به گزارش ایرناپلاس، دکتر بیژن ذوالفقارنسب، مهدی دادرس، هوشنگ نصیرزاده و دکتر مجید خاتونی بیتوجهی نامزدهای ریاست جمهوری را ناشی از ناآگاهی آنها از اهمیت ورزش در جامعه دانستند.
ذوالفقارنسب: آقایان برای این نوع مسائل هیچگونه طرح و برنامهای ندارند
بیژن ذوالفقارنسب رئیس کانون مربیان فوتبال ایران درباره بی توجه نامزدهای ریاست جمهوری به ورزش به ایرناپلاس گفت: «باعث تاسف است این نامزدها را میتوان گفت که خبرگان مدیریت کشورمان هستند؛ متاسفانه در ادوار گذشته همیشه آدمهایی در این سطح آمدهاند و مدیران ورزشی شدهاند؛ کاملاً ناآشنا با روابط ورزش اجتماعی یا قهرمانی، منطقهای و جهانی و به همین دلایل هم ما همیشه به لحاظ مدیریت ورزشی مشکلات بسیار بسیار زیادی داشتهایم.
ناآگاهی و عدم شناخت نامزدها نسبت به زیرساختها و دانش ورزش و بسیاری مسائل دیگر سبب شده ورزش ما هر دوره ضعیف و ضعیفتر شود و اکنون آشکارا مشاهده میکنیم. این آقایان هم انتظاری از آنها نمیرود جزو مدیرانی هستند که در سطح کشور حضور داشتهاند و ورزشکار نبودهاند.
باعث تاسف است افرادی در این زمینه میخواهند رئیسجمهور شوند که تا این اندازه ناآگاه و غافل از تاثیرات ورزش در نشاط و شادابی جامعه، سلامت جامعه و حضور در عرصههای بینالمللی منطقهای و جهانی هستند. ورزش حامل صلح و دوستی است. ورزش حامل سلامتی و شادابی مردم است. ورزش تضمینکننده سلامت جامعه خردسال کشور است و من متاسفم که آقایان برای این نوع مسائل هیچگونه طرح و برنامهای ندارند.»
دادرس: در ذهن آقایان ورزش در درجه دوم و سوم است
مهدی دادرس عضو کمیته استیناف فدراسیون فوتبال نیز به ایرناپلاس گفت: «بیاطلاعی و مهم نبودن برای نامزدهای ریاست جمهوری است، آن هم بیایند برای خالی نبودن عریضه؛ در ذهن آقایان، ورزش در درجه دوم و سوم بوده و بیشتر جای تعجب دارد؛ حتی آقای مهرعلیزاده در صحبتهای خود هیچ اشارهای به ورزش نداشت. در این مناظرهها آنچه که دیدیم فضا، فضای سیاسی بود و فقط تهمتزدن به همدیگر را به نمایش گذاشتند.
در واقع ذهنشان باز نیست؛ این همه دم از جوانها میزنند اما مملوسترین و آسانترین کار که ورزش است و میتواند جوانها را به سمت ورزش جذب کند در برنامههای این آقایان دیده نمیشود!
صادقانه بگویم فکرشان نمیرسد که ورزش در چه درجه اهمیتی قرار دارد و همه آقایان درگیر مسائل سیاسی و تهمتزدن به یکدیگر و یا ضایع کردن مشغول بودند. ورزش اصلاً اهمیتی برایشان ندارد. بیشتر برای من جای تعجب است آقای مهرعلیزاده که از سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ رئیس سازمان تربیت بدنی وقت بود چرا از این مساله غفلت کرد؟
از طرف دیگر آقای همتی که مدعی است کمربند مشکی دان ۶ کاراته را دارد به امور ورزش توجهی نداشت. آن افرادی که با عنوان هیاتهای ورزشی استانها در ستاد آقای رئیسی حضور پیدا کردند دلشان میخواهد سیاهی لشکر باشند. به سایر نامزدها بیحرمتی نباشد، دیدند آقای رئیسی نسبت به سایر رقبا شانس بیشتری دارد برای حفظ آینده خود به آن سمت نرفتند و گرنه آقای رئیسی هیچ برنامهای برای ورزش ندارد. واقعیت اینکه اصلاً ورزش برای نامزدها اهمیتی ندارد و رفتن آن هیاتهای ورزشی به ستاد آقای رئیسی یک نوع خود شیرینی است.
