ايرناپلاس: با توجه به اينكه دولت تصميم گرفته بانكهاي نظامي را در بانك سپه ادغام كند، در فضاي كارشناسي مخالفتها و موافقتهاي زيادي در رابطه با اين سياست شنيده ميشود. نظر شما در اين رابطه چيست؟
سعدوندي: تجربه ادغام بانكها در بسياري از كشورها انجام شده و نتيجهبخش بوده است. اين سياست موجب شده در درازمدت وضعيت بانكهاي اين كشورها بهتر شود. اين تجربه موفق به دو دليل اصلي رخ داده: يكي اينكه تجارت بانكي تجارتي است كه از دو مفهوم «اقتصاد مقياس» و «اقتصاد تنوع» بهرهمند ميشود. بدين معني كه وقتي مقياس بانكها بزرگتر ميشوند، هزينههاي بالاسري هر نوع تسهيلات كاهش مييابد. دوم اينكه از آنجايي كه شعب در يكديگر ادغام ميشوند، سرويس بهتري به جامعه ارائه ميشود، بدين صورت كه بهجاي اينكه بسياري مبادلات بين بانكي صورت گيرد، درون يك بانك و ميان مشتريان انجام ميشود.
بنابراين كشورهايي با مقياس ايران، لازم است چند بانك معدود بزرگ داشته باشند كه اين بانكها در يك محيط رقابتي اقدام به ارائه سرويس به مشتريان كنند. مثلاً در كشور انگليس پنج بانك بزرگ هستند كه اكثريت بازار بانكي را در اختيار دارند و از اين طريق عمده جمعيت كشور را پوشش ميدهند. در استراليا هم بانكهاي كوچكتر در هم ادغام شدند و به چهار بزرگ تبديل شدند. اين ادغامها بدين معنا نيست كه بانكهاي كوچكتر در اين كشورها وجود ندارد، بانكهاي كوچك نقش خاص خود را ايفا ميكنند، ولي ادغام بانكها سياست درستي بوده است.
ايرناپلاس: آيا به نظر شما اين ادغام ميتواند مشكلات كنوني بانكها را حل كند؟
سعدوندي: بايد به اين نكته توجه كنيم كه ادغام بانكها راهكاري براي كنترل بانكها نخواهد بود. اگر ترازنامه چند بانك وضعيت مناسبي نداشته باشند و با هم ادغام شوند، هيچ دليلي وجود ندارد كه به بانك موفقي تبديل شوند. البته اگر تعداد كارشناسان و متخصصان زبده بانكي كم باشد، و ادغام بانكها باعث شود كارشناسان زبده بانكي در رأس شبكه بانكي جديد قرار گيرند، آنگاه ادغام از اين طريق در كنترل بحران موفق خواهد بود. اما سؤال اين است كه آيا واقعاً در وضعيت كنوني كشور ما شايستهسالاري در نظام بانكي حاكم است؟ آيا با ادغام اين بانكها مديريت موفقتري به وجود خواهد آمد يا برعكس مديران ناموفقي كه در گذشته باعث وارد شدن خسارت به بانكها و اقتصاد كشور شدهاند بر سر كار خواهند ماند؟ بنده تا امروز شواهدي مبني بر اينكه بناست در نظام بانكي شايستهسالاري حاكم شود مشاهده نكردهام.
**در ايران نظارت بانكي وجود ندارد
مسئله ديگر اين است كه بدون نظارت دقيق و موشكافانه ناظر بانكي، هيچ نظام بانكي در دنيا موفق نخواهد بود. برداشت كارشناسان بانكي اين است كه در ايران هيچگونه نظارت بانكي وجود ندارد. يعني نقش خيلي مهمي كه در ساير كشورها براي ناظر بانكي با حمايت قواي مقننه و قضائيه در نظر گرفته شده، در ايران مطلقاً وجود ندارد. هر چند بانك مركزي ادعا ميكند اين نظارت را در نظام بانكي كشور اجرا ميكند، اما به واقع نه ابزار اين نظارت را در اختيار دارد و نه نيروهاي متخصصي كه اين عمل را انجام دهند. بنابراين به باور بنده اين ادغام با توجه به اينكه مشكلات شايستهسالاري و نظارت را دارد موفق نخواهد بود، هر چند كه در كشورهاي ديگر مؤثر بوده است.
