به گزارش ایرناپلاس، در ماههای اخیر ستاد ملی مبارزه با کرونا به دلیل شدت یافتن همهگیری ویروس و آمار تلفات بیماری کووید-۱۹، محدودیتهای بسیاری را با هدف مهار همهگیری اعمال کرد. اگرچه این محدودیتها، توفیقاتی به همراه داشت و سبب فروکش نسبی شیوع ویروس شد اما رفتهرفته با کاهش محدودیت، این بار مردم بودند که با بیتوجهی به پروتکلها، زمینه اوجگیری دوباره این بیماری را فراهم کردند؛ بهگونهای که برخی از افراد، حداقل ضرورت رعایت پروتکلها، یعنی پوشیدن ماسک را هم مراعات نمیکنند.
در این میان پرسش اینجاست که با وجود تأکید نظام درمان بر خودمراقبتی و دستورالعملهای بهداشتی، چرا برخی در جامعه این دستورالعملها را رعایت نکرده و اصطلاحا بیمبالاتی میکنند.
چرا مردم به قواعد حداقلی پایبند نیستند؟
مجید فولادیان استادیار جامعهشناسی دانشگاه فردوسی مشهد درباره عوامل اجتماعی و علل روانی رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی از سوی برخی از افراد جامعه به ایرناپلاس گفت: مواجهه جامعه ایرانی با کرونا، در یک فضای ملتهب و هیجانزده شروع شد، قرنطینههای گسترده خانگی، فشار روحی زیادی را به مردم وارد کرد و حالا خستگی عمومی از مقررات و محدودیتها باعث شده حتی افرادی که مقررات را رعایت میکردند به مرور هوشیاری را کاهش داده و به عادات دوران پیش از قرنطینه مانند بوسیدن صورت و یا دست دادن با دوستان بازگردند.
فولادیان ادامه داد: رفتارشناسان و روانشناسان مسئولیت اجتماعی را در حوزه رفتار فردی بررسی میکنند. اما در جامعهشناسی مسئولیت اجتماعی، یک چارچوب اخلاقی گروهی و اجتماعی است که هر فردی باید وظیفه خود را در جهتی تنظیم کند که در پایان سود نهایی به جامعه برسد. یکی از کشورهای موفق در کنترل همهگیری تاکنون ژاپن بوده است؛ دلیل اصلی موفقیت این کشور در مدیریت کرونا، مسئولیتپذیری مردم بوده که ناگهانی محقق نشده است.
در جامعهای مانند ژاپن آموزشهایی داده شده و هویت اجتماعی شکل گرفته است. برای محقق شدن این هدف، باید هویت اجتماعی وجود داشته باشد، در حالی که ما اینگونه نیستیم؛ متاسفانه در کشور، هویتهای قطعه قطعه شده داریم و هیچ وقت نتوانستیم تحت یک مفهوم کلان هویتی ایرانی بودن قرار گیریم.
نابرابری اجتماعی در زمان شیوع کرونا
وی با بیان اینکه جامعه باید به سمتی برود که باوجود انواع فرهنگها و باورها دارای هویت اجتماعی باشد، افزود: در جامعه شکافهای هویتی وجود دارد که میتواند در سطح کلان، شکاف هویتی، دینی، فردی و یا محلهای باشد. علل شکل نگرفتن هویت اجتماعی چند مورد است که یکی از آن نابرابری اجتماعی بوده که در زمان شیوع کرونا خود را بیشتر نشان داد.
ما همیشه تاکید کردیم که سرمایه اجتماعی مساله مهمی است که یکی از بُعدهای اصلی آن اعتماد اجتماعی است. در بحث کرونا از جهتی، یک دولت نیازمند این است که مردم جامعه آگاه شوند؛ اما چون سرمایه اجتماعی ضعیف است، همه تلاشهایی که سیستم رسمی یک کشور انجام میدهد نه تنها بازخورد مثبتی ندارد بلکه ممکن است منفی هم باشد.
