تهران – ایرناپلاس – با وجود آنکه سازمان مجاهدین خلق سال‌هاست توان عملیاتی در داخل کشور را از دست داده، اما همچنان جریان نفاق، کارکرد اطلاعاتی دارد و عمده تمرکز خود را در فضای مجازی و تبلیغاتی علیه نظام جمهوری اسلامی قرار داده‌ است.

تحلیلگر جنگ‌طلب
آخرین مصداق این مسئله مربوط به شناسایی یک اکانت مجعول به نام «حشمت علوی» است. حشمت علوی برای بسیاری از فعالان توییتری نامی آشناست؛ «تحلیلگر» حامی جنگ و تحریم که مقالات زیادی در رسانه‌های راست‌گرا منتشر کرده و در توییتر فعال است. اکنون مشخص شده که چنین فردی وجود خارجی ندارد و در حقیقت تیمی از مجاهدین خلق (منافقین) تحت پوشش این حساب کاربری فعال هستند. در طول سال ۲۰۱۷-۲۰۱۸ با اسم حشمت علوی بیش از ۶۰ مقاله در Forbes منتشر شده و حتی کاخ سفید در پاسخ به خبرنگاران به گزارش‌های این فرد تقلبی استناد کرده است.

مراحل شکل‌گیری عملیات روانی
پوریا آسترکی، کارشناس رسانه و شبکه‌های مجازی به همین بهانه در خصوص ماهیت عملیات روانی جدید جبهه ضد انقلاب در گفت‌وگو با ایرناپلاس گفت: «قبل از اینکه به مصادیق این عملیات روانی و رسانه‌ای که از طرف منابع خارجی در ایران و روی مردم ایران انجام می‌شود بپردازیم، ابتدا باید به مراحل شکل‌گیری این عملیات روانی پرداخته شود. اگر این موضوع را بشناسیم، پیدا کردن مصادیق و مقابله با آنها آسان‌تر خواهد بود و بعد از آن می‌توانیم در مورد مصادیق آن از جمله «ایران دیسنفو» و «حشمت علوی» و سایر اتفاقات رخ داده بهتر صحبت کنیم.»

وی در این خصوص گفت: «ما چهار اصطلاح مهم داریم که به‌صورت خطی پشت سر هم قرار نمی‌گیرد، ولی به‌نوعی هرکدام بخشی از دیگری است. در عملیات رسانه‌ای، مصادیقی برای هرکدام از این چهار اصطلاح مهم می‌بینیم. از مورد ساده که hoax است، شروع می‌کنیم و به مورد پیچیده‌تر posttruth یا فراواقعیت می‌رسیم. در مورد هرکدام از این چهار مورد، توضیح می‌دهم تا بدانیم طرف مقابل در چه فضایی روی کدام‌یک از این حوزه‌ها کار می‌کند و چه فضایی ایجاد کرده است».

Hoax و Fakenews
وی افزود: «مورد اول hoax است و بیشتر در مورد محتوای تصویری به‌کار می‌رود، یعنی عکسی که کاملاً تقلبی ساخته شده است. مثال معروف در فضای رسانه‌ای ایران، جعل‌کردن عکس یک مقام بلندپایه مذهبی ایران و قراردادن در فضایی نامناسب یا با لیوان شراب است. امروز سواد رسانه‌ای مردم در سطحی است که به‌سادگی این مورد را باور نمی‌کنند. این مورد تقریباً از رده خارج است. مسئله پیچیده‌تر این مورد که شاید هر روز با آن روبه‌رو شویم، چه در ایران و چه در سایر نقاط fakenews است. خبری که امکان دارد کل یا بخشی از آن دروغ باشد و برای القای موضوعی خاص در ذهن مخاطب ایجاد شود. مثلاً ۹۰% از موارد موجود در یک مقاله درست باشد و زمانی که به ذهن مخاطب جهت دادند ۱۰% مطلب مورد نظر خود را نیز در آن بین بگنجانند».

این کارشناس رسانه ادامه داد: «گاهی موضوع اشتباهی در خبر نیست و صرفاً یک تیتر گمراه‌کننده دارد یا بخشی از یک سخنرانی را جداکرده و منتشر می‌کنند. مخاطب نمی‌تواند متوجه شود این سی ثانیه از یک سخنرانی در چه موردی گفته شده بود و گمراه می‌شود و به‌تبع آن، جنجال درست می‌شود یا موجی در شبکه‌های اجتماعی ایجاد می‌کند».

