به گزارش ایرناپلاس، چندی پیش وزارت آموزشوپرورش همزمان با هفته سلامت روان، طرح ملی نماد یا همان دستورالعمل نظام مراقبت اجتماعی دانشآموزان را با هدف اجرای نظام ارجاع خدمات مشاورهای در حوزه سلامت جسمی و روحی دانش آموزان ابلاغ کرد.
براساس اطلاعیه آموزشوپرورش، اجرای این طرح با هماهنگی کامل اداره کل امور تربیتی، مشاوره و مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی انجام خواهد شد و ارائه گزارشهای منظم از اجرای طرح، بهصورت مستمر و ادواری از جمله نکات ضروری در اجرای آن اعلام شده است.
دکتر بهنام بهراد استادیار روانشناسی سلامت و مدیر گروه اختلالات رفتاری پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش به ایرناپلاس میگوید: در سیستم آموزشوپرورش کشورها، اهداف برجسته و روشنی وجود دارد. به عنوان نمونه، پیشرفت تحصیلی یکی از اهداف مهم و کلاسیک است و هیچ آموزشوپرورشی نیست که این مهم از اولویتهای آن نباشد. پیشرفت تحصیلی، کمک به رشد تحصیلی، آموزشی و مهارتی دانشآموزان در حوزههای مختلف است.
اهمیت سلامت روان دانشآموزان
بهراد میافزاید: علاوه بر این، بهداشت روان یکی از موضوعهای اساسی در آموزشوپرورش امروز جهان است زیرا کودکان در مراحل رشد نه فقط از نظر دانشی و مهارتی که به آن رشد شناختی گفته میشود بلکه از نظر اجتماعی، عاطفی و شخصیتی و حتی ارزشهای اخلاقی هم باید رشد کنند که به مجموعه اینها، سلامت روان گفته میشود. بنابراین ارتقاء سلامت روان کودکان که آینده فرهنگ، اقتصاد، خانواده و جامعه، وابسته به سلامت آنهاست و مهمترین سرمایۀ انسانی و اجتماعی هر جامعهای هستند از اهداف و ستونهای اصلی نظام آموزشوپرورش امروزی جهان است. البته رشد و سلامت جسمی و ابعاد دیگری از رشد نیز وجود دارد که موضوع بحث ما نیستند.
به گفته وی، اگر نظام آموزشی قادر به پوشش مسائل سلامت روان نباشد و رشد و ارتقاء دانشآموزان در این هدف مهم آموزشوپرورش و جوامع تسهیل نشود، به طور قطع نظام آموزشی و جامعه با مشکلات زیانباری روبه رو خواهد شد. انواع اختلالهای مختلف روانی مانند اضطراب، افسردگی، اختلالهای سلوک و غیره؛ انواع آسیبهای اجتماعی مانند خشونت و پرخاشگری، مصرف مواد، خودکشی، رفتارهای ضداجتماعی و طیف گستردهای از مشکلات روانشناختی و جامعهشناختی دیگر، از پیامدهای فقدان مداخلههای مختلف و مؤثر بهداشت روان در نظام آموزشی و مدارس هستند که هزینههای هنگفت فردی، اقتصادی، خانوادگی، اجتماعی و بهداشتی، قضایی و غیره را بهدنبال دارند.
انواع اختلالهای مختلف روانی مانند اضطراب، افسردگی، اختلالهای سلوک، آسیبهای اجتماعی مانند خشونت و پرخاشگری، مصرف مواد، خودکشی، رفتارهای ضداجتماعی و طیف گستردهای از مشکلات روانشناختی و جامعهشناختی، از پیامدهای فقدان مداخلههای مختلف و مؤثر بهداشت روان در نظام آموزشی و مدارس هستند.علاوه بر این، سلامت روانی دانش آموزان در نظام آموزشی به طرز چشمگیری در پیشرفت تحصیلی آنها هم تاثیرگذار است. تحقیقات جدید نشان میدهند دانش آموزانی که در زمینه سلامت روان و رشد اجتماعی و عاطفی ضعیف هستند در تحصیل هم مشکلات بیشتری دارند و این ماجرا کل پیشرفت تحصیلی نظام آموزشی را تحت تاثیر قرار میدهد.