نصیرزاده: باید توجهتان به حوزه ورزش باشد
هوشنگ نصیرزاده کارشناس مسائل حقوقی فوتبال نیز به ایرناپلاس گفت: «نکته مهم این است که نامزدها حتی بحث را در حوزه فرهنگی هم نبردند. در حوزه اقتصاد صحبت کردند. آقای مهرعلیزاده با اینکه در حوزه ورزش بود، نمیخواست خود را در محدوده ورزش پایین بیاورد؛ به همین دلیل در حرفهایش به هیچ عنوان به ورزش اشارهای نکرد. هیاتهای ورزشی که به حوزه آقای رئیسی رفتهاند به تصور اینکه ایشان انتخاب میشود به سمت او رفتهاند. در واقع این هیاتهای ورزشی هستند که به آن سمت میروند و گرنه مجموعه آقای رئیسی اصلاً ورزشی نیست.
یادمان باشد که ورزش بعد از بانک و بیمه بیشترین پول را میتواند جابهجا کند. ورزش میتواند شادی به جامعه بیاورد. ورزش میتواند با مدالآوری ابلاغ توانمندی مردم یک کشور باشد.
خاتونی: نبود نگاه تخصصی به ورزش
همچنین دکتر مجید خاتونی مدیر انجمن جامعه ورزش و فرهنگ ایران به ایرناپلاس گفت: «این موضوع از چند جهت و از چند منظر قابل اشاره است؛ نخست اینکه به هرحال ما در سال ۱۴۰۰ در شرایط بد اقتصادی به سر میبریم و جامعه ما با یک اوضاع معیشتی وخیمی روبهرو است و همه نهادهای یک جامعه به نوعی با اوضاع اقتصادی در ارتباط هستند و از این تاثیر میپذیرند.
بنابراین یکی از موضوعهایی که در مناظرهها دیدیم، اشاره به اوضاع اقتصادی بود که بیشتر نامزدها برنامههای خود را تحت بهبود شرایط اقتصادی تدوین کرده بودند. وقتی یک نگاهی به گذشته میکنیم میبینیم ورزش بین دولتمردان و دولتهای قبلی هم جایگاه خیلی مهمی نداشته و بیشتر رئیسان وقت سازمان تربین بدنی و وزیران ورزش، نیروهای جا مانده از حوزههای دیگری بودهاند و یک نگاه تخصصی به ورزش نداشتند.
به نظرم این بدعت هنوز هم ادامه دارد و دارای پیشینه است اما مناظرهها بیشتر برای جلب توجه عموم شکل میگیرد و برای کسب رای است. پس بیشتر حول گفتمانهای مردمپسند و یا مخاطبپسند هستند و به سمت وسویهای تخریبی میرورند تا اینکه بخواهند از برنامههای کلان و راهبردی استفاده کنند از جمله بحثهای کلان ورزش.
موضوع دیگر برمیگردد به فقدان نگاه جامعهشناختی به اوضاع مملکت یعنی اگر این نامزدها یک بینش جامعهشناختی داشتند و از ذائقه مردم و از آنچه که مردم در جامعه دوست دارند آگاه بودند به طور قطع به ورزش اشاره داشتند و از برنامهها و طرحهای ورزشی در دولت خود نیز حتماً صحبت میکردند، اما بهدلیل اینکه حالا مشاوران و یا افرادی که در حوزه ورزش به این دوستان طرح و ایده میدهند با مسائل روز آشنای زیادی ندارند، جامعه ورزش را نمیشناسند.
زیاد با سلایق، گفتمان و با علایق جامعه آشنا نیستند؛ بحث بعدی برمیگردد به اینکه بسیاری از این نامزدها بودند درصد موفقیت بسیار کمی دارند و مشخص است حضورشان بیشتر نمایشی و نمادین بوده و به همین دلیل هیچ طرح، برنامه و حرفی برای گفتن نداشتند تا بخواهند درباره مسائلی همچون ورزش صحبت کنند.
آنها بیشتر تلاش کردند از همین ادبیاتی که بیشتر در جامعه بین مردم رواج دارد استفاده کنند و به همین علت ورزش در اولویت این ادبیات قرار نمیگیرد و بیشتر بحث اقتصادی و معیشتی مردم و حالا عملکرد دولتهای قبلی و تخریب جناح مقابل را مورد استفاده قرار میدادند.»