این شاخص که در علم اقتصاد از آن بهعنوان مصرف حقیقی یاد میشود، میتواند گویای میزان رفاه خانوارها (تغییرات سفره خانوادهها) و همینطور جزر و مدهای تولیدی اقتصاد کشورها در طول زمان باشد.
برای بررسی دلایل این اتفاق لازم است ابتدا نگاهی به آمارهای مربوط به بودجه خانوار که اخیراً از سوی مرکز آمار کشور منتشر شد، بیندازیم.
کاهش پسانداز اسمی
طبق اطلاعات مرکز آمار کشور هر خانوار ایرانی در سال گذشته حدود ۴۳.۴ میلیون تومان درآمد داشته که نسبت به سال ۱۳۹۶ به میزان ۱۸.۶ درصد رشد کرده است. درآمدهایی که هر خانواده کسب میکند در نهایت به دو محل اختصاص مییابد؛ یا در همان سال هزینه مواد خوارکی و غیرخوارکی میشود یا برای مصارف آتی سرمایهگذاری و پسانداز میشود. نحوه این توزیع به وضعیت اقتصادی و معیشت خانوادهها بستگی دارد. یعنی هرچقدر درآمد بیشتر باشد، مصرف و پسانداز هم بیشتر میشود.
رقم متوسط هزینه سالانه یک خانواده در سال ۱۳۹۷ حدود ۳۹.۳ میلیون تومان بوده که نسبت به سال ۱۳۹۶ به میزان ۱۹.۳ درصد رشد داشته است. یعنی رشد مصرف اسمی طی این سال بیشتر از درآمدها بوده است. این آمارها نشان میدهد که رقم پسانداز سالانه خانوادهها ۴.۱ میلیون تومان بوده است. به بیان دیگر ۹.۷ درصد از کل درآمد به پسانداز و ۹۰.۳ درصد به مصرف تخصیص یافته است. رقم پسانداز در سال ۱۳۹۶ به میزان ۱۰.۱ درصد بوده است. لازم است گفته شود که در سال ۲۰۱۵، متوسط جهانی نرخ پسانداز ۲۵ درصد بوده است. کشور چین با اختلاف زیاد نسبت به کشورهای دیگر و متوسط نرخ جهانی، بیشترین میزان نرخ پسانداز را نسبت به تولید ناخالص داخلی دارد. این نسبت برای چین ۵۰ درصد است؛ یعنی چینیها نیمی از درآمد خود را پسانداز میکنند.
در علم اقتصاد گفته میشود که در حالت تعادل، پسانداز مساوی سرمایهگذاری است. یعنی از همین پسانداز خانوارها در بانکها است که رشد اقتصادی آینده هر کشوری رقم میخورد.
کاهش ۸.۴ درصدی درآمد واقعی
حال اگر بخواهیم این شاخصها را با احتساب تورم محاسبه و نرخهای حقیقی را استخراج کنیم، تغییرات سفره خانوارها ملموستر میشود. همانطور که گفته شد درآمدهای اسمی در سال ۱۳۹۷ به میزان ۱۸.۶ درصد رشد کرده، اگر این رقم را با نرخ تورم ۲۷ درصدی رسمی تعدیل کنیم، خروجی آن رقم ۸.۴- درصد میشود. این رقم نشاندهنده رشد درآمد واقعی خانوارها در سال گذشته است. یعنی ارزش واقعی دخل خانوادههای ایرانی در سال گذشته ۸.۴ درصد کمتر از سال ۱۳۹۶ شده است. این امر باعث شده که مردم کمیت و کیفیت مصرف خود را کاهش دهند. اندازه این کاهش ۷.۷ درصد بوده، یعنی نتوانستهاند به همان میزان کاهش درآمد، هزینه خود را کاهش دهند و سعی کردهاند سطح پسانداز خود را کاهش دهند.
در اینجا موضوع اصلی همین کاهش مصرف نهایی است. تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی با همین مصرف نهایی محقق میشود، از همین رو، کاهش مصرف تنها از یک سو به منزله کاهش رفاه و کوچک شدن سفره خانوارها است و در سوی دیگر ماجرا با کاهش تولید و درآمد سرانه همراه است.
هادی سلگی