تهران - ایرنا پلاس - 10 خرداد سالگرد وفات مهندس عزت‌الله سحابی از مبارزان پیش از انقلاب و از فعالان سیاسی دوره پس از انقلاب است. کسی عنوان «ملی - مذهبی» با نامش گره خورده و همواره در طول حیات خویش، دغدغه ایران داشت.

آنچه در ادامه می‌آید گفت‌وگوی ایرنا پلاس، با دکتر مهدی معتمدی مهر، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی و رییس کمیته آموزش و عضو دفتر سیاسی نهضت آزادی ایران در خصوص بازخوانی حیات فکری و سیاسی مرحوم سحابی است.





چرا ایران فردا؟

ایرنا پلاس: به طور کلی، وجوه اصلی اندیشه مهندس سحابی در حوزه توسعه ایران بر اساس چه مولفه‌هایی، قابل تفسیر است؟



معتمدی مهر: مرحوم مهندس سحابی، علاوه بر دانش مهندسی مکانیک که در دوران تحصیل در دانشکده فنی آموخته بود، در اثر مطالعات عمیقی که در دوران زندان پیش از انقلاب در عرصه‌های اجتماعی و اقتصادی انجام داد، در زمره معدود کنشگران ملی و اسلامی ایران قرار دارد که با مباحث «توسعه» به خوبی آشنا بود و یادداشت‌ها، سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های متعددی در این زمینه داشتند. طرح مفهوم «ایران فردا» که بعدها عنوان نشریه ایشان قرار گرفت، در راستای توجه راهبردی ایشان به مقوله «توسعه» بود.

از سوی دیگر، مبانی فکری و ریشه حرکت سیاسی مهندس سحابی به جریان روشنفکران دینی و پیشگامان نهضت آزادی ایران مانند زنده‌یادان مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت‌الله طالقانی تعلق دارد. این جریان فکری و سیاسی از شهریور ۱۳۲۰ به بعد در پاسخ به ضرورت ارائه الگویی بومی از مدرنیسم در ایران ایجاد شد و در همین راستا به ارایه قرائتی ایرانی و اسلامی از آموزه‌های دینی پرداخت که با مفاهیم دنیای مدرن سازگار باشند. آزادی، دمکراسی، حقوق بشر، عدالت اجتماعی و توسعه، از جمله این مفاهیم دنیای مدرن بودند که روشنفکران دینی و از جمله مهندس سحابی در طول بیش از هفت دهه، برای استقرار و نهادینه شدن این ارزش‌ها تلاش خالصانه کرده و متحمل سال‌ها رنج زندان و شکنجه و مبارزات و تلاش‌های مستمر سیاسی شدند.





توجه سحابی به درون‌زایی و انسان‌محوری

مبالغه‌آمیز نیست اگر بگوییم که یکی از اولین مولفه‌های توسعه در اندیشه سیاسی سحابی، «درون‌زایی» و ارایه الگویی ملی از مفهوم توسعه است که با آموزه‌های قرآنی و فرهنگ توامان ایرانی و اسلامی هم‌خوانی داشته باشد. تاکید هماره مهندس سحابی بر مفاهیمی مانند «تولید ملی، خودکفایی، تعاونی‌ها، شوراها» و نیز تلاش برای تبیین و تبلیغ برداشتی عقلانی از مفاهیم دینی در حوزه عمومی و در مقام یکی از مهم‌ترین بنیان‌های اجتماعی ایران و نه صرفاً باور متافیزکی، در همین راستا قابل فهم است.

مولفه بارز دیگر اندیشه سیاسی مهندس سحابی در حوزه توسعه ایران، بر «انسان‌محوری» تمرکز دارد و نه بر رشد اقتصادی صرف یا افزایش تولید و نظایر آن. گرانیگاه فرآیند توسعه مورد نظر سحابی، بر محور باورها، انسان‌شناسی و جهان‌بینی او پیرامون مفهوم «انسانِ شهروند» مستقر است که صرف‌نظر از تعلقات نژادی، جنسیتی، مذهبی و جایگاه سیاسی بشر ظهور می‌یابد. «انسان» و توجه به حقوق و کرامت او که در قالب مجموعه باورهای راجع به حق تعیین سرنوشت، حقوق شهروندی، تحقق حقوق و حاکمیت ملت و به عبارتی در مفهوم گسترده «توسعه سیاسی» تجلی پیدا می‌کند، از جمله نکات مورد توجه مهندس سحابی است که به دفعات در نگرش مربوط به توسعه مورد تاکید قرار داده بود. سحابی، توسعه ایران را ضرورتی در راستای سرافرازی ایرانیان و رشد مادی و اخلاقی شهروند ایرانی می‌خواست. از همین رو هرگز مشتاق پروژه‌های منتزع از این هدف، مانند تبدیل ایران به یک ابَرقدرت سیاسی و نظامی یا اولویت‌دهی به انرژی هسته‌ای و نظایر آن نبود.