Disinformtion محصول استالین!
وی گفت: «Fakenews بسیار هوشمندانه‌تر از hoax است. معمول این است که وقتی از fakenews صحبت می‌کنیم، یک مقاله یا یک گزارش خبری مدنظر ماست. حال اگر جریانی این fakenews را سازماندهی کند و به‌صورت بسیار حساب‌شده، انتشار اخبار جعلی و انتقال اطلاعات نادرست با اهداف مختلف را دنبال کند، این عملیات و فرآیند disinformtion است. در منابع غربی گفته شده است که این اصطلاح برای بار اول توسط «استالین» به کار برده شده است. او می‌خواست پروپاگاندای غرب علیه شوروی را توصیف کند و گفته بود آنها عملیاتی به این نام دارند و عمداً اصطلاحی روسی به کار نبرده است. یعنی این نوع عملیات، ماهیتی چندده‌ساله دارد و در مورد ایران نیز به‌صورت گسترده انجام می‌شود و لایه‌های مختلفی دارد. بخش مهمی از عملیات، خارج از ایران و علیه ایران و برای مخاطب خارجی انجام می‌گیرد. یعنی بدنام‌سازی و ایجاد فضای ترس از ایران که نتایج آن کم‌شدن گردشگر و بی‌تمایل شدن تجار به تجارت با ایران است».

تاثیرات هویت‌ستیز
پوریا آسترکی در خصوص تاثیرات این نوع از عملیات روانی گفت: «از تاثیرات disinformtion این است که فضا به دلیل سمپاشی برای مخاطب خارجی آنقدر سنگین می‌شود که او می‌ترسد با بردن نام ایران به او لطمه بخورد. بسیاری از آثار فرهنگی ایران به اسم ایران معرفی نمی‌شود. یک برند لباس با الهام گرفتن از طرح فرش تبریز، پارچه و لباس تهیه می‌کند و در توضیح می‌گوید از خاورمیانه الهام گرفته شده است. در حالی ‌که اسم مجموعه تبریز است، ولی اسم ایران در این کار به میان نمی‌آید».

وی ادامه داد: «یک بخش از disinformtion علیه مخاطب ایرانی انجام می‌شود. این موارد و عملیاتی که علیه ایران انجام می‌شود، آنقدر گسترده و بزرگ است که می‌توان مصادیق فراوانی برای آن برشمرد. اما مهم‌ترین نکته هویت‌ستیزی است، تا او را از هویت خود بیزار کنند و ایرانی از زندگی خود ناراضی باشد و از اینکه احساس خوشبختی کند، خجالت زده باشد و آدم‌ها از جامعه خود بیزار باشند».

پساواقعیت
آسترکی در خصوص ادامه این فرآیند افزود: «وقتی عملیات disinformtion به‌خوبی و با گستردگی و به‌طور عمقی پیاده‌سازی شد و در جامعه‌ای جاگیر شد، وارد مرحله پساواقعی می‌شویم. یعنی شما در خبر جعلی و حتی در disinformtion می‌توانید متوجه درست نبودن مسئله و خبر غیرواقعی و جریان مخرب باشید. اما در مرحله پساواقعی، این عملیات آن‌چنان گسترده و خوب و واقعی است که حتی ذهن منتقد خیلی وقت‌ها متوجه نمی‌شود که در جریان یک عملیات حرکت می‌کند و تحت انفعال از یک جریان رسانه‌ای و روانی قرار دارد و نمی‌تواند باور کند که واقعیت چیزی غیر از آن است که می‌بیند. به‌طور مثال اگر امروز کسی در شبکه اجتماعی بگوید من از زندگی در ایران راضی هستم، شاید بسیاری به او انتقاد کنند و فحش بدهند یا فکر کنند او پول گرفته تا چنین حرفی بزند. به‌همین دلیل که فضای غیرواقعی آن‌چنان تسری پیدا کرده و آنچنان سیاه‌نمایی شده است، که مردم در ذات خود و در تنهایی خود احساس بیزاری از جامعه دارند. این فضای سیاه، یک مسئله صفر و یک نیست و نمی‌توانیم بگوییم امروز کاملاً در جامعه تسری پیدا کرده است، ولی تا اندازه زیادی ایجاد شده ‌است و در بخش بزرگی از جامعه دیده می‌شود».

