به گزارش ایرناپلاس، اگر منظور از نامزد پوششی، نامزد غیراصلی و یار کمکی کاندیدای اصلی باشد، گفته میشود. در برخی انتخابات دهه ۶۰ و ۷۰ و نیز سال ۱۳۸۰ نیز وجود داشته است؛ برخی بر این باورند که در سال ۸۰ نگرانی از رقابت تک نفره رئیسجمهوری برای دوره دوم، باعث حضور دو تن از اعضای کابینه او (وزیر دفاع و رئیس سازمان تربیت بدنی) شد، هرچند جناح مقابل نیز صحنه را خالی نکرد و چند نامزد را معرفی کرد از جمله احمد توکلی و حسن غفوری فرد.
نامزد پوششی محصول ساختارهایی سیاسی است که در آنها دو محور رایج در برخی نظامات دیگر، غایب هستند؛ نخست احزاب سیاسی و دیگری ابهام در تائید صلاحیت و حضور نهایی نامزدها.
در واقع از آنجا که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در کشور ما بیشتر به صفت فردی و مستقل از احزاب معرفی میشوند، قطعیت خاصی درباره حضور تا مرحله رایگیری وجود ندارد و برخی جریانها ناگزیرند که در کنار نامزد اصلی، افرادی را به عنوان یارکمکی معرفی کنند.
در سوی دیگر ماجرا، آنچه در انتخابات سال ۹۶ رخ داد، نگرانی اصلاحطلبان و اعتدالیها از سویهای دیگر بود؛ کاندیداتوری معاون اول رئیسجمهوری در آن دوره، بیشتر برای کمک به کاندیدای اصلی در تبلیغات و مناظرههایی بود که جناح مقابل با بیش از یک نامزد در آن شرکت کرده بود؛ فرصت محدود تبلیغات و خارج شدن برخی رسانههای عمومی از حالت بیطرفی، باعث میشود برخی جناحها، صحنه رقابت را عادلانه ندیده و با بیش از یک نامزد اصلی وارد این فرایند شوند. حضور محمدباقر قالیباف و انصراف او به نفع رقیب اصلی حسن روحانی در آن دوره، لقب پوششی بودن را برای او هم شامل میشد.
ماجرا در انتخابات ۱۴۰۰ اما، وجوه دیگری هم دارد؛ در حالیکه تا ساعات آخر مهلت قانونی ثبتنام، تعداد معدودی از چهرههای سیاسی اصولگرا ثبتنام کرده بودند، با حضور علی لاریجانی در ساختمان وزارت کشور، معادلات بهم ریخت؛ آنگونه که به نقل از حداد عادل رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان که معروف به «نیروهای انقلاب»، آمده، او در واپسین لحظات از برخی داوطلبان میخواهد برای کمک به نامزد اصلی وارد کارزار رقابتها شوند و ثبتنام کنند.
به این ترتیب بار دیگر نگرانی ناشی از فرصت محدود تبلیغات و انگیزه کمک به نامزد اصلی در مناظرهها، گروههای سیاسی را مجاب به استفاده از نامزد یا نامزدهای پوششی کرد.
بعد از مشخص شدن نتایج نهایی تائید صلاحیتها، بیشتر تحلیلگران با گنجاندن ۵ نامزد اصولگرا در یک طیف، ۴ نفر آنان را نامزد پوششی ابراهیم رئیسی قلمداد کردند؛ هرچند انتساب پوششی بودن به محسن رضایی با توجه به سابقه چندین بار کاندیداتوری قبلی او، چندان موجه به نظر نمیرسید. رضایی یکبار در سال ۸۴ نامزد شد اما در ادامه رقابتها انصراف داد؛ او در دو نوبت دیگر یعنی سال ۸۸ و ۹۲ نیز حضور داشت و تا آخر در صحنه ماند و به نفع هیچ کاندیدایی اعلام انصراف نکرد.