تاکید بر توسعه متوازن

مهندس سحابی از توسعه متوازن، همه‌جانبه و پایدار دفاع می‌کرد و در زمره کسانی بود که می‌گفت، ما نمی‌توانیم صرفاً بر یکی از وجوه توسعه، مانند توسعه اقتصادی یا توسعه علمی یا توسعه سیاسی تمرکز کنیم و بپنداریم که زمانی که در یک بخش به نتیجه رسیدیم، آن‌گاه باید به سراغ وجه دیگر برویم. بنابراین هم در اوج شکوفایی و ظهور دوران توسعه سیاسی در ایران که پس از خرداد ۱۳۷۶ است، سحابی همواره نسبت به رعایت و ارتقای شاخص‌های عدالت اجتماعی دغدغه نشان می‌داد و هم در اوج تبلیغات پوپولیستی دوران احمدی‌نژاد که «عدالت» را برجسته می‌کردند، مهندس سحابی، جامعه را به اهمیت بی‌بدیل شاخص‌های توسعه سیاسی رهنمون می‌کرد.

این تفکر، بن‌مایه نامه معروف ۹۰ امضایی است که در سال ۶۹ تهیه و منتشر شد و مهندس سحابی از بانیان آن بود. در زمانی که محور تبلیغات دولتی در حول مساله «سازندگی» و «توسعه اقتصادی» می‌چرخید، مهندس سحابی به وجوه جداناشدنی توسعه سیاسی و ارایه طرحی متوازن از مفهوم توسعه توجه داشت. این دیدگاه همه‌جانبه‌گرای سحابی در مورد توسعه، به عنایت این مرد تقوا و سیاست به مقوله تعالی اخلاقی جامعه در کنار رشد و توسعه اقتصادی و علمی و سیاسی منجر می‌شد. سحابی، همواره در عرصه تولیدات اعتقادی و در حوزه رشد فرهنگی و اخلاقی جامعه نیز کوشا بود.





هرگز برداشت روبنایی از اصلاحات ارایه نمی‌داد

ایرنا پلاس: در حوزه اصلاحات ساختاری و مبارزه با فساد، مهندس سحابی چه رویکردی داشت؟



معتمدی مهر: مهندس سحابی، هرچه به پختگی بیشتر سیاسی می‌رسد، نگاه راهبردی‌تری نسبت به اصلاحات پیدا می‌کند. از همین رو، هرگز برداشت روبنایی از اصلاحات ارایه نمی‌داد. هم در «سیاست» و هم در حوزه اقتصاد و فرهنگ و عرصه اصلاحات دینی، پیگیر و علاقمند به اصلاحات ساختاری بود. به همین دلیل بود که هرگز، نه عرصه روشنفکری دینی را رها کرد و نه عرصه مبارزات سیاسی دمکراتیک را. پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ مهندس سحابی از جمله پیشگامان و علاقمندان در طرح جبهه دمکراسی و حقوق بشر بود. اندیشه حاکم بر این جبهه، رویکردی عمیق و ساختاری به «اصلاحات» داشت و اگرچه «نهاد انتخابات» را به عنوان یک سازوکار بی‌بدیل در راستای تقویت فرآیند دمکراسی می‌دانست، اما پروژه اصلاحات را محدود به دوران تبلیغات انتخاباتی نمی‌دید.

اصلاح ساختار حقیقی قدرت و متعاقباً جهت‌دهی و بهبود ساختار حقوقی قانون اساسی، ماهیت اصلی رویکرد سحابی را نسبت به مقوله اصلاحات توضیح می‌دهد. بنا بر همین نگرش، مهندس سحابی و دوستان ایشان در نهضت آزادی ایران از همان دهه نخست انقلاب، مشی متفاوتی را دنبال گرفتند و آگاهانه ترجیح دادند که به جای ورود در ساختار قدرت، فرآیند دمکراتیزاسیون را با اثرگذاری بر ساختار قدرت و از طریق تقویت نهادهای جامعه مدنی و آگاهی‌بخشی بر افکار عمومی پیگیری کنند.





