به گزارش ایرناپلاس سه ماه مانده به انتخابات آنچه دلسوزان انقلاب را نگران میکند، عدم شکلگیری فضای انتخاباتی شاداب مانند دورههای گذشته است؛ هم رهبر معظم انقلاب و هم رئیس جمهوری تاکید دارند انتخابات باید پرشور و حداکثری و با مشارکت گسترده مردم برگزار شود؛ در این زمینه سلسله گفتوگوهایی با کارشناسان و فعالان سیاسی دو جناح اصلی کشور انجام دادهایم تا ضمن واکاوی شرایط موجود، راهکارهای مناسب و عملی تحقق حداکثر مشارکت مردم در انتخابات ۱۴۰۰ را به بحث بگذاریم.
حجتالاسلام و المسلمین سید محمدعلی ایازی دارای درجه اجتهاد، استاد حوزه و استادیار دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی تهران و عضو مرکزی مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم در گفتوگو با ایرناپلاس با یادآوری تاکیدات رهبری و رئیس جمهوری، ضمن برشمردن وظایف و نقش نهادهای مختلف برای انتخابات پرشور، از همه گروههای سیاسی میخواهد فعالانه حاضر شوند و «بیتفاوت» نباشند.
رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهوری در این روزها با توجه به اهمیت انتخابات ریاست جمهوری تاکید کردند که رایگیری سال آینده باید با مشارکت گسترده مردم همراه باشد؛ این تاکیدات برای چیست؟
_ به نظرم اصرار به حضور پرشور مردم حرف درست و بجایی است؛ حق انتخاب در کشور از آن مردم است و مردم باید تصمیمگیرنده باشند؛ حکومتی که مشروعیت مردمی نداشته باشد، موفق نخواهد بود؛ اما تاکید بر مشارکت بالا و گسترده یک طرف ماجراست؛ طرف دیگر اینکه باید اسباب و لوازم انتخاب هم فراهم شود.
کسانی که در سمت اجرایی یا نظارتی در برگزاری انتخابات نقش دارند، باید به گونهای عمل کنند که نظر مردم جلب شود، اجازه دهند مردم خودشان انتخاب کنند و از طرف مردم تصمیم نگیرند که چه کسی باید کاندیدا شود و چه کسی نباید؛ مهم است سازوکاری فراهم کنند که زمینه جلب مشارکت هرچه بیشتر مردم فراهم شود.
اگر فقط بگوییم مشارکت باید حداکثری باشد اما افراد پذیرفته شده برای شرکت در یک «رقابت حداقلی» باشند، یعنی فقط کسانی باشند که در چارچوبهای خاص ناظران و مجریان بگنجند، به عبارت دیگر افرادی با منشا اکثریت مردم نباشند، به طور قطع مشارکت گسترده عملی نخواهد شد؛ کسانی که میخواهند مردم مشارکت کنند باید ابزار و لولزم مشارکت را نیز فراهم کنند.
دستگاههای تصمیمگیر و ناظر در انتخابات، همچون شورای نگهبان و حتی قوه قضائیه، چه نقشی در تحقق مشارکت حداکثری دارند؟
_ متاسفانه تجربه تلخی در افکار عمومی وجود دارد که شورای نگهبان، در زمینه انتخاب افراد، خود را بینظر نمیداند؛ برداشت افکار عمومی این است که در مواردی، گاهی دیدگاههای خاص به نفع یک جریان وارد عمل میشود و فرآیندی یکطرفه شکل میگیرد.
به طور نمونه، مواردی بوده که برخی اعضای شورای نگهبان از یک کاندیدای خاص حمایت کردند؛ این نوع حمایتها به سلامت و بیطرفی دستگاه نظارتی آسیب میزند؛ از طرف دیگر امر بررسی صلاحیتها باید به گونهی باشد که افکار عمومی را قانع کند شورای نگهبان فقط بر اساس اصول کلی مندرج در قانون اساسی عمل میکند نه اینکه زمینههای انتخاب مردم را محدود کند؛ در واقع لازم است فرصت برای حضور و مشارکت مردم آرا و طیفهای مختلف ایجاد شود.
البته قوه قضائیه به صورت مستقیم مشارکتی در انتخابات ندارد اما اگر تخلفهایی را مشاهده میکند باید واقعا براساس استقلال دستگاه قضایی و موازین قانونی رسیدگی کند و بیطرفی خود را نشان دهد؛ به گونهای نباشد در این زمینه نیز موجبات نقض یا عدم تحقق مشارکت حداکثری فراهم شود.
