تاریخ انتشار: ۱۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۱۸:۲۶

تهران-ایرناپلاس- «این انقلاب زاییده‌ اجتماعات و تظاهرات است و ما به جای اینکه اولین اصل بدون قید و شرط را راجع به تظاهرات و راهپیمایی‌ها تصویب کنیم، صد قید و بند به آن می زنیم. وقتی گفتیم مخالف مبانی اسلام نباشد، خودش همه چیز را دارد، باید بگوییم تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها آزاد است، یعنی اصل بر آزادی اجتماعات و تظاهرات باشد، بعد اگر می‌خواهید شرط بگذارید، بگویید خلاف مبانی اسلام نباشد. »

این جملات گفته‌های آقای رشیدیان، یکی از اعضای مجلس خبرگان قانون اساسی است در شصت و پنجمین جلسه‌ای که پیرامون نگارش قانون اساسی در سال ۱۳۵۸ برگزار شد. اما رشیدیان تنها مخالف مقید بودن اصل ۲۷ قانون اساسی نبود. آیت‌الله منتظری، شهید بهشتی و منیره گرجی‌فرد از جمله کسانی بودند که مدافع تصویب اصل ۲۷ بدون، اما و اگر بودند. اصل ۲۷ قانون اساسی چه می‌گوید؟


«تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است.»



سال‌ها بعد در آذر ۱۳۹۵ منشور حقوق شهروندی به‌عنوان دستاوردی در دولت حسن روحانی تصویب می‌شود. در ماده ۴۶ آن به‌صراحت از حق شهروندان بر تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها سخن گفته شده و بر حفظ امنیت اجتماعات از جانب دستگاه‌های مسئول تأکید می‌شود. در سطح جهانی نخستین سند در حمایت از حق شهروندان برای گردهمایی اعلامیه جهانی حقوق بشر است که در ماده بیستم بر حق آزادانه هرکس بر تجمع مسالمت‌آمیز صحه می‌گذارد. ماده ۲۱ میثاق حقوق مدنی و سیاسی با اندکی تفاوت در شیوه بیان، اما کمابیش متضمن همان مفهوم و همسو با اعلامیه می‌گوید: «حق تشکیل تجمع‌های مسالمت‌آمیز به رسمیت شناخته می‌شود.» و در ماده دو میثاق از تعهد هر دولت نسبت به حقوق شناخته شده در میثاق سخن می‌گوید.



دیگر عهدنامه دربردارنده حق آزادیِ تجمع، کنوانسیون اروپایی حقوق بشر است که یکی از قدیمی‌ترین پیمان‌نامه‌های متضمن این حق محسوب می‌شود. اگر بخواهیم به این لیست اضافه کنیم، به دست کم هشت مورد سند بین‌المللی دیگر می‌رسیم که حق آزادی گردهمایی و راهپیمایی در آن‌ها شناسایی و تضمین شده است. جمهوری اسلامی ایران به‌موجب قوانین داخلی و بین‌المللی متعددی متعهد شده تا حقوق مدنی و سیاسی افراد و گروه‌ها را به رسمیت بشناسد و اجرای این حقوق را تضمین کند.



اما به گمانم یکی از بزرگ‌ترین ضعف‌های نظام حقوق بشر، فقدان ضمانت اجرای مؤثر و بازدارنده است. در سطح جهانی پدیدآورنده قواعد نظام بین‌المللی حقوق بشر دولت‌ها هستند و ناگفته پیداست که دولت‌ها در تصویب قواعد و اصولی که شاید روزی با موجودیت آن‌ها بازی کند، آن‌چنان دست شهروندان را باز نخواهند گذاشت. در سطوح داخلی نیز مسئله شهروندان فقدان یک قانون که حق آن‌ها را به رسمیت بشناسد، نیست. مسئله شهروندان نبود یک نهاد ملی حقوق شهروندی و مرجعی بی‌طرف برای رسیدگی به شکایت‌های قانون اساسی است.