توجه سحابی به پاکدستی همراهان

این رویکرد ساختاری نسبت به مشی اصلاحات، سبب شد تا حساسیت‌ها و توجه مهندس سحابی به مساله فساد، کم‌رنگ نشود و پایدار بماند. عنایت خاص مهندس سحابی به اهمیت نهادهای نظارتی و برنامه‌ریزی مالی مانند سازمان برنامه و بودجه و نیز نظارت نهادهای مدنی مانند احزاب ملی و مطبوعات مستقل بر عملکرد حاکمان، در همین راستا قرار داشت. مهندس سحابی علاوه بر آنکه از ساختار فساد مالی و سیاسی دوری می‌کرد و با وجود گشاده‌رویی، سعه صدر و روحیه مدارایی که در پذیرش اختلاف دیدگاه‌های سیاسی و دینی داشت و بدان عمل می‌کرد، در گزینش همراهان و همکاران خود، به مساله پاکدستی توجه ویژه داشت و نسبت به افراد یا جریاناتی که شایبه فساد از آنان مطرح بود، مرزبندی جدی رعایت می‌کرد.

هم از این رو بود که این شخصیت وارسته و پرتلاش سیاسی، امروز در قامت یکی از سرمایه‌های اجتماعی و الگوهای پاکدستی و زیست مومنانه و اخلاقی جامعه ما ارتقا یافته است. زندگی طولانی مهندس سحابی بر خلاف تلقی رایجی که می‌گوید: «سیاست با اخلاق قابل جمع نیست» گواهی صادق است بر آنکه می‌توان در عرصه سیاست حضور داشت و اخلاقی زیست. این الگو، مصادیق و سرمایه‌های ارجمندی در تاریخ سیاسی ایران دارد که امیرکبیر، مصدق، بازرگان، سحابی‌ها، یزدی و...... را در بر می‌گیرد.





تقدم عدالت بر آزادی، انگیزه انشعاب از نهضت آزادی

ایرنا پلاس: آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در نگاه مهندس سحابی چه حدود و ثغور و چه جایگاهی داشت؟



معتمدی مهر: در پاسخ به این سوال اساسی، البته باید دوره‌های گوناگون زندگی سیاسی مهندس سحابی را به طور جداگانه مورد بررسی قرار داد: در یک نگاه کلی به نظر می‌رسد که از آغاز فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی ایشان که حضور موثر ایشان در جنبش دانشجویی دهه ۲۰ و ۳۰ خورشیدی، نهضت مقاومت ملی، جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران تا دهه پنجاه را شامل می‌شود، اولویت ضرورت دستیابی به آرمان آزادی و وجه ضداستبدادی در اندیشه و عمل مهندس سحابی بارز است.

از دهه ۵۰ و با دوران مجدد زندان سحابی که در فضای هژمونی گفتمان انقلابی متاثر از فرهنگ سیاسی مارکسیسم قرار دارد، به نظر می‌رسد که جمع‌بندی نهایی و جهت‌گیری سیاسی مهندس سحابی به سود اولویت «عدالت» بر «آزادی» و اصلی قلمداد کردن ِ مبارزات «ضد امپریالیستی» و جایگزینی آن به جای مبارزات «ضد استبدادی» رقم خورده است. این نگرش هم در خاطرات مهندس سحابی از این دوره مشهود است و هم در مواضع او در سالیان نخست پس از انقلاب دیده می‌شود که نهایتاً به انشعاب و اعلام استعفا از نهضت آزادی ایران در زمستان ۱۳۵۸ منجر شد.





آزادی، کالای لوکس؟

در متن این استعفانامه و به ویژه در بندهای پایانی آن، در مقام بیان اختلاف فکری با مهندس بازرگان و مشی نهضت آزادی، به وضوح گفته می‌شود که مهندس بازرگان همچنان «استبداد» را مساله اصلی می‌داند و همچنان به «آزادی» اولویت می‌دهد و حال آنکه به زعم مهندس سحابی و همفکرانش مانند آقایان محمدعلی رجایی، حسن حبیبی، کمال خرازی، محمد بسته‌نگار، دکتر مهدی جعفری و.... که در لیست مستعفیان از نهضت آزادی ایران قرار داشتند، مساله اصلی «خطر امپریالیسم» است. مهندس سحابی در این دوره حتی در موقعیت‌هایی یادآور شده است که «آزادی، کالای لوکس» است و اولویت با تحقق «عدالت اجتماعی» است.

