به گزارش ایرناپلاس، نخستینبار تیرماه سال گذشته بود که یک مقام سابق داخلی، ادعاها و انتساباتی را به همکاری بلندمدت ایران و چین مطرح کرد که در ادامه آن، هجمه سنگین رسانهای و تبلیغاتی از سوی برخی مخالفان برانداز و خبرگزاریهای غربی به راه افتاد و البته مطابق روال مرسوم، بعد از چندی فروکش کرد؛ اما «سند برنامه همکاری جامع جمهوری اسلامی ایران و جمهوری خلق چین» موسوم به برنامه ۲۵ ساله که دیروز(شنبه هفتم فروردین در تهران امضا شد، چیست و و با چه رویکردی تهیه شده است؟
سال ۱۳۹۴؛ رئیسجمهوری چین در تهران
سفر رئیسجمهوری چین به ایران در بهمن ۱۳۹۴ را باید آغاز نخستین تلاشهای دو کشور برای تدوین یک برنامه همکاری بلندمدت دانست که همان زمان دو طرف با صدور بیانیهای سطح روابط را به «مشارکت جامع راهبردی» ارتقاء دادند.
براساس پیشنهاد طرف ایرانی، به منظور تنظیم روابط بلندمدت با چین و موافقت طرف چینی، طرفین در بند ۶ بیانیه یادشده، تمایل و آمادگی خود را برای رایزنی و مذاکره باهدف انعقاد سند همکاری بلندمدت اعلام کردند و متن پیشنویس اولیه برنامه جامع همکاری در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، منطقهای و بینالمللی منتشر شد.
دو سال بعد در جریان سفر وزیر اقتصاد وقت به چین موضوع دنبال میشود تا اینکه مرداد ۱۳۹۸ رئیس مجلس دهم به طور رسمی اعلام کرد که ایران یک برنامه سند جامع همکاریهای جامع با چین تدوین کرده است.
در همین راستا وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با همکاری سایر نهادها و برگزاری جلسههای متعدد، نسخه پیشنویس «برنامه همکاری جامع» را تهیه کرد که در سفر شهریورماه ۱۳۹۸ محمدجواد ظریف به دولت چین تحویل داده شد.
طرف چینی در بهار ۱۳۹۹ به طور رسمی نظر خود را درباره آن اعلام کرد؛ وزارت امور خارجه کشورمان ضمن بررسی دوباره، فرآیندهای قانونی را طی کرد و هیأت دولت در سوم تیرماه پارسال، مجوز رسمی آغاز مذاکرات و امضای برنامه همکاری جامع براساس منافع متقابل بلندمدت را به وزارت امور خارجه داد.
چهارماه بعد (مهر ۹۹) در سفر وزیر امور خارجه به چین، نظرات اصلاحی و تکمیلی ایران درباره سند به اطلاع دولت چین رسید و آن کشور هم در نیمه اسفند ۱۳۹۹ نظرات خود را به اطلاع ایران رساند و در نهایت این سند دیروز در سفر وزیر امور خارجه چین به تهران و در آستانه پنجاهمین سالگرد روابط دیپلماتیک دو کشور امضا شد.
دیدگاه مقامهای دو کشور
«شی جین پینگ» رئیسجمهوری چین در سفر سال ۱۳۹۴ به تهران، به مزیتهای جغرافیایی، انسانی و انرژی ایران اشاره و درباره برنامهریزی برای همکاری استراتژیک دو کشور اعلام کرد که توافق حاصل شده و آماده گسترش و تعمیق همکاریها در سطح شرکای راهبردی (از جمله ایران) است.
همان روز رهبر معظم انقلاب نیز تمایل و نگاه به شرق در ایران و روابط استراتژیک با چین و توافق برای روابط استراتژیک بلندمدت را تائید و آن را «درست و حکمتآمیز» دانستند.
بعدها غلامرضا مصباحیمقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت، سند همکاری با چین پیش از تحریمها و با تائید رهبری تدوین شده است.
رئیس جمهوری نیز در جلسه یکم تیرماه ۹۹ هیات دولت که پیشنویس نهایی برنامه همکاری تصویب شد، با یادآوری روابط تاریخی دو کشور، «شرایط جدید در مناسبات ایران و چین را دارای اهمیت استراتژیک» برشمرد و پیشبرد مشارکت راهبردی تهران و پکن در مناسبات دوجانبه منطقهای و بین الملل بر اساس رویکرد برد _ برد را هدف اساسی این برنامه بلندمدت دانست.
