این روزها اتفاقات فراوانی در ورزش کشورمان رخ داده که هر کدام آنها در نوع خود یک سوژه ناب محسوب میشود. یکی از این سوژهها، اتفاقات این روزهای باشگاه استقلال است؛ آنچه باید به آن مجمعالجزایر مدیریتی در باشگاه استقلال لقب داد! در این باشگاه همه اختیاردار هستند و میتوانند نظر بدهند و کارها را پیش ببرند، تا جاییکه خوب پیش برود، همه آنها مدعی خواهند بود که خود توانستهاند این موفقیت را رقم بزنند، اما همینکه ناکامی از راه رسید، حرفها عوض میشود و هر یک، گناه را گردن دیگری میاندازد.
ریشه مجمعالجزایر مدیریتی
بهراستی ریشه مجمعالجزایر مدیریتی باشگاه استقلال از کجاست؟! ریشه آن برمیگردد به بنیانگذار باشگاه دوچرخهسواران، تیمسار خسروانی که بعدها با نام تاج ادامه حیات داد و سپس به استقلال تغییر نام پیدا کرد. تیمسار خسروانی که خود دوچرخهسوار بود و هیچگاه در دوران رکابزنی سکوی سوم را هم ندید چه برسد به آنکه روی سکوی قهرمانی قرار بگیرد، آن روزها با توجه به قدرتی که داشت، بهترینها را از تیمهای دیگر به این باشگاه میآورد و یک تیم قدرتمند میساخت و تنها هدفش قهرمانی بود و بس!
پنجاه تصمیمگیرنده!
حتی آن زمانیکه رایکوف سرمربی تیم ملی بود و با این تیم به شوروی سابق سفر کرد، یک نیمه را با بازیکنان تاج سابق برابر حریف بازی به میدان رفت و این یعنی تاج سابق یازده ملیپوش داشت! این یعنی ژن این داستان ایراد دارد. ولی تیمسار خسروانی یک نفر بود، اما حالا پنجاه نفر در این تیم تصمیم میگیرند و ما دلمان برای هواداران این باشگاه میسوزد که با چه عشق و علاقهای میآیند پیگیر این مسائل میشوند و راه بهجایی نمیبرند.
بزرگتر ندارد
با این تفاصیل باید گفت که همه مشکلات امروز استقلال در این مجمعالجزایر مدیریتی خلاصه میشود که هیچکس چشم ندارد، دیگری را ببیند. مشکل اصلی این روزهای استقلال این است که یک بزرگتر واقعی ندارد. زمانی بزرگتر این تیم منصور پورحیدری بود که با گذشت دو سال و هفت ماه از مرگش، هنوز طلبش را به همسرش ندادهاند! این روزها بعد از کنار گذاشتن وینفرد شفر که هنوز توافقی با او بهخاطر طلب یک میلیون دلاریاش صورت نگرفته، صحبت از حضور آندرهآ استراماچونی است و گفته میشود فرهاد مجیدی دستیار اول او خواهد بود.
دستیار کارهای نیست
جواد زرینچه یکی از پیشکسوتهای استقلال در مصاحبه خود گفته که در این باشگاه دستیار کارهای نیست و نقشی ندارد! حتی عباس سرخاب یکی دیگر از پیشکسوتان استقلال گفته که با آمدن این مربی، هم استقلال ضرر خواهد کرد و هم فرهاد مجیدی. بهتر است مجیدی کنار بکشد تا خراب نشود. البته چند وقت پیش فرهاد مجیدی در مصاحبهای گفته بود برخیها چشم ندارند او را در این باشگاه و روی نیمکت استقلال ببینند و به همین دلیل بحث سوختن او در این شرایط را پیش کشیدهاند!
مربیگری تخصص است
اما اکنون این سؤال پیش میآید که فرهاد مجیدی کجا مربیگری کرده است؟ او حرفهای پیشکسوتان باشگاه را نوعی حسادت میداند نه خیرخواهانه! فرهاد به اشتباه فکر میکند کسانی که اعتقاد دارند در حال حاضر او مناسب استقلال نیست دشمنش هستند. مجیدی باید بداند حتی با داشتن مدرک پرو لایسنس، باز دلیل نمیشود بهعنوان مربی که یک شغل تخصصی است مشغول به کار شود. یک مربی باید با واژههای برخورد با روانشناس، با آشپز، با بازیکنان، با کادر فنی، با مدیریت باشگاه، با مسائل اقتصادی و … آشنا باشد.
کدام پیشینه
مربیگری تنها مدرک نیست، بلکه تخصص است، حالا فرهاد مجیدی با کدام باشگاه کار کرده و آموزش دیده و با کدام پیشینه میخواهد مربی استقلال شود؟! فرهاد مجیدی باید بداند برای اینکه بتواند در استقلال موفق شود، باید از تیمهای رده پایینتر کار را آغاز کند، درست همان کاری که امیر قلعهنوعی انجام داد و بعد به استقلال آمد و در نهایت این تیم را به مقام قهرمانی رساند. مجیدی باید بداند که دوست میگوید: گفتم! و دشمن میگوید: میخواستم بگویم! فرهاد باید برود از باشگاههای کوچکتر آغاز کند.
استقلال واقعی
مجمعالجزایر مدیریتی: امیرحسین فتحی، هیأت مدیره، فرهاد مجیدی، آندرهآ استراماچونی، کمیته فنی، کمیته پیشکسوتان و … «ما» نیستند، بلکه «من» هستند و برای «ما» شدن باید یکی را بهعنوان بزرگتر قبول داشته باشند. بزرگتری که حرفش خریدار داشته باشد. اکنون باید منتظر ماند و دید استقلال لیگ نوزدهم با این مجمعالجزایر چگونه بسته میشود و تا کجا پیش میرود؟ قطعاً همه افرادی که به آنها اشاره شد، در خود تواناییهایی میبینند که ما نمیتوانیم آن را ببینیم! بیایید بهخاطر خیل هواداران این باشگاه قدیمی پایتخت، از «منیت» خود بکاهید و «ما» شوید تا شاهد یک استقلال واقعی باشیم.
گزارش و تحلیل از مجید روانستان