وی ادامه میدهد: اگر دانش آموزان از سلامت روانی لازم برخوردار نباشند، یکی از آسیبهای مهم آن، فقدان شکلگیری فضای مثبت در مدرسه است. مناسبات و تعاملات دانشآموزان با هم، با معلمان و کارکنان مدرسه تحت تأثیر این مشکل آسیب میبینند؛ در چنین شرایطی، پیشرفت تحصیلی نیز تحت تاثیر قرار میگیرد و اطلاعات علمی بسیار گسترده و موثقی وجود دارد که نشان میدهد دانشآموزانی که در زمینه رشد اجتماعی و عاطفی و سلامت روان مشکل دارند پیشرفت تحصیلی پایینی داشته و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان دیگر را هم به مخاطره میاندازند.
به اعتقاد بهراد، بنا به شواهد بینالمللی این مشکلات در روزهای کرونا به مراتب بیشتر شده است. مشکلات آموزش از راه دور، نداشتن ارتباط حضوری دانشآموزان با یکدیگر و معلمان و همچنین استرسی که در خانوادهها تجربه میشود و مشکلات اقتصادی و اجتماعی، شرایط را بدتر میکنند.
کارنامه آموزشوپرورش در حوزه سلامت روان
وی در رابطه با طرحهای سلامت روان که در آموزشوپرورش اجرا میشود میافزاید: در رابطه با طرحهای مختلفی که در این حوزه در وزارت آموزش و پرورش اجرا میشود، همیشه دو پرسش اساسی مطرح است. نخست اینکه طرح مورد نظر قرار است چه کاری را انجام دهد؟ و دوم، این کار را چگونه انجام میدهد؟
نگاهی به طرحهای مختلف این حوزه مانند نماد و طرحهای مشابه نشان میدهد در این طرحها، مشخص شده که قرار است چه کاری انجام شود، اما مشخص نیست این کار یا اهداف چگونه انجام میشود یا تحقق پیدا میکند.
به زبان ساده، محتوای مداخلهها روشن نیست. بنابراین شاهد ساختارسازیها و کالبد اجرایی فربه و محتوا و مداخلات نحیف هستیم. امری که با وجود برنامه اجرایی قوی و خوب به سبب فقدان مداخلات مبتنی بر شواهد و اثربخش علمی، پیامدهای مورد انتظار را به همراه ندارند.
در نظامهای مختلف آموزشوپرورش در جهان، سه سطح مداخلههای پیشگیرانه سلامت روان در مدارس وجود دارد.
سطح نخست، پیشگیری همگانی است و مربوط به همه دانشآموزان است، چه آنهایی که مشکل دارند و چه آنهایی که مشکل ندارند. این نوع مداخلهها، ارتقایی و تسهیلگر رشد دانشآموزان در ابعاد عاطفی، اجتماعی و روانشناختی هستند. این مداخلهها با نامهای مختلف، از نظر ماهیت و اهداف، همپوشانیهای زیادی با یکدیگر دارند؛ از آن جمله یادگیری اجتماعی و هیجانی، آموزش رفتارهای اخلاقی و حمایت رفتاری مثبت هستند که بهطور کلی زیر چتر مداخلههای بهداشت روانی در مدارس قرار میگیرند.
همه دانشآموزان باید این مداخلهها را دریافت کنند. متاسفانه در آموزشوپرورش برای این سطح که بسیار مهم است هیچ برنامه علمی و معتبری نداریم؛ سطحی از مداخلههای پیشگیرانه که اساسیترین و مهمترین آنها هستند.
هدف این مداخلهها، ابتدا ارتقا و در درجه دوم پیشگیری از افزایش تعداد دانشآموزان مورد نیاز خدمات سطح ۲ و ۳ است. اگر این نوع مداخلهها رها شوند که در حال حاضر چنین است، شاهد افزایش تعداد دانشآموزان نیازمند خدمات سطح ۲ و ۳ خواهیم بود.