تا زمانی که سازوکار مشخص و دقیقی که توان ایستادگی در برابر اِعمال سلایق را داشته باشد و فراتر از تمام افراد و احکام شخصی شمرده شود، وجود نداشته باشد، انبوه قوانینی که از حق تجمع سخن می‌گویند، به کار هیچ کارگر و دانشجو و گروهی نمی‌آید. با تجمعِ روز کارگر در مقابل مجلس شورای اسلامی در حالی برخورد می‌شود که در دو سند مهم داخلی از حق مردم برای تجمع و گردهمایی سخن رانده شده است.



در این وضعیت باید از خود بپرسیم ما چه کردیم؟ ما دانشگاهیان! هر سال با فرا رسیدن ۱۶ آذر، دانشجو خود را مؤذِن جامعه خطاب می‌کند و معتقد است اگر او خواب بماند، جامعه هم خواب می‌ماند. سکوت، جامعه مؤذن را فرا گرفته است. رسالت دانشگاه به نحو غم‌انگیزی فراموش شده است.


در مبارزات سال ۵۷ بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران بارها بر نقش دانشجویان در تمام سخنرانی‌های خود تأکید می‌کرد و به‌خوبی آگاه بود که انقلاب تا چه اندازه به دانشگاه مدیون است. دانشگاه تریبون مطالبات مردم بود. فریادهای مردم از گلوی دانشگاه شنیده می‌شد. اهمیت دانشگاه در جهت دادن به افکار عمومی بر رهبر کنونی انقلاب نیز پوشیده نیست.



اما سال‌هاست.. فضای ترس و انفعال و سکوت دانشگاه‌های ایران را فرا گرفته است. باید از مسئولان پرسید آن دانشجوی انقلابی و آرمان‌خواه که مسئول بیدار کردن مردم است، اگر تصمیم بگیرد غبار وابستگی و سرسپردگی از تریبون‌ها و کلمات و تخته‌های کلاس بزداید و ترویج‌دهنده تفکر انتقادی در دانشگاه باشد، می‌تواند امیدوار به آینده‌ای امن باشد؟



کلامِ بهشتی را به یاد بیاوریم. او معتقد بود دانشجو باید دردآشنا باشد و فقر و محرومیت گودنشینان را دریابد. در روز کارگر، تعدادی از دانشجویان به پیروی از آنان که صدای بی‌صدایانند، با کارگران همراه شدند و پاسخی جز خشونت ندیدند. حال ما باید همراهی و اتحاد را معنای دوباره‌ای ببخشیم. باز هم به قول بهشتی، دانشگاه فرصتی است برای تمرین بی‌تفاوت نبودن.


در تمام سال‌هایی که صدای حق‌خواهی مردم خاموش شد، یک پیام به چشم افراد خردمند آمد: تنها گذاشتن آن‌ها که هنوز فریادشان بلند است، آسیب‌پذیرترشان می‌کند. رسالت دانشگاه در هیچ زمانی حفظ وضع موجود نبوده و آرمان‌خواهی مهم‌ترین اصل نانوشته اساسنامه دانشگاه‌های سراسر جهان است. زیباتر بود اگر دانشکده‌های حقوق بدون هیچ مزد و حق‌الوکاله‌ای به دادخواهی افرادی برمی‌خاستند که طنین صدای مردم از حنجره‌شان بی‌پروا شنیده می‌شود. به رسالت خود برگردیم. برای خود مؤذن شویم. بر شانه‌های دوستانمان ضربه‌ای آرام بزنیم و بیدارشان کنیم. خورشید در دانشگاهی که صدا ندارد، طلوع نمی‌کند.



--------------------------------------------------------------------------


* کارشناسی ارشد حقوق بشر، دانشگاه شهید بهشتی


نشریه سرو، دانشگاه شهید بهشتی