این نگرش البته در سالیان پیش از انقلاب و تا اواخر دهه شصت، به شدت ترویج می‌شد و حتی چه بسا گفتمان غالب جامعه ایران بود. جریانات چپ مارکسیستی هم در مواضع خود، صراحتاً اعلام می‌کردند که تضاد اصلی، تضاد «خلق و امپریالیسم» است و نه تضاد «خلق و ارتجاع». حمایت‌های گسترده حزب توده از روحانیت و دفاع راهبردی جریان چپ مارکسیستی از اقدامات و حضور امثال خلخالی در ساختار قدرت سیاسی، در همین راستا تبیین می‌شد.





گذار به سوسیال دموکراسی در دهه هفتاد

اما به نظر می‌رسد که اگرچه همواره مهندس سحابی در طیفی از نیروهای ملی و اسلامی قرار داشت که در جهت ترویج فضیلت «عدالت اجتماعی» و طرح اولویت مساله «رفع فقر و تبعیض» پیشگام و فعال بود، اما به تدریج و متاثر از واقعیات سیاسی، مهندس سحابی مجدداً جایگاه و اهمیت آزادی و دمکراسی را مورد بازبینی قرار داد و از همین رو، کلیت مبارزات مهندس سحابی از اواخر دهه شصت تا پایان حیات ایشان در این راستا قرار دارد. تمام زندان‌ها و فشارهایی که در این دوره آخر از ۱۳۶۹ تا پایان عمر بر مهندس سحابی تحمیل شد، به خاطر جهت‌گیری‌های دمکراتیک و مطالبات آزادی‌خواهانه ایشان بود و نه مواضع اقتصادی عدالت‌گرایانه.

مهندس سحابی از اوایل دهه هفتاد به بعد، خودش را یک «سوسیال دمکرات» می‌نامد و بیشتر به الگوهای توسعه کشورهای اسکاندیناوی علاقه‌مندی نشان می‌دهد که ضمن بهره‌گیری از الگوی اقتصاد آزاد و متکی بر بخش خصوصی، به بنیان‌های عدالت‌خواهانه و نظام‌های تامین اجتماعی نیز ملتزم و متعهد است. بهره‌گیری از عنوان سوسیال دمکرات، تصمیمی آگاهانه و هوشمندانه از سوی مهندس سحابی به حساب می‌آید که حکایت از بازبینی بنیادین نسبت به مواضع اقتصادی و سیاسی سوسیالیستی دو دهه پیش ایشان و توجه به اولویت «آزادی» در نگرش و عملکرد سیاسی مهندس سحابی دارد.





تحت تاثیر تبلیغات مسکن مهر یا پرداخت نقدی یارانه‌ها نبود

باور عمیق به ضرورت توسعه سیاسی و دستیابی به آزادی و حقوق بشر، از جمله دلایلی بود که به رغم گرایشات عدالت‌خواهانه مهندس سحابی، در دوران احمدی‌نژاد، ایشان را هرگز تحت تاثیر تبلیغات دولت مهرورز و پروژه‌هایی مانند مسکن مهر یا پرداخت نقدی یارانه‌ها قرار نداد. مهندس سحابی همواره به این برداشت‌های سطحی از مقوله «عدالت» نقد جدی داشت و صراحتاً از جایگزینی «راستگرایی، پوپولیسم و نظامی‌گری» در کسوت ظاهری «عدالت» جامعه را حذر می‌داد.

نکته آخر آنکه توجه راهبردی مهندس سحابی و جریاناتی مانند نهضت آزادی ایران به «آزادی» و «توسعه سیاسی» را هرگز نمی‌توان به نوعی رویکرد لیبرالی تقلیل داد. آزادی مورد دفاع این تفکر، هرگز دلالت بر آزادی‌های لگام‌گسیخته و بدون حد و مرز نیست. دفاع جریان فکری و سیاسی یاد شده از «آزادی» همواره در چارچوب «حاکمیت قانون» و آزادی‌های بنیادین قانون اساسی مطرح بوده است. حد و مرز «آزادی» را فقط عنصر «رضایت» یا حد «آسیب دیگران» تعیین نمی‌کند و بلکه، «قانون دمکراتیک» است که محدوده آزادی را معین می‌کند؛ ولو آنکه اعمال آزادی به ضرر دیگران نیانجامد.





