تهران- ایرناپلاس- انتشار كلیپ پایكوبی چند دانش‌آموز با موسیقی نامناسب، جنجالی به پا كرد كه از وزیر آموزش و پرورش تا مراجع تقلید به آن واكنش نشان دادند و هر یك بر لزوم برخورد با آن تأكید كردند.

اما آنچه در كنار این هیاهو كمتر به آن پرداخته شد، این است كه چه چیزی باعث می‌شود فضای مدرسه برای یكه‌تازی چنین آهنگ‌هایی مهیا شود و ایراد كار كجاست؟

چند روزی است جنجالی كه از آن با عنوان جنجال ساسی مانكن در مدارس ایران یاد می‌كنند، فضای آموزشی و رسانه‌ای كشور را درگیر خود كرده؛ موضوعی كه برخی آن را اوج ابتذال می‌نامند و خواستار اعلام جرم و شكایت از مسببان آن هستند. اما سؤالی كه در این میان به وجود می‌آید این است كه فضای آموزشی مطلوب چیست و چگونه باید فضای مدارس را اداره كرد تا هم دانش‌آموزانی سرحال و شاد داشته باشیم و هم خلاق و مولد كه با میل و رغبت در محیط آموزشی حضور داشته باشند.

شهریورماه پارسال بود كه محمد بطحایی، وزیر آموزش و پرورش از نبود شادی و نشاط در مدارس ایران گلایه كرد و مدارس را به زندانی تشبیه كرد كه كلاس‎‌های درس آن با فشار محض ذهنی، روح و روان دانش‌آموز را خدشه‌دار می‌كند. به گفته او این مسائل نه‌تنها به آموزش آسیب جدی زده، بلكه مانع تحقق اهداف پرورشی شده است، در صورتی كه فرزندان ما باید مهارت‌های اجتماعی فردی را به‌صورت گروهی در مدارس تمرین كنند.

اما آیا معنای شاد بودن در مدرسه تنها به آواز خواندن و تحرك داشتن محدود می‌شود؟ بر اساس تحقیقات صورت گرفته، شاد بودن در مدرسه معیارهای متفاوتی دارد و از احترام به تفاوت‌ها، فعالیت‌های گروهی، مهارت و توانمندی‌های معلم تا رویكرد مناسب در تدریس، میزان تكالیف و نوع آنها، یادگیری تیمی، محتوای درسی مناسب و محیطی امن، دوستانه و آزاد برای بازی و تفریح را شامل می‌شود. البته سلامت، تغذیه و بهداشت مناسب را هم نباید فراموش كرد كه خود مسئله مهمی است.

**هیجان و انگیزه مثبت كیفیت آموزش را بیشتر می‌كند

محسن اصغری نكاح، روانشناس و عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد در گفت‌وگو با ایرناپلاس، شادی را یكی از هیجان‌های مطلوب می‌داند كه باید در آموزش وجود داشته و نقش‌آفرین باشد. به گفته او، بر اساس نظریه‌های جدید آموزش، هرچه اضطراب و استرس نامطلوب در دانش‌آموزش كمتر بوده و هر چه هیجان‌ها و انگیزه‌های مثبت از جمله علاقه و شادی در بین دانش‌آموزان وجود داشته باشد، به‌مراتب كیفیت آموزش بیشتر می‌شود.

اصغری نكاح می‌گوید:موضوع این است كه نظام آموزش و پرورش ما باید در مورد مدرسه شاد، دانش‌آموز نشاط‌‌مند و فعالیت نشاط‌آفرین تعاریف و مفهوم‌شناسی داشته باشد و این موضوع را مدیریت كند. بهترین وضعیت این است كه ما از شادی‌های معنادار متعالی و سازنده كه در ادبیات به صورت طنز و شعر وجود دارد در همخوانی و سرودهای همگانی استفاده كنیم. ما انتظار داریم یك فعالیت شادی‌آفرین در هم تنیده متناسب با فضای مدرسه وجود داشته باشد، نه یك فعالیت كور. ما در مدارس آموزش و پرورش را با هم داریم و به همین دلیل هر فعالیتی در مدرسه از جمله فعالیت‌های شاد و مفرح باید با تعلیم و تربیت پیوند بخورد.

این استاد دانشگاه می‌افزاید: در همین مدارس ما چقدر از فرصت‌های طنز و اشعار زیبایی كه در قالب كتاب‌ها وجود دارد برای ایجاد شادی و نشاط استفاده كرده‌ایم؟ در حالی كه همه این‌ها شادی‌آفرین هستند. مثلاً اگر دانش‌آموزان همین فكاهی‌ها را به‌صورت گروهی در قالب نمایش اجرا كنند چقدر در روحیه آنها تأثیر می‌گذارد. ما نیازمند این نوع نگرش هستیم كه از محتوای فاخر برنامه درسی كه با فرهنگ و هنر ایرانی و اسلامی پیوند دارد، بیشترین استفاده را در شادی‌آفرینی بكنند. كما این‌كه در مواقعی این موارد در مدارس ما وجود داشت و دانش‌آموزان در مناسبت‌های مختلف ملی، فرهنگی و دینی نمایش‌های مختلفی با مضامین مختلف شاد و طنز اجرا می‌كردند و می خندیدند و همدیگر را می خنداندند. چنین فعالیت‌هایی كه آداب اجتماعی، تاریخ، هنر و... را به هم پیوند داده و سبب رشد دانش‌آموزان می‌شود مورد نیاز است و آموزش و پرورش باید روی آن متمركز شود. البته در این میان لازم است معلم‌ها نیز آموزش‌های لازم را ببینند تا خلاقیت در آنها تقویت شود.

