در وقایع و نزاعهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، بارها گزارش شده است که وی از ستمی که به مردم میرفته، حزین شده و به گریه افتاده است. مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی -فرزند امام- با ایشان رابطهای نزدیک و صمیمی داشته است. سید مصطفی در نامهای که به مرحوم مرعشی مینویسد، وی را اینگونه خطاب میکند: پدر مهربانم، مدتی است که نامهای از جنابعالی نرسیده است، نگران هستم نکند کسالتی برای شما حاصل شده باشد. مصطفی خمینی، این مرجع تقلید را «پدر مهربان» خطاب کرده است. سید مصطفی در بحبوحه انقلاب نیز بارها نزد آیتالله مرعشی میرفته و ایشان را بهعنوان مأمن امنی تلقی میکرده است. زمانی که ساواک به دنبال مصطفی خمینی میگشته تا وی را دستگیر کند، میدانسته که باید او را در اطراف بیت مرعشی نجفی بیابد. از همین رو بود که سید مصطفی را در خانه مرعشی یافتند و دستگیر کردند. پس از این بود که آیتالله مرعشی نامهای به آیتالله میلانی نوشته و شرح ما وقع داده بود: ... حقیر پای برهنه عقب او دویدم که مرا هم با او ببرید؛ نبردند و گفتند مأموریت نداریم. حقیر به قدری ناراحت شدم که بر سر خود زده و بیحال افتادم و فعلاً از امروز مرض قلبی شدت نموده و نمازها و درسها تا حالِ تحریر تعطیل است.[۱]
مرحوم مرعشی و مصطفی خمینی روابط صمیمانهای داشتهاند و هر دو شوخطبع نیز بودند. زمانی که امام خمینی از تبعید رها شده و وارد قم شده بودند، گفته میشود که ازدحام جمعیت زیادی در استقبال از ایشان وجود داشته است. زمان زیادی طول میکشد تا مرعشی و امام خمینی میتوانند وارد مسجد شوند. در اثر ازدحام، عبای حاج آقا مصطفی از دوشش افتاده و او ناچار آن را به دست گرفته بود. مرحوم مرعشی خطاب به وی میگوید: مثل اینکه از ازدحام جمعیت بند شلوارت پاره شده است. حاضرین در مجلس همگی خندیدند.[۲]
مرجع تقلیدی که دلاک شد
طبع لطیف آیتالله مرعشی اما به اینجا بسنده نبود. گفته میشود در زمانی که اکثر مردم از حمام عمومی استفاده میکردهاند و دلاکها هم معمولاً ریش بلندی داشتند و سرشان را میتراشیدند، روزی مرحوم آیتالله مرعشی که وارد حمام عمومی میشوند و از قضا تعدادی از مسافران اصفهانی مشغول استحمام بودهاند، فکر میکنند ایشان دلاک هستند. یکی با تحکّم میگوید: دلاک چرا دیر کردی؟ ما عجله داریم. ایشان بدون این که چیزی بگوید، مشغول کیسه کشیدن آنها میشود. یکی از آنها میگوید: اوستا خوب بلد نیستی کیسه بکشی. در این حین دلاک اصلی وارد میشود و آقا را در این حال میبیند. از ایشان معذرت میخواهد. آن اصفهانی هم متوجه اشتباه خود میشود و از آیتالله عذرخواهی میکند. ایشان اما میگوید، زائر حضرت معصومه(س) هستند، اشکالی ندارد.
اینگونه رویّه اخلاقی در شیوه تدریس آیتالله نیز وجود داشته است. گفته میشود جلسه درس ایشان یکی از مهمترین حلقههای درسی حوزه علمیه قم بوده است. راز این فراگیری، مباحث اخلاقی و تربیتی بوده که ایشان در خلال مباحث فقهی و اصولی طرح میکردند. این روحیه در تدریس سبب میشد ایشان گاهی تا سطح فهم پایینترین افراد هم، جلسه درس خود را تنزّل دهد.
مراودات سیاسی آیتالله
این ویژگیهای اخلاقی البته سبب شده بود طیفهای مختلف سیاسی و فکری نیز با آیتالله مراوده داشته باشند. هم اعضای نهضت آزادی و ملّیون با وی ارتباط داشتند و گاه از ایشان مشورت میگرفتند و هم فدائیان اسلام و نواب صفوی با وی مرتبط بودند. نزدیکی ارتباط فدائیان با مرحوم مرعشی بهگونهای بوده که خلیل طهماسبی – از سران فدائیان اسلام- در اوج مبارزات خود مدت دو ماه در منزل آیتالله مرعشی مخفی بوده و آیتالله خود برای وی غذا درست میکرده و اجازه نمیداده کسی مطلع شود.[۳] در طیف مقابل نیز اعضای نهضت آزادی با ایشان ارتباط داشته و به احترام و نیکی از وی یاد میکردهاند. زمانی که مهدی بازرگان مأمور تشکیل دولت میشود نیز از محضر مرعشی اجازه میگیرد و عنوان میکند: خواستم ضمن کسب اجازه از محضر پُرمهرتان استدعای عنایت و راهنمایی و التماس دعای خاص برای توفیق در چنین امر خطیری مافوق الطاقهام بنمایم.[۴]
آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی را با این خصایص روحی و تربیتی میباید شناخت. روحیهای که بهواسطه اخلاق کریمانهاش میتواند مأمن امنی برای همه طیفهای فکری شناخته شود و در مقام مرجعیت، معلم اخلاق نیز لقب گیرد.
[۱] آیتاللهالعظمی مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، ج اول، ص ۳۷۶
[۲] خاطرات آیتالله شیخ مرتضی بنی فضل، ص ۱۷۲
[۳] نقل از سید محمود مرعشی، خبرگزاری رسا، ۲۸/۱۰/۸۹
[۴] گنجینه شهاب، دفتر نخست، ص ۷۲
نظر شما