نگران «فردایِ ایران»

ایرنا پلاس: مهندس سحابی، مهم‌ترین چالش پیش روی کشور را در چه حوزه‌ای تلقی می‌کرد؟



معتمدی مهر: گمان می‌کنم که مهندس سحابی در سالیان آخر عمر، مهم‌ترین چالش را بقا و حفظ تمامیت ارضی ایران با تمرکز بر حقوق بنیادین ملت می‌دانست. ایشان به دفعات می‌گفت که به شدت نگران «فردایِ ایران» است. مهندس سحابی بر اساس تجربه تاریخی و دانش سیاسی گسترده‌ای که داشت، روند رشد فزاینده بحران‌های ساختاری و فراگیر در ایران را حس می‌کرد. در خشت خام می‌دید که بی‌برنامگی و مدیریت غیرکارشناسی و تخلفات روزافزون اقتصادی و تمامیت‌خواهی‌های سیاسی، کشور را به سوی فروپاشی سوق می‌دهد.



می‌دانست دموکراسی کالایی نیست که با کوله‌پشتی سربازان امریکایی به کشور ما وارد شود

ایرنا پلاس: نگاه مهندس سحابی در خصوص تحولات سیاسی در کشور، بر چه مبنایی بود؟ سحابی ارتباط فرآیندهای تغییر با سازوکارهای سیاسی را چگونه ارزیابی می‌کرد؟ مشخصاً از منظر مهندس سحابی اصلاح وضعیت کشور از چه معبری بود؟ جنگ و تهاجم خارجی، تکیه بر اپوزیسیون یا استفاده از ظرفیت‌های موجود در بستر نظام جمهوری اسلامی ایران؟



معتمدی مهر: من فکر می‌کنم که مهندس سحابی اگرچه کنشگری فرمالیست نبود و ظرفیت‌های عمل‌گرایی را خوب می‌شناخت، اما به ماهیت سازوکارهای سیاسی در راستای دستیابی به اهداف و راهبردها توجه داشت. مهندس سحابی جمله‌ای تاریخی داشت که این روزها به دفعات به یادم می‌آید: [نقل به مضمون] ایشان می‌گفت که سرنوشت جمهوری اسلامی به تمامیت ارضی ایران گره خورده است.

این عبارت به وضوح نشان می‌دهد که مهندس سحابی به روند تغییرات از هر راه و به هر بها معتقد نبود. طبیعی است که ایشان به عنوان یک مبارز ملی، دموکراسی‌خواه و انسان‌گرا، تحت هیچ شرایطی با جنگ و تهاجم خارجی موافق نبود، علی‌الخصوص که به ماهیت جهانی‌سازی اقتصاد و سیاست و نیات و برنامه‌های راهبردی دولت امریکا در استفاده از فرصت رویارویی‌های نظامی آگاهی داشت. از همین رو سحابی به خوبی می‌دانست که دموکراسی کالایی نیست که با کوله‌پشتی سربازان امریکایی به کشور ما وارد شود.

اصرار مهندس سحابی بر ماندن در ایران به رغم فشارها و هزینه‌هایی که بر او، خانواده و دوستانش تحمیل می‌شد و عدم تایید کلی مبارزات سیاسی خارج از کشور، گواهی می‌دهد که مهندس سحابی، دمکراسی را یک فرآیند می‌دانست و نه یک رخداد. از همین رو نسبت به شیوه‌های غیرتدریجی و براندازانه و انتقال مدیریت مبارزات سیاسی به خارج از کشور خوش‌بین نبود و در فرآیند گذار به دمکراسی، به استفاده از ظرفیت‌های داخلی و بستر موجود در قانون اساسی باور و امید داشت.