متاسفانه تجربه تلخی در افکار عمومی وجود دارد که شورای نگهبان، در زمینه انتخاب افراد، خود را بینظر نمیداند؛ برداشت افکار عمومی این است که در مواردی، گاهی دیدگاههای خاص به نفع یک جریان وارد عمل میشود و فرآیندی یکطرفه شکل میگیرد.مجلس اصولگرای کنونی در دو مقطع به بحث قانون انتخابات شوراها و ریاست جمهوری پرداخته که البته هنوز به نتیجه نهایی نرسیده است؛ رویکر مجلس یازدهم را که در طرحهای اصلاح قوانین و در جهت پرشورتر و گستردهتر شدن مشارکت، چگونه ارزیابی میکنید؟
_ اصولا افکار عمومی میگوید این مجلس برخاسته از اکثریت آرای مردم نیست؛ در انتخابات اخیر مجلس، متاسفانه یک تجربه ناخوشایند بدست آمد؛ مردم در داوری عمومی به این نتیجه رسیدند نهادهای ذیربط به گونهای کاندیداهای مجلس را رد صلاحیت کردند که زمینه «رقابت» فراهم نشد؛ کار به جایی رسید که عملا درصد کمی از مردم در انتخابات شرکت کردند؛ پس قهرا این سوال درباره این نمایندگان مطرح است که هر لایحه و هر قانونی که وضع میکنند آیا نظرشان واقعا برخاسته از آرای اکثریت مردم است که مرتبط با جمهوریت نظام است؟ یا بر اساس ادعای کسانی است که میگویند ما اصلا چکار داریم به نظر اکثریت مردم؟
امروز متاسفانه بخشی از ناکارآمدیها محصول دخالت فراوان در انتخابهای مردم است که منجر شده افراد ضعیف به جای افراد مستقل و قوی در مدیریتها قرار گیرند و توان لازم را برای حل مشکلات یا تصمیمگیریهای شجاعانه نداشته باشند.
یکی از مشکلات این است که روند بررسیهای قضایی بهگونهای است که کسانی مصونیت دارند هر حرفی بزنند و هر کاری کنند و گاهی فرد با محکومیت ۲۰ ساله، بعد از چند ماه آزاد میشود بدون اینکه پرونده یا سابقهای برایش تشکیل شود؛ از آن طرف برای افرادی دیگر به بهانههای مختلف پروندههایی میسازند که پوشش و مجوزی قانونی میشود تا به راحتی در وقت بررسی صلاحیتها، حذفشان کنند.نقش هیاتهای اجرایی را چگونه ارزیابی میکنید؟
_ در انتخابات دوره گذشته، یک مشکل خاص مرتبط با هیاتهای اجرایی بوجود آمد؛ فرآیندی را برای انتخاب اعضای هیاتهای اجرایی گذاشتند که عملا تفاوت زیادی با اعضای هیاتهای نظارت نداشت؛ در واقع پیش از تعیین اعضای ناظر، خودشان یک عده را رد کرده بودند.
یکی از مشکلات این است که روند بررسیهای قضایی بهگونهای است که کسانی مصونیت دارند هر حرفی بزنند و هر کاری کنند و گاهی فرد با محکومیت ۲۰ ساله، بعد از چند ماه آزاد میشود بدون اینکه پرونده یا سابقهای برایش تشکیل شود؛ از آن طرف برای افرادی دیگر به بهانههای مختلف پروندههایی میسازند که پوشش و مجوزی قانونی میشود تا به راحتی در وقت بررسی صلاحیتها، حذفشان کنند. اینها مباحثی هستند که به مشروعیت نظام و مشارکت مردم به عنوان عاملی که میتواند کشور را از خطرها محافظت کند، آسیب میزند.
همه کسانی که منافع ملی برایشان اهمیت دارد، باید بدانند این کارها ممکن است عدهای را موقتا سر پست یا مقامی بنشاند اما در عمل کشور را به بحران میکشاند.
همین که در مواقع و موارد متعدد این سوال مطرح میشود که چرا فلان مسئول کارآمد نیست و در زمان مقتضی فلان کار را نکرد، عمدتا به همین زیرساختهای مدیریتی و رفتاری برمیگردد؛ اگر بسترها و زیرساختهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی آماده نباشد، کارآمدی مطلوب هم شکل نمیگیرد؛ کارآمدی منوط به این است که نیروهای توانمند، شجاع و مستقل بر مصادر امور باشند؛ اما وقتی یک طرف، مدام برای رقیب پرونده میسازد چه انتظاری از کارآمدی داریم؟
شما ببینید یک وزیری هنوز چندماه از وزارتش نگذشته برای خودش و معاونش مشکل میتراشند؛ مرتب بازخواست میکنند و افراد را به جایی میرسانند که اساسا نمیتوانند درست انجام وظیفه کنند؛ این رفتارها، امنیت شغلی را برای مدیران توانمند زایل میکنند؛ از آن طرف اما کسانی هستند که هر کاری دلشان بخواهد، انجام میدهند و هر حرفی میزنند؛ حتی حرفهایی که به منافع ملی و وجهه بینالمللی نظام ضربه میزند و جامعه را از منظر جهانی، اهل خشونت و قانونگریزی معرفی میکند. این موارد باعث میشود کشور در یک چرخه سلامت حرکت نکند.
