به گزارش ایرناپلاس، فارغ از مباحث درباره ترکیب نامزدها و بررسی صلاحیتها که پیش از آن سخن زیاد گفته شده و در نتیجه نیز موثر بوده، به نظر میرسد اکنون باید با تحلیل رفتار مردم و گروههای سیاسی، درسهایی گرفت و برای توفیق ملی در شرایط جدید و بهبود اوضاع تلاش کرد.
نکته اول درباره میزان مشارکت است. میزان مشارکت اعلام شده نزدیک ۵۰ درصد بوده که بالاتر از انتخابات گذشته مجلس است و نشان میدهد تلاشها برای تحریم انتخابات به نتیجه نرسید. با این حال کاهش ۲۵ درصدی مشارکت در انتخابات، جای تحلیلهای عمیق دارد.
ممکن است طیف برانداز که به دلیل فاصله زیاد رهبرانشان با مردم ایران، بخواهند جمعیت خودداریکننده از مشارکت را همراه خود به حساب آورند، اما روشن است که عدم مشارکت در این انتخابات انگیزههای متفاوت داشته که نمیتوان آن را به حساب مخالفت با جمهوری اسلامی نوشت. گروههایی که نامزدشان در انتخابات حاضر نبودند، کسانی که به روند برگزاری انتخابات معترض بودند و بیش از همه، مردمی که به مشکلات معیشتیشان معترض بودند، در این دسته جا میگیرند.
شاید یکی از معنادارترین ارقام انتخابات اخیر، میزان آراء باطله است که مقام دوم را دارد. این گروه کسانی هستند که به کشورشان وفادارند، دغدغه امنیت و ثبات دارند و از شورش و دخالت خارجی بیزارند؛ اما در میان نامزدها کسی که بتواند مشکلات را حل کند نیافتهاند و با این روش، چه بسا هم درصدد نشان دادن پایبندی خود به کشور و همچنین اعتراضشان هستند.
در این انتخابات، فراخوانهای روزهای آخر اصلاحطلبان با پاسخ گسترده روبرو نشد، شاید از این جهت که مردمی که غم نان دارند و مشکلات اقتصادی، زندگیشان را دچار صدمه شدید کرده، گوشی برای شعارهایی نظیر اینکه «دمکراسی و رای مردم در خطر است» ندارند و ترجیح دادهاند یا عطای مشارکت را به لقایش ببخشند و یا شانس خود را با چهرهای دیگر بیازمایند.
همچنین آرای آقای رئیسی و افزایش حدود دو میلیونی آن نسبت به دوره پیش، نشان میدهد علاوه بر هواداران اصولگرایان، طیف خاکستری نیز دنبال تغییر بودهاند و اینبار به این جریان فرصت مدیریت دادهاند، شاید به این امید که در فضای یکدست و فارغ از مجادلات سیاسی، مشکلاتشان حل شود و امیدواریم اینگونه شود.
اکنون جریان اصولگرا هر سه قوه را در اختیار دارد و دیگر دولت روحانی و جریان اصلاحات و اعتدال که مقصر وضع موجود خوانده میشد، سهم چندانی در حاکمیت ندارد. از این رو آنها بدون بهانه باید به تدبیر کشور بپردازند و به مردم هم پاسخگو باشند.
واقعیت آن است که اکنون دولت جدید در شرایطی مدیریت کشور را برعهده میگیرد که با تلاشها و مذاکرات مداوم چند ماه اخیر، پرونده تحریمها رو به زوال است و منشا مهم مشکلات اقتصادی کشور درحال پایان و این زمینه خوبی برای رهایی مردم از مشکلات معیشتی فراهم میکند.
در رقابتهای انتخاباتی، از سوی رقیب جریان پیروز ادعاهایی مطرح شد، از جمله مواردی از این دست که این جریان، حاضر به تعامل با دنیا نیست، فضای مجازی و حقیقی را بسته و امنیتی میکند و آزادیهای مردم را سلب؛ برعکس، آقای رئیسی در مناظرهها چنین مواضعی نداشت و خود را متعهد به اجرای برجام اعلام کرد و حتی FATF را در صورت دارای نفع، قابل اجرا دانست و تاکید کرد که موافق آزادی بیان و انتقاد و فعالیت مخالفان و منتقدان است و در ریاست دستگاه قضا، رسانهای را فیلتر یا تعطیل نکرده است.
به نظر میرسد رئیسجمهوری منتخب و همراهانش که هم سابقه عملکرد دولت نهم و دهم را دارند و هم رویکردی درازمدت و نگاه به آینده، در مسائل داخلی و خارجی، رویکردی نسبتا میانهرو و عملگرایانه اتخاد خواهند کرد و به تندروهایی که این روزها همه تبلیغات رقیب، بر پررنگ کردن آنان در جریان اصولگرا متمرکز شده بود، میدان نخواهند داد. روشن است که لازمه اداره امور کشور هم همین است.
با این وصف حجت الاسلام والمسلمین رئیسی باید با استفاده از تجارب مثبت خود در قوه قضائیه، تلاش کند دستاوردهای دولت کنونی در عرصههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را حفظ و بلکه تقویت کند. نقایصی که دولت کنونی را دچار آن میبیند، همچون سوءمدیریت یا مدیریت غیرچابک و بیرون از میدان، در دولت خود برطرف کند و در شرایطی که با یکدستی حاکمیت و اجرای مجدد برجام، عملا موانع داخلی و خارجی کاسته شده، به اصلاح امور بپردازد.
در این صورت امید میرود انتخابات دیروز برای همه مردم، نویدبخش توفیق و پیروزی باشد؛ گرچه این هدف به سادگی قابل حصول نیست.
این انتخابات، البته لزوم بازبینی و اصلاح فرایند انتخابات، نظارت، بررسی صلاحیتها و نقش احزاب را نشان داد که برای کارآمدی دولتها و شیوه انتخاب مردم، بزرگان نظام به همراه نخبگان و قانونگذاران، باید از همین امروز برای اصلاح این فرایندها تلاش کنند.
نظر شما