در دولتهای مختلف، انتقادات بسیاری به عملکرد وزرای آموزش و پرورش بوده است؛ از تغییرات ناگهانی و بدون برنامه در نظامهای آموزشی مدارس گرفته تا عدم توانایی رفع مشکلات معیشتی فرهنگیان. اما شاید به جرأت بتوان گفت که وزارت آموزش و پرورش کمتر رنگ وزیر پرقدرت به خود دیده است که بتواند این وزارتخانه را به اندازه اهمیت آن به جایگاه واقعی خود برساند.
واقعیت این است که آموزش و پرورش دو مقوله مهم است که جنبههای گوناگونی را در برمیگیرد. از همین رو، کسی که اداره چنین وزارتخانهای را در اختیار میگیرد باید از تواناییها و ویژگیهایی برخوردار باشد.
برای تصدی وزارت آموزش و پرورش به یک اَبَرانسان نیاز نداریم
محمود مهرمحمدی، استاد دانشگاه، سرپرست پیشین دانشگاه فرهنگیان و عضو شورای سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی معتقد است ما در بحث انتخاب وزیر آموزش پرورش و ویژگیهای آن نباید آنقدر سختگیرانه عمل کنیم؛ به این معنی که ما برای تصدی وزارت آموزش و پرورش به یک آدم ماورایی یا ابرانسان نیاز نداریم.
خلاصه کلام او این است که نباید ویژگیهای یک وزیر توانمند را طوری مطرح کنیم که ذهن مخاطب را به این سو ببرد که آیا اصلاً روی زمین مصداقی میتوان برای آن پیدا کرد؟
وزیر باید از جنس آموزش و پرورش باشد
مهرمحمدی در عین حال معتقد است وزیر آموزش پرورش باید چند ویژگی مهم داشته باشد:
«در درجه اول وزیر آموزش و پرورش باید از جنس آموزش و پرورش باشد. از جنس آموزش و پرورش بودن ممکن است در بُعد نظری باشد یعنی فرد، تخصص آموزش و پرورش داشته باشد یا در بُعد اجرایی و عملی. باید به جامعه فرهنگیان و جامعه آموزش و پرورش نشان داده باشد که دغدغه آموزش و پرورش دارد و یک مقبولیت نسبی در بین جامعه فرهنگیان برای خود دست و پا کرده باشد. ممکن است این مقبولیت از طریق حسن سابقه مدیریتی حاصل شده باشد. خلاصه آنکه آموزش و پرورشیها او را بیگانه نپندارند و بهعنوان کسی که از بیرون به آنها تحمیل شده به وی نگاه نکنند.»
وزیر نباید خود را عقل کل بداند
وی با بیان اینکه وزیر آموزش و پرورش باید بهطور طبیعی خوشفکر و خلاق باشد، بلافاصله اضافه میکند که این خوشفکری، خلاقیت و صاحب اندیشه بودن نباید به این منتهی شود که وزیر خود را عقل کل و همهچیزدان بداند. موردی که ما متأسفانه در بعضی از برههها شاهد آن بودهایم. کسانی که چنین توهمی داشتند و در بعضی از برههها هم وزرایی داشتیم که بهطور کلی فاقد ویژگی خلاقیت و صاحب اندیشه بودند.
آموزش و پرورش مدیریت مشارکتی میخواهد
به گفته این استاد دانشگاه، نکته دیگر اینکه مدیریت وزیر آموزش و پرورش باید مدیریت مشارکتی باشد نه مدیریت استبدادی. یعنی از همه ظرفیتهای درون و بیرون وزارت آموزش و پرورش کمک بگیرد. آموزش و پرورش را فقط نمیتوان با اتکا به ظرفیتهای درون آموزش و پرورش مدیریت کرد. باید یک توانمندی و مهارت و روحیه مشارکتجویی داشته باشد و با استفاده از آن از مدیریت دستوری و تجویزی دوری کند. این ویژگی مدیریت مشارکتجویانه خیلی مهم است.
باید جسور و مطالبهگر باشد
مهرمحمدی معتقد است وزیر آموزش و پرورش باید جسور و مطالبهگر بوده و اهل مماشات و بده بستان نباشد. یا باید بهصورت خیلی کنترل شده و مهار شده این بده بستانها را انجام دهد، اما بر سر اصولش نباید معامله کند. باید بایستد و با جسارت، حق و حقوق فرهنگیان و آموزش و پرورش بهعنوان دستگاه زیربنایی از همه نهادها مطالبه کند.
«وزیر آموزش و پرورش باید به حضور فعال و اثرگذار در سطح بینالمللی باور داشته باشد. با اندیشههایی که از جوامع دیگر و تجربیات سایر ملتها در حوزه آموزش و پرورش حاصل یا در مراجع بینالمللی مطرح میشود برخورد دفعی نکند.»
از ظرفیتهای بینالمللی آموزش و پرورش غفلت کردهایم
وی ادامه میدهد: ما گاهی وقتها فکر میکنیم که استفاده از تجربههای دیگران یک تابو است و هرچه خوبان دارد ما همه یکجا داریم. در عرصه تعلیم و تربیت نباید اینقدر تنگنظرانه و بسته برخورد کنیم. به نظر من آموزش و پرورش ما این ظرفیت را دارد که حضور فعال و اثرگذار در سطح بینالمللی داشته باشد. ظرفیتهای بینالمللی خوبی وجود دارد که از این ظرفیتها میتوان در جهت توسعه آموزش و پرورش استفاده کنیم که در حال حاضر از آن غافلیم.
این صاحبنظر مسائل تعلیم و تربیت در پاسخ به این سؤال که به نظر شما عدم موفقیت وزرای سابق و عمده مشکل آنها چه بود نیز میگوید: نمیشود روی نکته خاصی اشاره کرد. ویژگیهای که به آن اشاره کردم در واقع حاصل درنگی بر عملکرد وزرای مختلف آموزش و پرورش است که بعضی موفق و بعضی ناموفق بودند. من فکر میکنم این پنج محور معیار خوبی است تا بهوسیله آن عملکرد وزرا را بررسی کنیم.