**فرهنگ عمومی هم مقصر است

اصغری نكاح با اشاره به جنجالی كه طی هفته گذشته در كشور ایجاد شده، می‌افزاید: این‌كه ما در مدرسه موسیقی‌ پخش كنیم كه نه‌تنها در فرهنگ و هنجار ما بلكه در فرهنگ‌های متفاوت و مغایر با فرهنگ ما نیز پذیرفته نیست و حتی با ادبیات كودك و فرهنگ كودك نیز همخوانی ندارد، نیازمند ریشه‌یابی در سطح كلان، میانی و خرد است.

البته به اعتقاد او این موضوع تا حدودی به فرهنگ عمومی كشور ما هم برمی‌گردد، اینكه در طول سال‌های گذشته ما شادی و نشاط را چگونه در فضای عمومی جامعه معنا كردیم. مثلا در حد خنداندن بی محتوا و گاه خنداندن همراه تمسخر یا فقط شادی را مترادف یا موسیقی های خاص دیده ایم . اصغری ادامه می‌دهد: « در حال حاضر فیلم‌های شاخصی سینمایی كه برای كودكان اكران می‌شود موزیكال اما بدون محتوای متناسب با كودك هستند و فرهنگ را این گونه ترویج می‌دهند. مسلم است این فرهنگ در جای دیگر هم نفوذ می‌كند. اگرچه من آموزش و پرورش را به دلیل نداشتن برنامه نشاط‌آور سازنده و رشد دهنده مورد نیاز سنین دبستان و نوجوانان در مدرسه و دبیرستان مقصر می‌دانم، اما از طرف دیگر فرهنگ عمومی هم در این ماجرا مقصر است. »

اصغری مخالف است كه شادی را مترادف رقص بدانیم و برای شاد بودن مدارس به چنین مواردی تمركز شود، چرا كه این موضوع نه‌تنها با فرهنگ دینی ما سازگار نیست، بلكه با مبانی آموزشی هم سازگار نیست. به اعتقاد او باید با بازی، ورزش و هنر، شادی در مدارس را گسترش داد. اگرچه ایجاد شادی در مدرسه فراتر از بازی و ورزش است، اما موضوع اینجاست كه آموزش و پرورش ما در تأمین امكانات همین دو موضوع هم ناكام مانده است.هرچند به تازگی فعالیت هایی برای آموزش بازی محور توسط آموزش پرورش در حال شكل گیری است.

اصغری ادامه می‌دهد: سؤال اینجاست كه مدارس ما چقدر فضای ورزشی مناسب برای تخلیه انرژی و نشاط دانش‌آموزان و همچنین تقویت ساختار جسمانی آنها ایجاد كرده‌اند؟ این موضوع حتی در فرهنگ عمومی ما هم جایی ندارد. در حالی كه مثلاً در كشوری مثل چین همه افراد در زمان و مكان خاص حركات نرم ورزشی انجام می‌دهند و البته در كنار آن یك موسیقی مناسب هم پخش می‌شود. یك زمانی در همین مدارس خودمان صبح‌ها همراه با موزیك، دانش‌آموزان ورزش می‌كردند. من با هر چیزی كه با تعلیم و تربیت و نشاط پیوند بخورد و متناسب با آموزه‌های دینی و فرهنگی ما باشد موافقم و مترادف دانستن رقص در مدرسه آن هم با آهنگی كه مضامین نامناسبی دارد كه حتی فرهنگ غیر ما هم نمی‌پسند، مخالفم.

**كم‌كاری در تربیت فرهنگی

به اعتقاد اصغری در حال حاضر یك كم‌كاری در تربیت فرهنگی صورت می‌گیرد، مدرسه برای رشد ذهنی، شناختی، اجتماعی، فرهنگی، معنوی و جسمانی كودك تأسیس شده كما اینكه در برنامه‌های مدارس نمونه‌هایی وجود داشته است، اما این‌كه نتوانستند روی این مسئله جدی‌تر كار كنند جای كار دارد.

او می‌افزاید: در مدرسه ما می‌توانیم سرود مدرسه داشته باشیم كه بچه‌ها با یكدیگر هم‌آوایی و همخوانی كنند و تخلیه آوا و هیجانات داشته باشند. بسیاری از سرودهای كتاب درسی برای این كار مناسب هستند. در مورد جنجال حاضر نیز همچنین لازم است در مقیاس مدرسه، بررسی كنیم كه این رخداد در چه مدارسی پیش آمده و كار مدیریتی و پرورشی این مدارس دارای چه فهمی سبك از نشاط و شادی بوده اند و مربیان تربیتی این مدارس چه عملكردی داشته اند؟ اگر مقایسه‌ای داشته باشیم مشخص می‌شود كه هر مدرسه‌ای سبك شادی مخصوص به خود دارد. مثلاً در كشور مدارسی وجود دارد كه همه دانش‌آموزان در یك روز خاص بازی می‌كنند یا یك روز لباس مهمانی می‌پوشند؛ این‌ها شادی‌آور است.

سؤال اینجاست كه چرا آموزش و پرورش نمی‌تواند فضایی شاد مناسب با فرهنگ و روحیه دانش‌آموزان را فراهم كند. همچون مدارسی كه تا صحبت از نشاط می‌شود در زنگ تفریح موسیقی پخش می‌كنند تا دانش‌آموزان حركات موزون انجام دهند. این به نوع مدرسه، نوع مدیریت و فهم مربیان تربیتی از شادی و نشاط برمی‌گردد.