این اتفاق در شرایط عادی است؛ در بحرانهای اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی مانند بحران کرونا انتظار میرود شیب ورود افراد گروههای عادی به گروههای سطح ۲ و ۳ به شدت افزایش یابد؛ پدیدهای که در سراسر جهان شاهد هستیم و کشور ما به سبب شرایط خاص اقتصادی و اجتماعی با شدت بیشتری تحت تأثیر این امر قرار میگیرد.
پیشگیری سطح دو، شامل دانشآموزان در معرض خطر هستند، آنهایی که در شرایط فردی، اقتصادی، خانوادگی و اجتماعی نامساعدی قرار دارند و احتمال ورود آنها به گروه دانشآموزان سطح ۳ یعنی مشکلدار بسیار است.
مشکلات فردی مانند نقص در مهارتهای اجتماعی و عاطفی، پیشرفت تحصیلی ضعیف، مشکلات شغلی و اقتصادی خانواده، مشکلات خانوادگی و والدینی، محیط زندگی فرد، مشکلات تک والدی و دیگر مسائل دانشآموزان را در معرض خطر انواع اختلالها و آسیبهای اجتماعی قرار میدهند. این دسته از افراد، گروههای در معرض خطر هستند که باید مداخلههای پیشگیرانه مربوط به خود را علاوه به مداخلههای پیشگیرانه سطح یک دریافت کنند.
در بحرانهایی مانند روزهای کرونایی، این گروه بیشتر در معرض خطرند زیرا بسیاری از خانوادهها از نظر شغلی، اقتصادی، خانوادگی و استرس ناشی از شرایط موجود، فضایی را شکل میدهند که موجب سوق دادن این کودکان به سمت دسته دانشآموزان گروه ۳ یعنی مشکل دار میشوند.
سطح سوم مداخلهها مربوط به دانشآموزان مشکلدار است و باید با استفاده از ابزار مختلف غربالگری شده و خدمات لازم به آنها ارائه شود.
بهراد میگوید: در مداخلههای بهداشت روان مانند «نماد» و طرحهای در دست اجرای کنونی وزارت آموزشوپرورش، گروههای هدف به طور عمده گروه سوم هستند.
مشکل طرحهای سلامت روان محتوای ناقص است
بهراد درباره مشکل چنین طرحهایی در کشور میافزاید: مشکل اصلی این است که دانش کافی و درک درستی از مداخلههای کارآمد و اثربخش در این حوزه نداریم. ما باید بیشترین سرمایهگذاری را در گروه اول داشته باشیم. زیرا آنها بیش از ۹۰ درصد جامعه دانشآموزی ما را تشکیل میدهند و باید کوشش کنیم از طریق مداخلههای پیشگیرانه معتبر، علمی و اثربخش، از شمار ورودی دانشآموزان به دسته ۲ به شدت بکاهیم. هر چه در این سطح سرمایهگذاری کنیم تعداد کسانی که وارد دسته دوم و سوم میشوند به طرز چشمگیری کاهش مییابد.
طرحهایی مانند نماد در خوشبینانهترین حالت معطوف به گروه دوم و سوم هستند. هر چند از نظر فنی و علمی نیز در این گونه طرحها، خبری از برنامهها و مداخلههای اثربخش و مبتنی بر شواهد و توسعه و ترویج چنین مداخلههایی دیده نمیشود.
بهراد میافزاید: آموزشوپرورش تا پیش از این، مراکز مشاوره خود را داشتند و سوال اینجاست که طرحهایی مانند نماد چه چیز جدیدی را به آن اضافه میکند و قرار است چه اقدام جدیدی انجام شود که پیش از این وجود نداشته است؟
مراکز مشاوره و نظام ارجاعدهی از گذشته وجود داشتهاند و فقط شاید کمی نظاممندتر شده باشند. اما از فرایند فنی غربالگری و مداخلههای این دسته از طرحها، اطلاعات دقیقی در دست نیست.
در موضوعهایی مانند مداخلهها و پیشگیری مبتنی بر مدرسه، ادبیات علمی وجود دارد.