فرهنگ بهداشت پیشگیرانه به جای نظام درمانگر
این عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد تاکید کرد: نگاه شبکه سلامت ما مبتنی بر نوعی پزشکسالاری است و مبتنی بر توانمندسازی جامعه نیست. در حوزه سلامت جهانی تاکید اصلی بر بهداشت، توانمندسازی و آگاهسازی افراد جامعه است. سیستم سلامت کشور باید بر توانمندی در زمینه پیشگیری تمرکز کند و نه بر درمان، یعنی فرهنگ بهداشت پیشگیرانه به جای نظام درمانگر نهادینه شود.
از طرفی در ماههای اخیر پژوهشی که به ریاست الکساندر چودیک کارشناس اقتصادی آمریکایی انجام شده نشان میدهد اجرای داوطلبانه فاصلهگذاری اجتماعی به اندازه مقررات اجباری که دولتها وضع میکنند تاثیرگذار نیست. او میگوید میزان تاثیرگذاری هر یک از این دو روش یعنی دستور دولت برای قرنطینه با رعایت داوطلبانه حدی از قرنطینه توسط مردم «تفاوت فاحشی» دارد.
به گفته فولادیان، تشخیص عوامل موثر در تصمیم افراد برای پیروی از مقرراتی همچون حفظ فاصله اجتماعی و یا زدن ماسک در اماکن عمومی و سرپوشیده برای سیاستگذاران حیاتی است. عامل اصلی در تبعیت مردم، میزان اعتماد به دولت و نهادهای مسئول، «سرمایه اجتماعی» است. یعنی اعتباری که افراد برای مقامهای دولتی صادرکننده دستور فاصله اجتماعی قائلند روی میزان پیروی از این فرامین و مقررات تاثیر فراوانی دارد.
رابطه پیروی از مقررات و میزان اعتماد افراد به حکومتها
این جامعهشناس افزود: حتی پیش از همهگیری کرونا، تحقیقات متعددی نشان داده بود میزان اعتماد افراد به حکومتها و نهادهای مسئول، روی پیروی از مقررات مربوط به وضعیت بهداشتی اضطراری تاثیر فراوانی دارد و این موضوع به نوبه خود روی دامنه شیوع بیماریها تاثیرگذار است. در زمینه مقابله با کرونا شاهد تناقض رفتار هستیم؛ وقتی برخی مسئولان نکات بهداشتی را رعایت نمیکنند این طرز فکر در ذهن مردم شکل میگیرد که شاید این بیماری جدی نیست.
به گفته وی، برای نهادینه شدن رفتار باید آموزش کلامی ارائه شود و این رفتار توسط آموزشدهندگان مورد توجه قرار گیرد؛ به طور مثال وقتی اعلام شد رانندگان باید کمربند ایمنی ببندند، ابتدا پلیس اقدام به انجام این کار کرد، لذا در خانوادهها نیز نباید برای نهادینه شدن رفتار تناقض وجود داشته باشد، به طور نمونه نباید پدر و مادر اقدامی را از فرزند بخواهند و خودشان مخالف آن رفتار کنند.
افراد جامعه از اولیای امور الگو میگیرند
وی معتقد است: در زمینه مقابله با کرونا نیز متاسفانه ما شاهد تناقض رفتاریم؛ به طور مثال نمایندگان مجلس و برخی مسئولان بدون ماسک اقدام به انداختن عکس یادگاری میکنند، با این اقدامات این طرز فکر در ذهن مردم شکل میگیرد که شاید این بیماری چندان جدی نیست.
الگوی رفتاری بسیار مهم است، افراد جامعه از اولیای امور الگو میگیرند؛ متاسفانه الگوی رفتاری مسئولان ما ایراد دارد و از سوی دیگر ضابط قضایی در زمینه پیگیری به وظیفه خود به درستی عمل نمیکند؛ به طور مثال شاهد بودم که یک ضابط بهداشت که مسئول نظارت بر پروتکلهاست، ماسکش روی چانهاش بود.
فولادیان توصیه کرد: به این موضوع باید توجه داشت که فقط با توصیه نمیشود قانون را اجرا کرد؛ ضروری است برای رعایت نکردن اصول بهداشتی جریمه در نظر گرفته شود؛ از نگاه علم روانشناسی، در حوزه اجرای قانون فقط توصیه کردن پاسخ نمیدهد.
نظر شما