برخی از کارشناسان معتقدند رشد بازار بورس دیگر به انتهای خود رسیده و از همین رو، احتمالاً با یک حرکت اصلاحی در آینده روبهرو باشیم. اما حسین خزلی، کارشناس بازار سرمایه با استفاده از دادههایی نشان میدهد که نماگر بورس همچنان در وضعیت باثبات و رو به رشد قرار دارد. در ادامه مشروح گفتوگوی وی با ایرناپلاس را میخوانیم.
در حال حاضر چه عواملی بر رشد بازار سهام تأثیرگذارند؟
وضعیت فعلی بورس مرتبط با جهش شدیدی است که سال گذشته در قیمت ارز رخ داد؛ وقتی ریال اینگونه کاهش مییابد به چند دلیل با یک فاصله زمانی، بازار بورس هم رشد میکند. یکی اینکه ارزش جایگزینی همه کارخانهها، شرکتها و ماشینآلات رشد میکند. مضاف بر این، تورم ایجاد شده موجب رشد قیمت کالا و خدمات و به دنبال آن، سود و در نهایت رشد سهام این شرکتها میشود. همچنین به دلیل رشد قیمت دلار، برخی شرکتهای صادرکننده درآمد ریالیشان بهشدت افزایش مییابد و وقتی شرکتی درآمدش افزایش یافت، قیمت سهام آن هم رشد میکند.
این رشد تا کجا حبابی است؟ اگر چنین است، چه زمانی باید منتظر ترکیدن این حباب باشیم؟
در دنیای مالی، کارشناسان مطالعات مفصلی انجام میدهند که البته در ایران کمتر به چشم میخورد. نسبتی با عنوان P/E وجود دارد که در مورد تکتک شرکتها به کار گرفته میشود، اما با همین نسبت میتوان وضعیت کل بازار را سنجید؛ به این شکل که در صورت این کسر، ارزش جاری کل بازار و در مخرج آن، سود شرکتها را قرار دهیم. مثلاً اگر ارزش بازار ما این روزها هزار هزار میلیارد تومان است و اگر سود کلیه شرکتها ۱۵۰ هزار میلیارد تومان باشد، این کسر کمتر از هفت میشود. برای محاسبه این شاخص روشی وجود دارد که در آن P/E بهصورت TTM یا پیگیری دوازدهماهه گذشته شرکتها سنجیده میشود. این روش میگوید EPS فعلی شرکتها را نگاه نکنید و برای فهم دقیقتر بهتر است ۱۲ ماه قبلی شرکتها را مورد توجه قرار دهیم. مطالعات نشان میدهد وقتی این نسبت از هشت عبور میکند، احتمال برگشت بازار وجود دارد و اگر به ۹ نزدیک شود، میتوان احتمال داد که بازار حتماً برمیگردد. در مقابل وقتی این شاخص به رقم ۶ میرسد، بازارها دوباره مثبت میشود. گزارشی که شرکت بورس تهران برای تیرماه داده، نشان میدهد این نسبت ۶.۵۵ بوده و در مرداد هم به ۷ نرسیده و جای نگرانی وجود ندارد. این رقم میگوید همانطور که صورت کسر طی این مدت رشد کرده، همزمان با آن مخرج کسر هم که سود شرکتها بوده، رشد کرده است. البته همه اینها مفروضات ذهنی و محاسباتی است و ممکن است بازار هر لحظه به دلایل سیاسی، روانی و مالی منفی شود.
ورود افراد غیرحرفهای تا چه حد در بازار فعلی تأثیرگذار بوده است؟
وقتی تاریخچه بازارهای مالی دنیا را بررسی میکنیم، قبل از اینکه تکنولوژیهای ارتباطاتی و اطلاعاتی مانند اینترنت به کمک بازارهای مالی بیایند، دسترسی آحاد مردم به بازارها بسیار کم بود و از همین رو، مجبور بودند برای خرید به کارگزارها رجوع کنند و سفارشات خود را حضوری یا تلفنی به آنها ارائه کنند. کارگزارها هم نمیتوانستند تکتک سفارشات مردم را انجام دهند و به همین دلیل، ناگزیر بودند همه اینها را با یکدیگر جمع کرده و اعمال کنند. بر همین اساس کارگزار یک مظنه (کوت) میگذاشت. بعد از اینکه سیستمهای ارتباطاتی و سامانههای معاملاتی رشد کردند، کارگزاران توانستند سفارشات را بهصورت الکترونیکی بگیرند و وارد سیستم معاملات کنند. هستههای معاملاتی هم میتوانستند هزاران سفارش را که روزانه از سراسر جهان داده میشد، سامان دهند. از همین رو، سفارشات از «مظنه» به «order» تبدیل شد.