ايرناپلاس: اين نظارت از نظر شما چه ويژگيهايي بايد داشته باشد؟
سعدوندي: در نظام بانكي ايران افراد معدودي در سطوح عالي مديريتي حضور دارند و برخي از همين افراد در ايجاد معضلات بانكي نقش داشتهاند، اما مديريت بانكي يك كلوپ بسته است كه تنها به اعضاي آن امكان ادامه فعاليت و مديريت بانكي داده ميشود. يعني مقررات ناظر بانكي بهگونهاي تنظيم شده كه در صدد حفظ وضع موجود است و متأسفانه حفظ وضع موجود كل اقتصاد را دچار آسيب ميكند. بنابراين لازم است اصلاحات اساسي صورت گيرد و از همه مهمتر اينكه نياز است كارشناسان زبده در رأس مديريت شبكه بانكي قرار گيرند، در حالي كه افراد كنوني كه حاصل كارشان يكي از ناموفقترين وضعيتهاي بانكي در طول تاريخ بانكداري است، در رأس هستند و از يكديگر حمايت ميكنند. نظام بانكي كشورمان توسط شبكهاي اداره ميشود كه بهجز عده بسياري معدودي به علوم روز دنيا مجهز نيستند و اين باعث شده مشكلات كنوني به وجود آيد.
ايرناپلاس: پس به نظر شما اين ادغام اوضاع بانكها را بدتر خواهد كرد؟
سعدوندي: با اين ادغام وضعيت نه بهتر و نه بدتر خواهد شد. در ميان برخي از بانكهاي موجود، اتفاقاً مديراني هستند كه آشنايي خوبي با نظام بانكي و مديريت ريسك دارند. اگر سعي شود از ميان آنها و از ميان نخبگان مدير انتخاب شود، امكان دارد تغييرات مثبتي صورت گيرد. برعكس آنچه تصور ميشود، اين چند بانك نظامي از نظر مديريتي اصلاً يكدست نيستند. در بين آنها بانكهايي وجود دارد كه بهمراتب از سايران بهتر عمل كردهاند و بانكهايي هم وجود دارند كه بسيار بد عمل ميكنند. بايد مديران موفق در رأس بانك ادغام شده جديد قرار گيرد، اما مشكلي كه نگراني ايجاد ميكند اين است كه اتفاقاً مديران موفق حذف شوند.
واقعيت اين است شرايطي كه بانك مركزي بهعنوان ناظر بانكي براي اعضاي هيئت مديره در نظر گرفته، اتفاقاً مشوق سهمخواهي گروههاي قدرتمند است، يعني ناظر بانكي هم بهطور ضمني مشوق وضع كنوني است. همين كه در چهار دهه گذشته بانكداران تجاري در رأس بانك مركزي قرار داشتهاند و ناظر بانك مركزي از ميان مديران بانكهاي تجاري انتخاب شده، نشان ميدهد كه نبايد انتظار داشت چاقو دسته خود را ببرد!
ايرناپلاس: به نظر شما در ايران يك سلطه از جانب بانكهاي تجاري بر روي ديگر بانكها وجود دارد؟
سعدوندي: ما در ايران نميتوانيم تفكيكي بين بانكهاي تجاري و توسعهاي و از طرف ديگر بين بانكهاي دولتي، خصولتي و خصوصي داشته باشيم. در ايران دو يا سه بانك خصوصي داريم كه بهمراتب از ساير بانكها بهتر عمل كردهاند. در حالي كه ساير بانكها يك تيم تشكيل ميدهند و ميتوان گفت شبكه بانكي در حال بازي با كل اقتصاد كشور است.
ايرناپلاس: ممكن است منتقدان بگويند كه اين ادغام باعث ميشود يك انحصار بزرگ در نظام پولي كشور بهوجود آيد، آيا موافقيد؟
سعدوندي: خير. ريخت و پاش در بانكها بسيار زياد است. زماني كه بانكها ادغام شوند اگر شرايط رقابتي فراهم باشد، اتفاقاً در جهت تشديد رقابت پيش خواهند رفت، يعني همان كاري كه در استراليا و انگليس انجام شده است. بانكهاي بزرگ معدود بايد بهگونهاي شكل بگيرند كه نتوانند با يكديگر تباني كنند. در حالي كه متأسفانه در ايران مديران عامل دور هم جمع ميشوند و تصميم ميگيرند كه چگونه سلطه بانكها را بر اقتصاد تقويت كنند. بنابراين اتفاقاً اكنون است كه يك انحصار كامل در نظام بانكي در مقابل بخشهاي ديگر وجود دارد. اگر چهار تا پنج بانك بزرگ داشته باشيم و فضاي رقابتي وجود داشته باشد، انتظار داريم عملكرد بانكها بهبود يابد.
تاریخ انتشار: ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۰۹:۰۵
تهران- ايرناپلاس- يك اقتصاددان معتقد است بانك مركزي نه ابزار نظارت در نظام بانكي را در اختيار دارد و نه نيروي متخصص ناظر و اين در حالي است كه توفيق ادغام بانكها منوط به شايستهسالاري و نظارت است تا مثل كشورهاي ديگر مؤثر واقع شود.