وی افزود: «این همکاری، زمینهای برای مشارکت ایران و چین در پروژههای اساسی و زیرساختهای توسعهای از جمله طرح بزرگ «کمربند _ راه» است و فرصتی برای جلب سرمایهگذاری در حوزههای مختلف اقتصادی از جمله صنعت، گردشگری، فناوری اطلاعات و ارتباطات خواهد بود». چنانچه معاوناول رئیسجمهوری نیز اعلام کرد «باید با شهامت از توسعه روابط راهبردی کشورمان با چین دفاع کنیم».
درباره منفیبافیها و هشتگ پراکنیها
با اینکه مقامهای کشورمان بارها اعلام کردهاند در سند یادشده به ابعاد اقتصادی همکاریهای دو کشور در حوزههای مختلف و مشارکت ایران در ایده کمربند راه چین توجه و محوریت خاصی برای توجه به بخشهای خصوصی دو کشور در نظر گرفته شده، ذکر نکاتی در پاسخ به منفی بافیها و هجمه تبلیغاتی مخالفان توسعه ایران ضروری است.
در پنجاهمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک ایران و چین، امضای برنامه جامع همکاری میتواند به نقطه عطفی با هدف جهش روابط همهجانبه بدل شود؛ امضای چنین برنامههایی میان کشور های با روابط نزدیک، کاملا طبیعی است و ارتقای همهجانبه روابط ایران با چین معطوف به روابط ایران با دیگر کشورها و شرایط منطقهای و بینالمللی نیست.
از طرفی جمهوری اسلامی ایران با امضای این همکاری بلندمدت، نشان داد حمایتهای چین از ایران در دوران دشوار تحریمی را ارج مینهد و به دنیا پیام میدهد در صورتی که روابط با سایر کشورها به جامعیت و مشارکت برسد، آمادگی برای امضای برنامه توسط طرف ایرانی با اینگونه کشورها وجود دارد؛ به این ترتیب دیگر کشورها نیز باید تقویت همکاری با ایران را بصورت مستقل مورد توجه قرار دهند و از دخالت دادن سایر مولفهها از جمله خواست یک یا چند کشور خاص برای محدود کردن روابط با ایران بپرهیزند.
ضمن آنکه امضای این سند، ارتباطی با تحولات دیگر در روابط خارجی ایران ندارد زیرا فرآیند آن در آغاز اجرای برجام (سال ۱۳۹۴) شروع شده بود و اکنون به نتیجه رسیده است.
در همین راستا فعالان و صاحبنظران داخلی لازم است با هدف نشان دادن رویکردی منسجم و یکپارچه و اتفاقنظر میان ارکان نظام در تقویت روابط با چین، از جناحی و سیاسی کردن سند در بُعد داخلی اجتناب کنند و اگرچه در مقطع زمانی کنونی به امضای نهایی رسیده اما یادمان باشد سیاست خارجی در بالاترین سطوح و با اجماع مقامهای عالی نظام تصمیمگیری می شود؛ اما از سال گذشته برخی شبهها با هدف تخریب و کاهش روابط راهبردی ایران و چین بویژه در فضای مجازی مطرح شد که عاری از هرگونه منطق سیاسی و کارشناسی است و نشان میدهد مدعیان، تفاوت بین «قرارداد»های استعماری گذشته که «امتیاز» بوده و «نقشه راه» جدید را که یک «برنامه همکاری» است، نمیدانند.
هر کشوری متناسب با شرایط و ویژگیهای خاص خود، ارتباطاتی با دیگر کشورهای برقرار میکند؛ همکاریهای بلندمدت دو یا چندجانبه با هر کشوری از حقوق و هوشمندیهای نظام سیاسی است و هیچ صاحبنظری در دنیای آشفته کنونی که کشورها دنبال حداکثر منافع ملی خود هستند، آن را نفی نمیکند. در شرایطی که جمهوری خلق چین در حال تبدیل شدن پیشرفتهترین اقتصاد جهان و گذر از آمریکاست، این همکاری نه تنها یک بازی برد_برد برای دو کشور است بلکه چین با این حجم بزرگ از سرمایهگذاری «یک تصمیم سیاسی بزرگ» و معنادار در تعاملات خود با ایران گرفته است.