طبیعی است وقتی بازارها مبتنی بر کوت بودند، نوسانات کمتری داشتند، اما وقتی بازارها مبتنی بر اردر شدند، شاهد نوسانات زیادی شدند. زیرا آحاد مردم بهصورت الکترونیکی در سراسر دنیا به بازار وصل شدند و با کوچکترین خبری سفارشات به سمت خرید و فروش یا مثبت و منفی شدن نوسان پیدا میکرد. وقتی مردم را به بورس دعوت میکنیم، باید تحمل نوسان داشته باشیم. همیشه گفته میشود سرمایهگذاران و مردم حقیقی بدانند بورس جای نوسان است و به همان اندازه سود، در آن احتمال ضرر هم وجود دارد. اما همواره توصیه شده که مردم عادی یعنی کسانی که تخصص و مهارت کافی یا وقت پیگیری اطلاعات را ندارد، بهصورت مستقیم وارد خرید و فروش سهام نشوند و از طریق صندوقها این کار را انجام دهند. یا اینکه در صورت تصمیم برای ورود مستقیم، ابتدا برای چند ماه آموزش ببینند و از متخصصان مشاوره بگیرند.
اتفاقی که در بازار پایه ما در ماههای گذشته افتاد، دقیقاً به همین ورود غیرحرفهایها برمیگردد. شرکتهایی که زیان انباشته شدید داشتند، قیمت سهامشان چندصدبرابر رشد کرد. این نشان میدهد خریدهای جدید از سوی افراد ناشناس و غیرحرفهای انجام میشد، چرا که متخصصان هیچوقت از شرکتی که بیش از سرمایهاش زیان دارد، خرید نمیکنند. سفتهبازی، کلاهبرداری و ناآگاهی، جریانی بود که در این بازار رخ داد، اما خوشبختانه مسئولان وارد شدند و قوانین این بازار را تغییر دادند. البته ما در بازار پایه شرکتهای خوب هم داریم که به دلیل اینکه مقررات افشا و استاندارد گزارشگری مالی را رعایت نکردند، در این بازار قرار گرفتند. شناسایی این دست از سهمها باید توسط متخصصان و مشاوران انجام شود.
به هر حال این رویکرد که مردم بعد از رشد تورم و قیمت دلار و طلا، تمایل پیدا کردند بخشی از سرمایهگذاریشان در بورس باشد، اقدام مبارکی است، به خاطر اینکه هر چقدر بورس بهصورت درست و اصولی رشد کند، به اقتصاد کشور کمک میکند. زیرا بهترین و سوددهترین شرکتهای ایران در بورس هستند و مردم با خرید سهام آنها میتوانند سودهای خوبی به دست آورند، البته به شرطی که طمع سودهای چند صددرصدی نداشته باشند. در نظر داشته باشیم وقتی که بانکها سود ۲۰ درصدی میدهند، بازار بورس سودی حدود ۳۰ تا ۵۰ درصد میدهد که بسیار خوب است.
اصلاح قوانین بازار پایه را چگونه تعبیر میکنید؟
این اصلاح بسیار مفید و مؤثر بود، هرچند که این اتفاق دیر افتاد. ریشه اصلی این موضوع به این برمیگردد که در سالهای پیش به اشتباه، مقرراتی برای این بازار گذاشته شد که خودبهخود آن را جذاب میکرد. این بازار حجم مبنا نداشت و محدوده نوسان آن ۱۰ درصد در روز بود. بهجای اینکه بهترین، شفافترین و بزرگترین شرکتهای ایرانی این دو ویژگی را داشته باشند، ضعیفترین، کوچکترین و غیرشفافترین سهمها این ویژگی را داشتند. از همین رو، سیل نقدینگی که وارد بورس شد، با طمع، وارد سهمهای پرریسک شد. هرچند با تأخیر، اما بالأخره مقررات این بازار تغییر کرد و این مسئله هم حل شد.
من پیشنهاد دادم که اکنون وقت تأسیس طرح بازار برتر است. این بازار میتواند مختص ۵۰ شرکت برتر کشور باشد که ارزش بازار آنها بسیار بزرگ و سهام شناور آزاد مناسب و استاندارد گزارشدهی خوبی هم دارند. برای این ۵۰ شرکت میتوانیم حجم مبنا را برداریم و محدوده نوسان را به ۱۰ درصد تغییر دهیم. این موضوع باعث میشود که خریداران به سمت سهمهای بزرگ و شفاف تمایل پیدا کنند.
گفتوگو از هادی سلگی
نظر شما