با تحول خواهان مرزبندی داشت

ایرنا پلاس: آیا جریان سیاسی که خود را به عنوان تحول‌خواهان معرفی می‌کند، در راستای مشی سیاسی مهندس سحابی می‌دانید؟ به نظر شما اگر مهندس سحابی امروز زنده بود، در کدام دسته‌بندی سیاسی قرار داشت؟



معتمدی مهر: با توجه به پاسخ‌هایی که در سوالات پیشین دادم، به نظرم می‌رسد که اگر مهندس سحابی امروز در قید حیات بود، حضور سیاسی خود را در بستر کلی جریان اصلاحات تعریف می‌کرد؛ اگرچه نسبت به عملکرد برخی اصلاح‌طلبان، حتماً انتقادات جدی داشت. در خصوص آن‌چه این روزها به نام «تحول‌خواهی» مطرح می‌شود، افزون بر نقدهایی که نسبت به آن دارم و علاقمندم که در فرصتی، مستقلاً بیان شود، «تحول‌خواهی» را واجد برخورداری از ماهیت جریان یا دسته‌بندی سیاسی نمی‌بینم. تحول‌خواهی در ایران، در مقام دسته‌بندی سیاسی، هنوز هیچ مابه‌ازایی ندارد و بیشتر به یک «ایده» می‌ماند که البته در نهایت به سود جریان برانداز عمل می‌کند. نمونه این الفاظ، به دفعات در اذهان تولید شده است. شاید در یک مشابه‌سازی تاریخی بتوان «تحول‌خواهان» را در راستای جریان تاریخی «خط سوم» قلمداد کرد که مسلماً مورد تایید مهندس سحابی نمی‌توانست قرار گیرد.





تاکید بر فعالیت جمعی

ایرنا پلاس: نگاه مهندس سحابی به تحزب چه بود؟ در خصوص شورای فعالان ملی مذهبی ارزیابی شما چیست؟



معتمدی مهر: مشی زندگی سیاسی مهندس سحابی نشان می‌دهد که ایشان از جوانی به ضرورت همکاری‌های جمعی و فعالیت در قالب احزاب سیاسی توجه داشته است. یک بار در جمعی بودم که خود ایشان تعریف می‌کرد از سال‌های ۱۳۲۸ به بعد، پیشنهاد ایجاد حزب را با مرحومان دکتر یدالله سحابی و مهندس بازرگان در میان گذاشته بود. در نهضت مقاومت ملی هم مهندس سحابی از جوانان فعال بود. در نهضت آزادی هم مهندس سحابی جزء پیشگامان و نخستین حلقه کادر شورای مرکزی بود. پس از استعفای از نهضت هم مهندس سحابی همواره در قالب همکاری‌های جمعی و دفاتر مطالعاتی و مطبوعاتی مانند «شط» یا «ایران فردا» فعالیت می‌کرد و نمونه‌ای از کنش سیاسی فردی از ایشان را در خاطر ندارم.

ائتلاف نیروهای ملی مذهبی در سال ۱۳۷۸ و متعاقباً شورای فعالان ملی / مذهبی هم که از سال ۱۳۸۱ به بعد شکل گرفت، در چارچوب نوعی فعالیت جمعی قرار داشت. اما به نظر می‌رسد که زنده‌یاد مهندس سحابی اگرچه پس از جدایی از نهضت آزادی ایران، هرگز کنش سیاسی فردی نداشت، اما جمعیت‌هایی هم که ایشان پس از این دوره در آن‌ها فعالیت می‌کند، از سازمان تمام عیار حزبی برخوردار نیستند و بیشتر ماهیت جبهه‌ای داشته و مبتنی بر ظرفیت فردی و جایگاه اخلاقی مهندس سحابی پدید آمده و فعال بودند. از همین رو، هیچکدام از این جمعیت‌ها پس از وفات ایشان، نه تنها پویایی‌شان را حفظ نکردند که حتی دوام نیاوردند.

البته شرایط پس از انقلاب اسلامی در خصوص فعالان سیاسی مانند مهندس سحابی که هم اصرار داشتند مبارزه علنی، مسالمت‌آمیز و در چارچوب قانون در داخل ایران داشته باشند و هم حاضر به کوتاه آمدن از آرمان‌های خود نبودند، به شدت دشوار بود و از سوی دیگر، مهندس سحابی رسالتی را برای خود مقرر کرده بود تا ساختار واقع‌بینانه و منعطفی برای همراهی افرادی با شرایط ویژه پیدا کند تا ضمن ارتقای ظرفیت اردوگاه دمکراسی‌خواهی و اصلاح‌طلبی، مانع از تقویت صفوف براندازان و جریانات فرقه‌گرا و ضددمکراتیک مانند مجاهدین خلق تقویت شود. این‌ها از جمله تضییقات و ضرورت‌هایی بود که چه بسا در تمایل مهندس سحابی در بهره‌گیری از ظرفیت‌های فراحزبی، موثر بود.



گفت‌وگو از سید عمادالدین محمودی