به نظر شما آیا این ادعا درست است که یک جریان خاص سیاسی، دوست دارد مشارکت در انتخابات همیشه پایین باشد؟
_ بله طبیعی است؛ چون میدانند در یک رقابت حداکثری، از سوی اکثریت مردم برگزیده نمیشوند باید به دنبال مشارکت حداقلی باشند؛ ببینید در یک دورهای از یک از انتخابات که در یک حوزه، فقط یک کاندیدا معرفی شده بود، یکی از اعضای شورای نگهبان در مصاحبهای گفته بود «ما در این شهر یک کیلو سیب لازم داریم، ما نیز همین را در اختیار مردم گذاشتهایم و بیایند همین را بردارند»! این که دیگر نامش انتخابات نیست.
اگر در موارد دیگر جوری رفتار کردیم که فقط یک گروه و جریان خاص بتواند رای بیاورد و اکثریت مردم نتوانند به کس دیگری رای دهند، روشن است که چه اتفاقی خواهد افتاد.
که با رفتار و مشی حضرت امام(ره) تناقض ندارد؟
_ کاملا مغایرت دارد؛ اصلا این جریان سیاسی، در مقابل جمهوری اسلامی، شعار حکومت اسلامی را طرح میکنند و میگویند که مردم چه کارهاند! مشروعیت متعلق به مردم نیست و ... .
یک نگرانی مهم برای ناظران و دلسوزان این است که برخلاف دورههای گذشته، در این ایام هیچ شور و حال سیاسی و انتخاباتی حس نمیشود؛ چرا؟
_ دلایل مختلفی دارد؛ یکی سرخوردگی مردم از انتخابات است؛ دوم وجود مشکلات شدید اقتصادی؛ دیگر اینکه برای فرهیختههای کشور این سوال پیش آمده در این شرایط خاص و بحرانی چه میشود کرد؛ وقتی همه راههای عبوری بسته و راه های عقلاتی و قانونی دچار مشکل شده، چه باید کرد؟
مشارکت و شور انتخاباتی وقتی رخ میدهد که جامعه، نسبت به حضور و انتخابهایش احساس مفید بودن کند؛ اگر کسانی واقعا میخواهند مشارکت حداکثری اتفاق بیفتد باید این موانع را بردارند.
با همه این تفاصیل، در فرصت کوتا باقیمانده تا انتخابات چه باید کرد؟
_ به نظرم همه گروههای سیاسی باید احساس مسئولیت کنند نه اینکه بگویند چون شرایط اینگونه است، نباید کاری کنیم؛ ما و همه کسانی که به روشهای قانونی به اصلاح کشور علاقمندند باید کمک کنیم و اگر نمیتوانیم به خواستههای حداکثری برسیم، خواستههای حداقلی را در نظر بگیریم؛ فعالیت کنیم و زمینههای شرکت افراد را آماده کرده تا مردم انگیزه و علاقه پیدا کنند و بتوانند انتخاب خوبی داشته باشند.
پیش بینی شما برای انتخابات پیش رو چیست؟ آیا باید منتظر انتخاباتی مانند اسفند ۹۸ باشیم یا اردیبهشت ۹۶؟
_ دو مساله مهم مطرح است؛ اولا ویژگیهای انتخابات ریاست جمهوری با مجلس متفاوت است؛ اینجا صحبت از انتخاب یک فرد برای کل کشور است؛ ضمن ا ینکه در نقاط مختلف، انتخابات شورها و برخی شهرها، خبرگان را هم داریم؛ این کمک میکند زمینههای فعالیت گسترده برای احزاب و گروهها فراهم شود؛ نکته دوم تجربه تلخ انتخابات منتهی به مجلس کنونی است.
یادمان است کسانی در یک دورهای (سال ۱۳۸۴) به دلیل دلسردی، در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکردند و فردی رئیسجمهور شد و دیدند که عجب! چه مشکلاتی ایجاد شد؛ سال گذشته نیز مردم به مجلس دهم خیلی ایراد داشتند و میگفتند چرا کاری نمیکند و... اما اکنون میبینند درست است که مجلس قبلی خیلی کار نمیکرد اما خرابکاری هم نمیکرد! اگر برخی در اسفند ۹۸، احساس مسئولیت میکردند، شاید چنین ترکیبی در مجلس کنونی شکل نمیگرفت.
بسیاری از فرهیختگان نسبت به مجلس کنونی احساس نگرانی و خطر میکنند و متوجه شدهاند که اگر بیتفاوت باشند، این تجربه برای ریاست جمهوری هم تکرار خواهد شد؛ پس بسیاری از نیروهای سیاسی واقعبین به این رسیدهاند که باید کاری کرد؛ اینکه چه اتفاقی میافتد و چه نتایجی حاصل میشود را باید در ماههای آینده دید.