در رابطه با سه سطح مداخلههای پیشگیرانه که پیشتر مورد بحث قرار گرفت، برنامههای اثربخش و مبتنی بر شواهد وجود دارد. منظور از برنامهها و مداخلهها، برنامۀ درسی، محتوا، پروتکل و روشهای مداخلهای دقیقی هستند که دانشآموز، معلم، خانواده و مشاور و حتی مدرسه را هدف قرار میدهند. این برنامهها و مداخلهها مبتنی بر شواهد پاسخگوی پرسش دوم ما هستند: یعنی این پیشگیری و مداخله قرار است چگونه انجام شود. این چگونگی انجام و اجرای علمی مداخلهها و پیشگیریها در بیشتر طرحهای این حوزه در آموزشوپرورش مفقود است.
به گفته این استادیار روانشناسی سلامت، مراقبت اجتماعی و سلامتروان برای دانشآموزان و جامعه امری بسیار پیچیده است زیرا مساله ما در این حوزه رفتار است. رفتار متاثر از عوامل بسیار مختلفی از جمله عوامل فیزیولوژیک، روانشناختی، خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی است. موضوعی به این پیچیدگی در طرحهایی به این سادگی قابل پاسخگویی نیست.
آموزشوپرورش از مشکلات خود آگاه بوده اما ممکن است در اولویتدهی به آنها مشکل داشته باشد. از طرف دیگر، توجه و اراده جدی نیز برای رفع این مشکلات دارد، اما مساله آموزشوپرورش در حوزههای مختلف، در درجه اول دانشی است. آموزشوپرورش نیازمند انباشت دانش روزآمد لازم در مسائل مختلف خود و استفاده از این دانش روزآمد برای حل این مسائل است.
بهراد معتقد است،در این حوزه نیازمند دانش علمی و تخصصی و برنامههای استاندارد و مبتنی بر شواهد هستیم و نه فعالیتهای کوشش و خطایی. امروز در آموزشوپرورش جهان در سطوح پیشگیرانه یادشده، برنامههای استاندارد و معتبر وجود دارند. مداخلههای پیشگیرانه بهگونهای تدوین شدهاند که از پایه آمادگی تا پایه ۱۲ روشن میسازند چه آموزشها و مداخلههایی باید به دانشآموزان ارائه شوند. اثربخشی این آموزشها و مداخلهها مورد ارزیابی قرار گرفتهاند و از دل آنها برنامههای مبتنی بر شواهد سر بر آوردهاند.
معایب ملی شدن طرحها در حوزه سلامت روان
موضوع دیگری که بهراد به آن اشاره میکند این است که ملی شدن طرحهای سلامتروان در آموزشوپرورش یک مشکل جدی است.
به اعتقاد وی، وقتی طرحی ناپخته که هنوز ابعاد مختلف آن بررسی نشده و ارزیابیهای لازم درباره پیامدهای آن وجود ندارد تبدیل به طرحی ملی میشود، مشکلات و زیانهای فراوانی به دنبال دارد. ملی کردن یک طرح بدون مطالعات کافی و مورد وثوق موجب میشود یک طرح بیفایده و کماثر تا سالها اجرا شود، بیآنکه فایدهای قابل اعتنا داشته باشد، هزینههای بیشمار اقتصادی، آموزشی و سرمایه انسانی بر آموزشوپرورش، دانشآموزان، خانوادهها و جامعه تحمیل شود و فرصتهای پرورش نسلی به سبب سیاستگذاریهای نادرست از دست بروند.
مدیر گروه اختلالات رفتاری پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش یادآور میشود: میتوان به جای یک طرح ملی پرسشبرانگیز، چند طرح علمی با گروههای علمی مختلف در مناطق و استانهای مختلف انجام داد. احتمال اینکه طرحهایی اثربخش و سودمند از دل چندین طرح علمی خُرد سر بر آورند به مراتب بیشتر از طرح ملی ناپخته و مطالعه نشده و آزمایشی است که ارزشیابیها و ارزیابیهای مستقل، اثربخشی آن را تأیید نکردهاند و امکان مقایسۀ اثربخشی آن با دیگر مداخلههای پیشگیرانه وجود ندارد.
نظر شما