه‌ای مزدور خارج از کشور توانست با پمپئو دیدار خصوصی داشته باشد، تا جایگاه متمایز خود را از سایرین نشان دهد؛ دیداری که نشانگر اهمیت پروژه او برای دشمنان نظام است. پیام واضح این دیدار، تأکید و امید بستن دشمن به ایجاد شکاف در جامعه ایران از طریق پررنگ‌کردن مطالبات مربوط به سبک زندگی و آزادی‌های اجتماعی است. این دیدار علاوه بر اینکه حکایت از تأکید دشمن بر مسائل اجتماعی دارد، به سیاست‌گذاران این هشدار را می‌دهد که باید با درایت بیشتری درخصوص مدیریت فضای جامعه ورود کنند.

تدبیر دشمن و بی‌تدبیری‌های داخل

اخیراً فضای مجازی مملو از فیلم‌هایی شده است که در آن برخورد زشت و زننده نیروی انتظامی یا پلیس امنیت اجتماعی با افرادی که به‌دلیل نوع پوشش‌شان باید مورد تذکر قرار گیرند، به تصویر کشیده می‌شود. از نوع تصاویر ارسالی، نوع واکنش فرد بازداشت‌شده و برخی واکنش‌های اطرافیان به نظر می‌رسد بخشی از این اتفاقات مهندسی شده است و از طریق برخی کانون‌های اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور هدایت می‌شود. باید به این نکته توجه داشت که دشمنان این کشور سال‌هاست از فاز عملیات‌های نظامی و تروریستی به سمت ایجاد هسته‌های فرهنگی – اجتماعی، امنیتی و رسانه‌ای شیفت کرده‌اند. یکی از مهم‌ترین کانون‌های رسانه‌ای مجموعه‌ای به نام «آموزشکده جامعه مدنی توانا» ست که مدیر بهایی آن، مریم معمار صادقی، از طریق فضای مجازی اقدام به عملیات‌های تبلیغاتی علیه نظام می‌نماید. آخرین نمونه این اقدامات هماهنگ، حضور چند خانم بدون حجاب در مترو و اعطای گل به زنان محجبه بود. درحالی‌که اعلام شد این افراد عضو شبکه بهائیت هستند که تاکنون چندبار اقدام به فعالیت‌های تبلیغی علیه نظام کردند. با این وجود، این اقدامات تخریبی نافی عملکرد نامطلوب نیروهای تصمیم‌گیر و مجری راهبردهای فرهنگی نظام نیست.

بازی با سلبریتی‌ها، گام جدید

پیش‌تر در گزارشی در مورد گوگوش، خواننده زن پاپ به موضوع استفاده‌های امنیتی – تبلیغاتی شبکه‌های اطلاعاتی و امنیتی داخلی و خارجی اشاره شده بود. در سال‌های اخیر شبکه‌ای با شاخه داخل و خارجش روی سلبریتی‌ها فعال شده است تا با ایجاد فشار و عملیات روانی روی آنها، فضایی دوقطبی را برای آنها ایجاد نماید؛ فضایی که گویی یا باید به پناهندگی و حضور در کانون‌های تجمع و اعتراض ایرانیان ختم شود، یا باید مدتی طولانی زیر فشارهای شبکه‌های مجازی باشند. چنین پروژه‌ای سلبریتی‌های بی‌تفاوت را به منتقد و مخالف و در نهایت به معاند تبدیل می‌کند. هدف آنها این است که کسانی مثل ستاره اسکندری یا رامبد جوان و همسرش نگار جواهریان را که در چارچوب‌های داخلی فعالیت و حتی همکاری دارند، تنبیه کنند و وارد فازی نمایند که مقابل نظام قرارشان دهند.

ستاره اسکندری، روز گذشته در اکران یک فیلم مستند

بازی دو سر برد یا دو سر باخت؟

صرف نظر از انتقادات جدی به عملکرد برخی سلبریتی‌ها که البته موضوع این مطلب نیست، در چنین شرایطی و باوجود روشن بودن تأکید دشمن و پروژه‌های عوامل آنها، که هزینه‌هایی بسیار هنگفت هم برای‌شان به‌همراه دارد، نشریات و روزنامه‌های داخلی با چه هدف و تحلیلی اقدام به دامن زدن به موضوع و انتشار مقاله علیه ستاره اسکندری و دیگر سلبریتی‌ها می‌کنند؟ مسأله صرفاً یادآوری کلیشه سال‌های اخیر نیست که چرا تریبون جریان حزب‌الله با خارج‌نشینان همنوا و هم‌کلام شده است، که این قصه پرغصه آن قدر روایت شده و در این باب آن‌قدر تحذیر و انذار از سوی دلسوزان کشور سرداده شده، که تکرارش ملالت‌آورتر از بیانش شده. اما به نظر می‌رسد این اقدام کیهان بیشتر با هدف ایجاد هزینه است. به این‌معنا که کیهان‌نشینان با خط ایجاد فشار بیشتر سعی در تشدید این دوقطبی دارند. تشدید دوقطبی شاید ریسک بیرون غلتیدن سلبریتی‌ها را کاهش دهد، اما قطعاً سبب ایجاد فشار زیاد بر آنها و خانواده‌های‌شان خواهد بود. در چنین وضعیتی باید پرسید آیا این رفتار اخلاقی است؟ آیا رواست که به‌بهای آنچه هویت فرهنگی کشور خوانده می‌شود، حقوق شهروندی افراد و عرض و آبروی آنها مورد تعدی قرار گیرد. این عمل آیا مؤید آن نیست که «هدف وسیله را توجیه می‌کند»؟ باید از کیهانیان پرسید، چرا با پرداختن به چنین اتفاقاتی، در شکاف‌های اجتماعی می‌دمیم؟ باید پرسید آیا هتک حیثیت افراد هم در قالب بازی «پلیس خوب – پلیس بد» حتی با هدف حفظ این افراد تعریف می‌شود؟ و پرسش‌هایی دیگر که قطعاً دل همه دوست‌داران نظام و انقلاب را به درد می‌آورد؛ آنها که به قول قهرمان «آژانس شیشه‌ای» ، هنوز امنیت ملی را در «عباس‌ها» می‌بینند، نه آنچه BBC مخابره می‌کند. ایجاد چنین دوقطبی‌هایی بازی دوسر باخت است یا دوسر بُرد؟