پروژه‌ای که منحصر در دولت ترامپ نیست
آسترکی گفت: «این چهار مرحله، خطی است که در این سال‌ها دنبال شده است. شاید زمینه برخی از این بحث‌ها به قبل از انقلاب برگردد و فقط بحث دشمنی با جمهوری اسلامی مطرح نباشد و تضعیف جامعه ایرانی ده‌ها سال هدف بوده و از طریق جریان‌های مختلف فکری دنبال شده است. ایجاد شک در هویت ملی و از بین بردن روحیه ایرانی، چیزی نیست که در سال‌های اخیر دنبال شده ‌باشد و از مدت‌ها پیش روی آن کار می‌شد. به‌طور مثال گرایش جامعه به تولید غیرایرانی و بدبینی به تولید داخل و اصطلاحاتی مثل «مملکته داریم»، «ایرانیه دیگه»، «ما ایرانی‌ها این‌جوری هستیم دیگه» و… سابقه‌ای قدیمی دارد».

وی افزود: «به ماجرای «ایران دیس‌اینفو» بر می‌گردیم. این برنامه در وزارت امور خارجه آمریکا شکل گرفته و برای یکپارچه‌سازی و هدایت انواع عملیات‌های ضد ایرانی در ایران و در خارج از ایران است. چون مجموعه‌ها و برنامه‌هایی وجود داشت که به‌صورت جزیره‌ای کار می‌کرد و از طرف اروپا حمایت می‌شدند و بودجه پارلمان اروپا را در اختیار داشتند و از آمریکا و وزارت امورخارجه و از لابیست‌های صهیونیست حمایت می‌شدند. برخی هم از سعودی و اسرائیل بودجه می‌گرفتند. ولی برنامه‌ای به‌وجود آمد تا بخشی از این فعالیت‌ها سازماندهی شود. ولی این عملیات به دولت ترامپ مربوط نیست. بسیاری از فعالان این ماجرا از چندین سال قبل به همین فعالیت‌ها مشغول بودند».

جنگ روانی به اسم جامعه مدنی!
این کارشناس شبکه‌های اجتماعی در خصوص محورهای مورد تأکید این جریانات گفت: «این جریانات دو محور عمده داشتند: یکی کارهایی که به ایران مربوط می‌شد و بحث هویت‌ستیزی در آن مطرح بود و توسط موسسه‌ای مثل «آموزشکده جامعه مدنی توانا» انجام می‌شد. دوم، کارهایی که در خارج از کشور انجام می‌شود و توسط لابی‌ها انجام می‌گرفت تا رسانه‌ها و افرادی که مخالف جنگ و حمله و تحریم ایران و طرفدار گفت‌وگو و تعامل با ایران هستند، مورد هدف قرار بگیرند و صدای آنها ضعیف شود و نتوانند به سیاست‌های افراطی انتقاد کنند».

پوریا آسترکی افزود: «این کارها در سطوح مختلف انجام می‌شود، از جمله در پایین‌ترین سطح‌ها، سازماندهی افرادی در توییتر برای فحاشی به این افراد است. یا نفوذ و حمایت در جریان‌های رسانه‌ای و خرید سیاست‌مداران که به هر نوعی جریان مخالف با برخورد افراطی با ایران خفه شود. افشای این ماجرا شاید به‌طور مقطعی به این سازماندهی لطمه بزند، ولی چون نوعاً بازیگران و افرادی که در این پروژه‌ها ذی‌نفع بودند، منفرد و جزیره‌ای فعالیت می‌کنند، در نهایت از طرف نیروهای ضدایرانی تأمین می‌شوند و در واقع لو رفتن ماجرا این تحرکات را متوقف نخواهد کرد».

حشمت علوی، آخرین نمونه
آسترکی در خصوص افشای ماهیت یک اکانت جعلی که به‌تازگی انجام شد، گفت: «در مورد اکانت ساختگی «حشمت علوی» که مقالاتی برای تقویت ذهنیت جنگ‌طلبان می‌نوشت و ویرانی‌طلب بود، باید گفت یک تحریریه این شخصیت ساختگی را پرداخته بودند و به اسم فعال یا زندانی سیاسی و مخالف جمهوری اسلامی به شهرت رساندند و هزاران دنبال‌کننده داشت و مقالات زیادی به اسم او منتشر شد. حتی در رسانه‌ای مثل «صدای آمریکای فارسی» مقالات زیادی منتشر کرد. لو رفتن این شخص فقط یک نشانه از کل جریان است. در توییتر هزاران اکانت به این نوع و با اسم‌های مختلف فعالیت می‌کنند. یکی مقاله می‌نویسد و دیگری پوستر درست می‌کند و اکثر آنها به کسانی که مخالف جنگ و تحریم هستند، به زبان انگلیسی و عربی و فارسی حمله می‌کنند تا فضای انتقاد از سیاست‌های افراطی از بین برود».

گفت‌وگو از سید عمادالدین محمودی