این ایام فرصتی بود تا دو فیلم «شبی که ماه کامل شد» و «رد خون» را ببینم. بی آنکه قصد تحلیل و نقد سینمایی باشد، هر دو فیلم حاوی نکاتی است که می توانند از منظر معرفت شناختی ایمان و باور دینی بس عبرت آموز باشند.
در شبی که ماه کامل شد، شخصیت محوری فیلم، عبد الحمید است که در این سبک کار سینمایی، خانم آبیار - که در عمر نسبتا کوتاه حرفه ایاش خوش درخشیده- این بار با یک رومنس - وایولنس (Romance/Violence) ترکیبی از ژانر داستانی عاشقانه به همراه خشونت را هنرمندانه به تصویر میکشد و در عین ارجاع به ماجرای تراژیک تاسوکی و عبد المالک ریگی و شخصیتهای حقیقی تاریخی، داستان را با برادر عبدالحمید که سرکرده تروریستهاست پیگیری میکند. عبد الحمید در عین اینکه نقاط مثبتی در علاقه به همسر و خانوادهاش از خود بروز میدهد، ولی به پندار خویش، مومنانه و از سر اخلاص! خود، همسر و خانوادهاش را به سختترین مهلکهها کشانده و فدای آرمانها و پندارهای ایمانی خود میکند و در خدمت به تشکیلاتی افراطی و مخوف در کشتار هموطنان و مخالفین عقیده خود همراه میشود.
در فیلم دیگر یعنی ردّ خون - کار خوش ساخت آقای محمد حسین مهدویان - همین مسیر را عباس زریباف میپیماید. او آنچنان در ایمان ِ پنداری خود راسخ است که از همه چیز، از خانواده و عزیزان و حتی از مقام و موقعیتی که برای خیلیها دست یافتن به آن آرزوست، دست میکشد و مخلصانه و آسوده خاطر به فرقهای خونریز میپیوندد و بیرحمانه مخالفین را آماج گلولههای خود قرار داده و هموطنانش را در خون میغلطاند.
قرآن کریم در کنار «ایمان صادق» از «ایمان پنداری» نیز سخن میگوید (الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا/ نساء ٦٠). این دو فیلم نمونههایی از ایمان پنداری را در برابر ما مینشانند. میشود همچون عبدالحمید و برادرش در اعتقاداتت آنچنان راسخ باشی که یک اتوبوس از هموطنان بیگناهت را به مسلخ ببری و سر بریدنشان را قربة الی الله؛ به نمایش بگذاری. میتوانی عباس زریباف باشی، مقید به نماز و جماعت، و حتی امام جماعت قرار گیری و همزمان در قتل و غارت کودکان و زنان بیدفاع قصد قربت کنی و بر سر اعتقاد تا آخرین فشنگ بجنگی و بیدغدغه بمیری!
به راستی معیار ایمان و یقین صادق از ایمان و یقین پنداری چیست؟ این دو فیلم از این موضوع سخنی نمیگویند و آن را به سکوت میگذارنند ولی دستکم این را نشان میدهند که صرف ایستادگی بر اعتقاداتی که خود آن را حق و درست میپنداریم، نشانه ایمان صادق نیست! صرف مقاومت ورزی، از خود گذشتگی و تحمل رنج و سختی در راه عقاید نشانه حقانیت آن و درستی راه و عمل نیست!
قرآن کریم به کافران و مشرکانی اشاره میکند که با جدیت تمام بر ایمانِ پنداری و عقاید باطل خود پایداری و استقامت میورزیدند و دیگران را نیز بر آن دعوت میکردند: اصبروا علی آلهتکم انّ هذا لشئ یراد(ص- ۶) (بر ایمان به خدایان خود پایداری و مقاومت کنید، این آن چیزی است که از شما خواسته می شود)
پس هر صبر و پایداری، صِرف از خود گذشتگی و جانفشانی در راه عقیده، هر لذت گریزی و ساده زیستی و مجاهده و تلاش در راه عقیده، به تنهایی نشان از حقانیت باور و صحت عمل نیست بلکه در کنار اینها باید از نشانهها و معیارهای دیگری جستجو کرد که مصداق عمل صالح و نشانه ایمان و یقین صادق باشد.
پیام ارجمند این دو فیلم، بویژه برای جماعت مومنان و دینداران و تلاشگران عرصه ایثار و جهاد، نابسندگی به این ظواهر و نشانهها در سنجش و داوری اعمال خود و دیگران است و هشدار باشی گران بر اینکه هر کدام از ما میتوانیم عبدالحمید یا زریبافی برای خود باشیم!
یکی از آموزههای اهل بیت(ع)، ضرورت نقد مستمر ایمان و شناخت معیارهای راستی آزمایی ایمان و یقین صادق از کاذب و پنداری است و در مضامین بلند ادعیه، خصوصا در ماه مبارک رمضان، از پرورگار عزیز بهرهمندی از ایمان و یقین صادق را درخواست میکنیم: اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ إِیمَانا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِی وَ یَقِینا صَادِقا.
نظر شما