دقت در مناظرههای سهگانه این دوره از رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد نامزدهای پوششی اصولگرا (علیرضا زاکانی، امیرحسین قاضیزاده هاشمی و تا حدی سعید جلیلی) نقش خاصی را برعهده گرفته بودند و به نوعی تقسیم کار صورت گرفته بود.
به نظر میرسد این سه کاندیدا بیشتر نقش پوشش را برای نامزد اصلی برعهده داشتند و در کنار آن برخی وجوه دیگر را نمایندگی میکردند. زاکانی با ادبیاتی خاص مامور حملههای سنگین به دولت بود؛ سعید جلیلی قرار بود بار بحثهای تخصصی سیاست خارجی و دیپلماسی را به دوش بکشد و امیرحسین قاضیزاده هاشمی چهرهای جوان و متمایز از دیگر نامزدها باشد تا نظر برخی اقشار رایدهنده را جلب کند.
اگرچه در مناظره سوم با تفاوت مواضع ابراهیم رئیسی و جلیلی در مورد برجام و افایتیاف، تا حدی تقسیم نقشها دچار مشکل شد و محسن رضایی نیز به سوی استقلال بیشتر از چهار کاندیدای اصولگرا حرکت کرد.
در دو سه روز گذشته اما معضلی جدید برای پوششیها و جبهه سیاسی آنها بروز کرده است؛ ظاهرا برنامه آنگونه که پیشبینی شده بود، پیش نرفته و معضل جدیدی با عنوان انصراف پوششیها رخ داده است؛ نشانههای این چالش را میتوان در سخنان اخیر برخی چهرههای مطرح اصولگرا مشاهده کرد؛ از حسین شریعتمداری مدیرمسئول کیهان تا حداد عادل و منوچهر متکی سخنگوی شورای وحدت اصولگرایان.
توصیهها و تذکرات جدی و با لحنهای مختلف نشان میدهد ظاهرا برخی پوششیهای اصولگرا به این راحتی حاضر به کنارهگیری نیستند؛ چنانچه متکی گفته، یکی از این نامزدها، شرط کنار رفتن را «گرفتن مسئولیت» در دولت آینده مطرح کرده است.
به این ترتیب «سهمخواهی و مشهوریت» دو فاکتور پنهان حضور نامزدهای پوششی است که به ظاهر در انتخابات پیشرو آشکار شده؛ به نظر میرسد در کنار ایدههایی همچون «احساس تکلیف»، «حضور در صحنه»، «کمک به نامزد اصلی» و ادعاهایی از این دست، فردی که حاضر میشود در نقش ضربهگیر نامزد اصلی از خود و اعتبارش هزینه کند، خود را محق میداند که چه در دولت آینده و چه دیگر عرصهها، منصبی درخور تلاشاش مطالبه کند.
از طرفی حضور در برنامههای پربینندهای چون مناظره و نیز تریبونهای متعدد در رسانه ملی، زمینه مناسبی برای دیدهشدن و کسب اشتهار فراهم میکند که از چشمپوششیها پنهان نیست. کسب شهرت و معروفبت در کوتاهمدت و طی کردن شتابان پلههای «چهره شدن» از دیگر انگیزههای حضور در جمع پوششیهاست.
در مجموع با وجود اخبار غیرسمی چند ساعت اخیر، مبنی بر کنارهگیری یکی از ۴ نامزد اصولگرا به نفع کاندیدای رسمی، کلاف پیچیده انصرافها، همچنان سردرگم باقی است و احتمالا تا ۲۴ ساعت پیش از رایگیری نیز ادامه داشته باشد؛ در حال حاضر محسن رضایی و قاضیزاده هاشمی تصریح کردهاند که قصد انصراف ندارند و تا آخر باقی میمانند و خبر روشنی از ستاد سعید جلیلی نیز منتشر نشده است.
باید منتظر ماند و دید پروژه نامزدهای پوششی تا کجا پیش میرود و آیا ممکن است تجربه انتخابات ۹۲ برای اصولگرایان تکرار شود یا خیر؟
نظر شما